بیات مستعلی بیگ

در مورد ایل بیات و تبار بیات ها می باشد

بیات مستعلی بیگ

در مورد ایل بیات و تبار بیات ها می باشد

طایفه شامبیاتی قاجار

طایفه شامبیاتی قاجار

در این مقاله به بررسی یکی از طوایف مهم و تاثرگذار ایل ترک بیات

یعنی طایفه شامبیاتی قاجار خواهیم پرداخت

ایل بیات یکی از بیست و چهار ایل ترک اوغوز است

از زمان سلجوقیان و سلسله های ترک بعد از آن شاهد مهاجرت

اقوام ترک اوغوز از جمله بیات ها از ترکستان باستانی(شرق رود جیحون) هستیم

ترکان بیات در چند دوره زمانی به تدریج وارد فلات قاره ایران شدند

بخشی از ترکان اوغوز تا سرزمین شام(سوریه و لبنان امروزی) پیشروی کردند

از زمان سلجوقیان به قبایل ترکی که در میان حلب وانتب(عینتاب) قشلاق

و در میان سیواس و گرون گمرق ییلاق می کردند در زبان ترکی شاملو یا شاملی می گفتند

به معنی اهل شام(شامی)

و  در منابع رسمی مربوط به دوران عثمانی ، جمعیت های ساکن در میان حلب و انتب(عینتاب)

به اسم قبایل زیادی مانند بیات ، اینانلو ، بیگدلی ، افشار و خدا بنده لو تقسیم شدند

این گروه از بیات ها در منابع ترکی به شامبیاتی شناخته می شوند(1)

(حلب شهر بزرگی در کشور سوریه امروزی است)

در زمان عثمانی  آنان تابستان را در " اوزون یایلا "(اوزون یایلاق) 

واقع در جنوب سیواس و زمستان را در نواحی بین حلب  و غازی عینتاب میگذراندند(2)

در سال 803 هجری قمری امیر تیمور گورکانی به سیواف لشکر کشید

پس از آن هم امیرتیمور گورکانی پیشروی به سوی سوریه ، ملطیه و بسنی وعینتاب کرد

همینطور لشکری را هم به اطراف حلب فرستاد(3)

در این لشکر کشی تعدادی از طوایف ترک که در آن منطقه بودند

از جمله بخشی از طایفه شامبیاتی ، قاجار ، افشار به قره باغ فرستاده شدند

به نحوی که بین این گروه از شامبیاتی ها و دیگر بخش طایفه شامبیاتی جدایی افتاد

شامبیاتی های دیگر بعدا گروهیشان در زمان آق قوینلو و صفویه وارد ایران شدند(4)

و گروهیشان هم در سرزمین شام(شامل کشور سوریه و لبنان فعلی) ساکن شدند

که هم اکنون نوادگانشان در آن مناطق زندگی می کنند و به ترکمان شناخته می شوند

در زیر متنی تاریخی از این جابجایی را از شام به قره باغ را می خوانید :

پس از پیروزی تیمورلنگ بر ایلدرم بایزید عثمانی (۸۰۴)  قاجارهای شام در اران و حدود گنجه و بردع مستقر شدند (5)

قدمت و کثرت این دسته از قاجارها تا آن‌جا بود که مردم داغستان، دست‌کم تا قرن سیزدهم،

اهالی قره باغ را قاجار می‌خواندند.(6)

همانطور که اشاره شد در این جابجایی قاجارهای شام ، تعدادی از شامبیاتی ها

نیز آنان را همراهی میکردند

قلعه تاریخی بیات در قره باغ یادگار آنان است همچنین هم اکنون تعدادی از

شامبیاتی ها در شرق قره باغ  در تعدادی روستا زندگی می کنند

خضربیگ، معروف به قاری‌قمش خضر، در ایام اقامت شاه‌ اسماعیل اول صفوی در لاهیجان، با اتباع خود از روم (آناطولی)

به آذربایجان رفت و پسرش، امت‌بیگ، به لاهیجان رفت و در خروج‌ شاه‌اسماعیل از همراهان او بود

و به‌ سبب شجاعت‌هایش از او لقب زیاداوغلی گرفت. (7)

وی در اوایل سلطنت شاه‌طهماسب اول صفوی، والی قره باغ و بیگلربیگی ایل قاجار شد(8)

با منصوب شدن زیاداوغلی به سمت والی قره باغ و بیگلربیگی ایل قاجار ،

طوایف دیگری که در قره باغ بودند از جمله شامبیاتی ها به ایل قاجار ملحق شدند

که یکی از طوایف ایل قاجار ، طایفه شامبیاتی قاجار لقب گرفت(9)

شاه عباس اول صفوی، قاجارها را به سه گروه تقسیم کرد.

گروهی را به نواحی مرو و شمال خراسان فرستاد تا در برابر حمله‌های ازبکان و ترکمانان، مقاومت کنند،

گروه دیگری را در حدود قراباغ و شمال رودارس در مقابل طوایف لزگی قرار داد

و دسته سوم را در گرگان استرآباد در قلعه مبارک آباد که در کنار گرگان بود جای داد.

در مبارک آباد جمعی که به سوی "فراز‌قلعه" جای گرفتند ملقب به قاجار "یخاری‌باش" شدند

و آن گروه که بر "فرود‌قلعه" بودند "اشاقه‌باش" نام گرفتند.(10)

هریک از این دو دسته نیز خود از شش تیره تشکیل می‌شد:

خزینه‌دارلو، دولو، سپانلو، قیاخ‌لو/ قایخلو، کُرلو، کهنه‌لو از یوخاری‌باش؛

و داشلو، زیادلو، شامبیاتی، عزالدین‌لو/عضدانلو، قراموسالو، و قوانلو از اشاقه‌باش(11)

و شامبیاتی ها در دسته اشاقه باش ایل قاجار هستند

دسته اشاقه‌باش از ایل قاجار که پس از کسب قدرت و زمامداری بیشتر به قویونلو(گوسفند دار) معروف شدند

هم از حیث مقتضیات محلی و هم از لحاظ حسن خدمت به سلاطین عصر به تدریج قوت گرفتند

(باتوجه به اینکه ایل قاجار دارای زندگی کوچ نشینی بودند و معیشت آنان از

راه دامداری تامین می شد دسته اشاقه باش ایل قاجار به قویونلو(گوسفند دار) مشهور شد)

دسته اشاقه‌باش از زمان سلطنت شاه سلیمان صفوی تقریباً مقام اول را نسبت به ایلات شمالی ایران

در دستگاه صفویه احراز کرده و اعتماد و علاقه دربار را به خود جلب کرده بودند

و بعضی از بزرگان و سران اشاقه‌باش دارای مقام و منصب و دستگاه حکمرانی در حوزه دشت گرگان شدند

موسس دولت قاجار (آقا محمدخان قاجار) را از سران اشاقه‌باش بود(12)

فتحعلی‌خان از سران بزرگ دسته اشاقه‌باش قاجار با زبدگان جنگی ایل خود به اردوی طهماسب دوم صفوی آمد

و مامور فتح تهران شد. فتحعلی‌خان قاجار در این ماموریت شهرتی کسب کرد

زیرا با سپاه معدود خود توانست از پیشروی سپاه اشرف افغان به طرف شمال جلوگیری کند

و بر اثر همین حسن خدمت از طرف شاه طهماسب دوم به سپهسالاری اردوی پادشاه صفوی منصوب گردید

و به این ترتیب برای اولین بار یکی از افراد ایل قاجار بزرگ‌ترین منصب نظامی را در دستگاه صفویه بدست آورد(13)

محمد علیخان شامبیاتی از شخصیتهای پرنفوذ در اواخر سلسله صفویه بود 

نام و مهر محمد علی بیک(خان) شامبیاتی در سند تاریخی تفویض سلطنت ایران 

به نادرشاه افشار که در دشت مغان به تاریخ چهارم ماه شوال سال 1148 هجری قمری تهیه شد

و مورد تایید سران ایلات ترک حاضر در آن مجلس گردید آمده است

بر طبق این سند سلسله صفوی ملغی اعلام و انتقال قدرت از صفویه به ایل ترک افشار

و تاسیس سلسله افشاریه تایید گردید

وی بعدا یکی از فرمانده هان بزرگ نادرشاه افشار شد(14)

همچنین محمدحسن خان قاجار رئیس قبیله ایل قاجار و پسر فتحعلی‌خان قاجار شد

و در اواخر عمر نادرشاه افشار به طرف ایلات یموت گریخت و

نادرشاه افشار علی‌رغم تلاش‌ها، بر وی دست نیافت با مرگ نادر، محمد حسن خان ادعای پادشاهی نمود

ایل یموت یکی از ایلات مهم ترکمن در شمال کشور ایران است

از این دوره روابط حسنه قاجارها با ترکمن ها را مشاهده می کنیم)

و سران نادرشاه و سایر مدعیان سلطنت را شکست داد.

در جنگی در نزدیکی اشرف مازندران به دست سپاه زند شکست خورد و پس از اسارت کشته شد(15)

پس از کشته شدن محمدحسن‌خان قاجار در ۱۱۷۲،  دسته یوخاری‌باش‌ها  

که از قبل با دسته اشاقه باش دچار اختلاف بودند با آنان درگیری شدند

که باعث شد بسیاری ازاشاقه باش ها ناگزیر به میان ترکمن‌ها(منطقه ترکمن صحرا و کشور ترکمنستان) گریختند(16)

در میان گروه هایی از اشاقه باش که به میان ترکمن ها گریختند

شامبیاتی های قاجار نیز وجود داشتند که هم اکنون در میان مردم ترکمن و ترکمنصحرا زندگی می کنند

و دارای فرهنگ ترکمنی و مذهب اهل تسنن هستند

و در میان ترکمن های منطقه ، تحت عنوان " بیات " شناخته می شوند

قاجارها تا قرن دوازدهم در بعضی نواحی ولایت استرآباد پخش شدند و گروه‌های بزرگی از آنان در همین قرن 

به شاهرود و دامغان و سمنان و ورامین مهاجرت کردند

هم اکنون در استان سمنان تعدادی از شامبیاتی های قاجار زندگی می کنند

که عمدتا با نام خانوادگی " شامبیاتی " شناسنامه گرفته اند(17)

گروهی از طایفه شامبیاتی قاجار که آقامحمدخان قاجار را همراهی می کردند

پس از سقوط زندیه و پایتخت شدن تهران در کوچه شامبیاتی در محله عودلاجان تهران ساکن شدند

پیر قلی خان شام بیاتی در دوران آقا محمد خان قاجار مسجد و آب انباری 

نزدیک به کوچه شامبیاتی در محله عودلاجان تهران احداث نمود 

در زمان کشیدن خیابان سیروس ، مسجد و آب انبار در مسیر قرار گرفتند(18)

همچنین مسجد شیخ عبد النبی نوری در نزدیکی محله عودلاجان تهران قرار دارد

که در سال 1303 هجری قمری به همت محمد رحیم خان شام بیاتی و

حبیب الله خان شامبیاتی احداث گردید که در سال 1306 هجری قمری به پایان رسید

در زمان فتحعلی شاه قاجار نیز بزرگان طایفه شامبیاتی قاجار ، از جمله امرای دربار

فتحعلی شاه قاجار بشمار می آمدند (19)

قاجارهای استرآباد در طول سلطنت قاجاریه و دست‌کم تا سال‌های انقلاب مشروطیت،

یک گروه اجتماعی مشخص ‌به‌ شمار می‌آمدند و بعضی از آنان از جمله مالکان محلی بودند(20)

اینان در سازمان نظامی منطقه حضور داشتند و یک دسته‌سوار در اختیار حکومت قرار می‌دادند. در سال‌های آخر

سلطنت مظفرالدین شاه و در دورۀ انقلاب مشروطه،ریاست سواران قاجار با نظرعلی‌خان (صمصام‌لشکر، سالاراشرف) بود(21)

هم اکنون نیز در استان مازندران و گلستان افراد طایفه شامبیاتی قاجار زندگی می کنند

بعضی با نام خانوادگی شامبیاتی و بعضی با نامهای خانوادگی دیگر شناسنامه گرفته اند

بعضی موفق به حفظ زمین های اجدادی خویش شدند و جزو مالکین مشهور در منطقه هستند

در زیر با تعدادی از بزرگان طایفه شامبیاتی قاجار در عهد قاجار آشنا می شوید :

1_ محمد خان شامبیاتی :

در زمان آقا محمدخان قاجار به روایتی در سال ۱۲۰۹ حاکم کرمانشاه بوده‌است. اما تاریخ ۱۲۱۲ صحیح‌تر است.

تعدادی از طایفه شامبیاتی قاجار وی را همراهی کردند

و از تهران روانه کرمانشاه شدند که محمدخان قاجار شامبیاتی ریاست آنان را برعهده داشت

این گروه از شامبیاتی قاجار در کرمانشاه مستقر شدند 

نوادگان آنها بعدا در یکی از ایلات منطقه کرمانشاه ادغام گردیدند

و نسل آنها امروزه در آن منطقه باقی است

آنها امروزه به زبان مردم منطقه کرمانشاه صحبت می کنند

و عمدتا با نام خانوادگی شامبیاتی شناسنامه گرفته اند(22)

2_ اسماعیل خان قاجار شامبیاتی :

حاکم خوی در زمان فتحعلیشاه قاجار و از سرداران ارتش قاجار بود

که همراه با نایب السلطنه عباس میرزا در جنگ با روس ها شرکت داشت(23)

3_ پیر قلی خان (قاجار) شامبیاتی :

پیرقلی‎خان شامبیاتی قاجار از سرداران دوره سلطنت فتحعلی‎شاه قاجار بوده که 

در سال 1214 ﻫ . ق پس از فرار و عزل جعفرقلی‎خان دنبلی ، حاکم خوی و سلماس منصوب گردید

محمودخان نواده شهبازخان دنبلی نیز بعدا به جای او منصوب گردید

پیرقلی‎خان نیز به فرماندهی قوای آن حدود تعیین گردید

لکن در سال 1215 ﻫ . ق مهدیقلی خان دولو به جای وی منصوب

و پیرقلی‎خان به همراه ابراهیم خان قویونلو (ظهیرالدوله) با 20 هزار سوارمأمور گرفتن سبزوار

و دفع الله‎یار خان قلیچی گردید

همراه با نایب السلطنه عباس میرزا در جنگ با روس ها شرکت داشت(24)

4_ محمد علی خان قاجار شامبیاتی

از سرداران ارتش قاجار در زمان فتحعلیشاه قاجار بود که همراه

با نایب السلطنه عباس میرزا در جنگ با روس ها شرکت داشت(25)

5_ محمد علی خان (محمد)قاجار شامبیاتی :

در زمان فتحعلشاه قاجار که محمدعلی میرزا دولتشاه قاجار فرزند فتحعلیشاه قاجار

به سمت حاکم کرمانشاه منصوب شد همراه با وی عازم کرمانشاه شد(26)

6_ محمد قلی خان (قاجار) شامبیاتی :

از خوانین بود (27)

7_ امام قلی خان شام بیاتی

8_ مصطفی قلی شامبیاتی :

از درباریان ناصرالدین شاه قاجار بود (28)

اما در میان همه گروه های طایفه شامبیاتی قاجار

عابدین بیگ فرزند ابوالقاسم خان از طایفه شامبیاتی قاجار 

از مازندران راهی ارگ حکومتی قزوین شده

و در دربار شاهزاده علینقی میرزا رکن الدوله مشغول به خدمت می شود

که از نسل او مردانی پدید می آیند که در سیاست ایران نقش آفرینی خواهند کرد

عابدین بیگ به دلیل حضور در قزوین به عابدین بیگ قزوینی مشهور شد

قزوینی در اینجا دلالت بر محل سکونت وی دارد نه تبار او (29)

که بخشی از شجره نامه آنها به ترتیب بصورت زیر است :

1_ ابوالقاسم خان شامبیاتی

2_ عابدین بیگ(به دلیل سکونت در قزوین ملقب به قزوینی)

3_میرزا نبی خان

4_ میرزا یحیی خان(ملقب به مشیر الدوله قزوینی) برادر میرزا حسین خان

5_ عیسی خان شامبیاتی

6_ یحیی خان(آقا بزرگ)

( برای مطالعه شجره نامه از عابدین بیگ تا یحیی خان دوم

رجوع شود به کتاب مشاهیر مدفون در حرم رضوی ج4 ص 471)

از افراد حاضر در این شجره نامه میرزا نبی خان در زمان صدارت

حاجی میرزا آقاسی(با نام اصلی ملاعباس بیات ایروانی) امیر دیوانخانه عدلیه شد

و  ملقب به امیر دیوان گشت

و یکی از دختران "فتحعلی‌شاه قاجار" را به زنی گرفت

و در سال 1256 هجری قمری به حکومت اصفهان و فارس رسید(30)

_ میرزا حسین خان ملقب به سپهسالار فرزند میرزا نبی خان

رشد و ترقی "میرزا حسین‌خان سپهسالار" عمدتاً مرهون توجهات خاص "امیر کبیر" می‌باشد

و این هم نبود؛ مگر به خاطر روابط خوبی که بین امیرکبیر و "امیردیوان "(میرزا نبی خان) وجود داشت،

امیرکبیر پس از رسیدن به صدارت چهار فرزند ذکور «امیردیوان» را به تهران خواسته

و آنها را به کارهای دولتی گماشت و میرزا حسین‌خان را که فرزند بزرگ امیردیوان بود،

را برای تحصیل به خارج از کشور اعزام نمود و چون فرد باهوشی بود،

با زبان‌های فرانسه و عربی آشنا شد و بعد از مراجعت به کشور وکیل کارهای پدرش گردید

و در وزارت «امور خارجه» مشغول انجام وظیفه شد. بعد از مرگ پدر، امیرکبیر وی را به 

به کارپردازی هند اعزام نمود(31)

در سال ۱۲۷۱ه.ق. یعنی در زمان صدارت "میرزا آقاخان نوری" با سمت «جنرال قنسولی» عازم ماموریت به تفلیس شد.

در سال ۱۲۷۵ ه.ق. به سمت «وزیر مختاری» ایران در اسلامبول انتخاب گردید.

در سال ۱۲۸۰ ه.ق. موقتاً از اسلامبول به تهران فراخوانده شد و یکی از اجزاء اجرائی «دارالشورای» دولتی گردید

و مجدداً به اسلامبول بازگشت. در سال ۱۲۸۵ ه.ق. یعنی ده سال بعد از اشتغال به سمت «جنرال قنسولی» در اسلامبول به

تهران احضار و از درجۀ «وزیر مختاری» و «ایلچی گری» مخصوص به مقام «سفارت کبری» نائل آمد

و بعدا ابتدا «وزارت عدلیه» و «وزارت وظالیف و اوقاف»

و سپس در سال ۱۲۸۸ ه.ق. به لقب «سپهسالاری اعظم» مفتخر گشت

و همچنین سمت «سرداری کل سپاه ایران» به وی واگذار شد.

او همچنین در این سال جزو اعضای «دارالشورای کبری» در آمد، تا اینکه در ۲۹ شعبان سال ۱۲۸۸ ه.ق.

از طرف ناصرالدین شاه قاجار به صدراعظمی انتخاب گردید(32)

ناصرالدین شاه او را برای تسلیت‌گویی به مناسبت قتل "الکساندر دوم" امپراتور روسیه به آنجا اعزام کرد

و پس از مراجعت او را «نائب التولیه» خراسان کرد و به دنبال آن شاه سفری به مشهد رفت

و در ۲۱ ذیحجه سال ۱۲۹۸ ه.ق. در مشهد در سن پنجاه و هفت سالگی وفات نمود

و در حرم امام رضا(ع) در دار السعاده به خاک سپیرده شد(33)

وی همچنین بانی مدرسه و مسجد سپهسالار در تهران است که به لقب وی

مشهور شدند(34)

_ میرزا یحیی خان فرزند میرزا نبی خان

(ملقب به مشیر الدوله قزوینی در اینجا قزوینی اشاره به محل تولد وی دارد نه اشاره به تبار او)

برادر میرزا حسین خان سپهسالار است

که برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت و در پاریس ماند

بعد از بازگشت به ایران به عنوان نیابت سفار ایران در در پطرزبورگ روسیه انتخاب شد

همنین بعد از مدتی به عنوان حاکم عراق عجم ، خوزستان و بروجرد منصوب شد

در سال 1291 هجری قمری به عنوان حاکم یزد و در سال 1292 هجری قمری به عنوان حاکم فارس منصوب شد

در سال 1294 هجری قمری به عنوان حاکم مازندران منصوب شد

در سال 1297 هجری قمری وزیر بنایی دیوان اعلی شد و سال بعد یحیی خان به مشیر الدوله ملقب شد

و وزیر دادگستری شد

وی به عنوان فرستاده ویژه ناصرالدین شاه قاجار برای تبریک جشن بلوغ ولیعهد روسیه

با تشریفات تمام به دربار پطرزبورگ فرستاده شد و در همین سفر لقب " جناب اشرف " یافت

وی از سال 1303 هجری قمری تا 1305 هجری قمری وزیر امور خارجه شد

و بعد از آن به سمت وزیر در وزارت عدلیه و وزارت تجارت منصوب شد

که این دو شغل را تا هنگام مرگ در اختیار داشت

در کنار تمام مناصب سیاسی و حکومتی که داشت بعد از فوت برادرش میراز حسین خان سپهسالار

نظارت موقوفات وی از جمله مدرسه و مسجد سپهسالار به او سپرده شد

کرزن می نویسد : کار ناتمام بزرگترین مسجد و مدرسه در تهران پس از سپهسالار

بر عهده یحیی خان قرار گرفت

در سال 1309 هجری قمری در سن 62 سالگی فوت کرد جسد او را از تهران به مشهد منتقل کردند

و در کنار آرامگاه برادرش میرزا حسین خان سپهسالار در دار السعاده حرم امام رضا(ع)

یه خاک سپرده شد

وی همچنین داماد محمدشاه قاجار بود و با خواهر تنی ناصرالدین شاه قاجار یعنی عزت الدوله

ازدواج کرده بود

همچنین پسر ارشدش میرزا حسن خان در سال 1299 هجری قمری هنگامی که پدرش

ملب به مشیر الدله شد لقب قبلی پدرش بعنی معتمد الملک را به وی دادند

وی با قمر السلطنه دختر مظفر الدین شاه قاجار ازدواج کرد

و بعد از فوت پدرش تولیت مدرسه و مسجد سپهسالار را به عهده گرفت(35)

در اینجا بیان چند نکته ضروری است :

1_ در دوره قاجار القاب بسیار رایج در میان سیاستمداران بوده است

به نحوی که یک سیاستمدار ممکن بود چندین لقب داشته باشد

به همین لحاظ در ذکر افراد در منابع تاریخی مربوط به دوره قاجار

القاب از اسامی پیشی میگرفتند

چنانکه بسیاری از رجل سیاسی در دوره قاجاریه با القابشان شناخته می شدند

تا با اسامی اصلی و به همین لحاظ بیشتر القاب این افراد در منابع مکتوب دروه قاجار

سبت شده است تا اسم اصلی آنها

این در مورد میرزا یحیی شامبیاتی هم صادق است

وی نیز در منابع مکتوب گاهی به لقبش یعنی مشیر الدوله قزوینی ذکر شده است

2_ در دوره قاجار القاب مکانی مثل قزوینی بیانگر زادگاه یا محل سکونت بوده است

و ارتباطی با تبار افراد نداشته است

چنانکه میزرا یحیی شامبیاتی گاها تحت عنوان لقب قزوینی نامبرده شده

که این ارتباطی به تبار وی که از شامبیاتی های قاجار در استان گلستان و مازندران هستند ندارد

(لارم به ذکر است استان گلستان قبلا جزو استان مازندران بود که در چند سال اخیر تفکیک شدند)

حتی برای یکی از پسران وی به اسم عیسی خان شامبیاتی

ورقه تعرفه مامورین کشوری  از طرف وزارت داخله در عهد قاجار صادر می شود

که اشاره به تبار خاندان آنها و انتسابشان به طایفه شامبیاتی دارد

3_ در منابع دوره قاجار هرجا  اسم از افرادی تحت عنوان شامبیاتی آورده شد

منظور طایفه شامبیاتی قاجار است که گاهی بصورت کامل

یعنی شامبیاتی قاجار و گاهی بصورت شامبیاتی ثبت شده اند

4_ خاندان عابدین بیگ پس از سالها زندگی و استقرار در قزوین

ارتباط خود را با محل اصلی استقرار طایفه شامبیاتی قاجار

یعنی محدوده استان گلستان و مازندران کنونی قطع نکردند

و املاک خود را در آن منطقه حفظ نمودند به نحوی که امروزه

در مناطق مذکور جزو ملاکین مشهور هستند

5_ لازم به ذکر است با برچیده شدن سلسله قاجار و روی کار آمدن سلسله پهلوی

و سیاست ضدقاجار که سلسله پهلوی در پیش گرفته بود

بسیاری از افراد طایفه شامبیاتی قاجار مجبور شدند کلمه قاجار را حذف

و با نام خانوادگی شامبیاتی و یا نام های خانوادگی دیگر شناسنامه بگیرند

تهیه شده در گروه تاریخ و فرهنگ ایل بزرگ بیات(بایات)

نوشته محمدرضا احمدی بیات

پانویس :

1_ (نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی/ نوشته فاروق سومر

ترجمه دکتر اشراقی و دکتر امامی/ ص 208)

2_ (نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی/ نوشته فاروق سومر

ترجمه دکتر اشراقی و دکتر امامی/ص 59)

3_(اینانچ،2002،ص810_811)(شرف الدین علی یزدی،ج2،ص1034_1039،

1045_1048؛1087)

4_ (مقریزی، احمد، السلوک، ج۶، ص118-181-184-219-296-478،
به کوشش عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۹۹۷م
.
)

5_ (John Malcom, History of Persia, London ۱۸۲۹ ج‌۲، ص‌۶۶/

باکیخانف، عباسقلی، گلستان ارم، ج۱، ص۲۲۰، چاپ مهدی کریمی، تهران ۱۳۸۲ش/

محمد حسن اعتمادالسلطنه، ‌مرآت‌البلدان، ج‌۱، ص‌۶۴،

چاپ عبدالحسین نوائی و میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۷ش)

6_ (تاریخ قزلباشان، چاپ میرهاشم محدث، ج۱، ص‌۵۶، تهران۱۳۶۱ش/

باکیخانف، عباسقلی، گلستان ارم، ج۱، ص‌۲۲۱، چاپ مهدی کریمی، تهران ۱۳۸۲ش)

7_ (اصفهانی، محمد معصوم‌ بن خواجگی، خلاصةالسیر، ج۱، ص‌۳۱۹، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۸ش)

8_ ( اصفهانی، محمد معصوم‌ بن خواجگی، خلاصةالسیر، ج۱، ص۳۲۰، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۸ش)

9_ (شیبانی ، 37)(خورموجی ص 3)(قائم مقام ص 403-404)

10_ (سپهر، محمد تقی لسان الملک، ناسخ التواریخ، به اهتمام، جمشید کیانفر، تهران، اساطیر، ۱۳۷۷، ج۱، ص۳۷)

11_ (خورموجی، محمدجعفر، حقایق‌الاخبار ناصری، ج۱، ص‌۳، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۳ش/

سلطان هاشم‌میرزا، زبور آل‌داود، ج۱، ص‌۷۲، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۷۹ش/

صدیق‌الممالک شیبانی، میرزاابراهیم، منتخب‌التواریخ، ج۱، ص‌۳۷، تهران ۱۳۶۶ش)

12_ (جهانسوز، رضا، تاریخ بنیان قاجار، تهران، بی نا، ۱۳۲۳، ص۱۴)

13_ (جهانگیر، میرزا، تاریخ نو، به سعی: عباس اقبال، تهران، کتابخانه علی اکبر علمی و شرکا، ۱۳۲۷، ص۲۴)

14_ (رجوع به مجمل التواریخ گلستانه ص 21 - 22 شود)

15_ (گرمرودی، میرزا فتاح خان، مترجم، فتح الدین فتاحی، تهران، کتابخانه مستوفی، ۱۳۷۰، ص۴۲)

16_ (غفاری کاشانی، ابوالحسن، ‌گلشن مراد، ج۱، ص‌۱۰۹، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران ۱۳۶۹ش/

ساروی، محمد فتح‌الله، تاریخ محمدی، ج۱، ص‌۴۵، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران ۱۳۷۱ش)

17_ (ساروی، محمد فتح‌الله، تاریخ محمدی، ج۱، ص‌۴۷ـ۴۸، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران ۱۳۷۱ش/

ساروی، محمد فتح‌الله، تاریخ محمدی، ج۱، ص۵۳ـ۵۴، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران ۱۳۷۱ش/

ساروی، محمد فتح‌الله، تاریخ محمدی، ج۱، ص۶۸، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران ۱۳۷۱ش/

ساروی، محمد فتح‌الله، تاریخ محمدی، ج۱، ص۹۹، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران ۱۳۷۱ش/

مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، ج‌۱، ص‌۱۰۴، تاریخ اجتماعی و اداری دورۀ قاجاریه، تهران ۱۳۷۱ش)

18_ (تاریخ تهران/حجت بلاغی/جلد 2)

19_ (شیبانی ، 37)(خورموجی ص 3)(قائم مقام ص 403-404)

20_ (گرگان‌نامه، چاپ مسیح ذبیچی، ج۱، ص‌۲۴۲ـ۲۴۸، تهران۱۳۶۳ش/

لوئی ‌رابینو، هایسنت، سفرنامه مازندران و استرآباد، ج۱، ص‌۳۷، ترجمۀ غلامعلی وحید مازندرانی، تهران ۱۳۴۳ش/

لوئی ‌رابینو، هایسنت، سفرنامه مازندران و استرآباد، ج۱، ص۱۰۹، ترجمۀ غلامعلی وحید مازندرانی، تهران ۱۳۴۳ش/

span class=/spanلوئی ‌رابینو، هایسنت، سفرنامه مازندران و استرآباد، ج۱، ص۱۱۵، ترجمۀ غلامعلی وحید مازندرانی،

تهران ۱۳۴۳ش/

لوئی ‌رابینو، هایسنت، سفرنامه مازندران و استرآباد، ج۱، ص۱۲۳، ترجمۀ غلامعلی وحید مازندرانی، تهران ۱۳۴۳ش)

21_(صولت نظام‌قورخانچی، محمدعلی، نخبه سیفیه، ج۱، ص‌۳۳، چاپ منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان، تهران ۱۳۶۰ش/

مقصودلو وکیل‌الدوله، حسینقلی‌، مخابرات استرآباد، ج۱، ص۵۴۰، چاپ ایرج افشار و محمدرسول دریاگشت، تهران ۱۳۶۳ش/

مقصودلو وکیل‌الدوله، حسینقلی‌، مخابرات استرآباد، ج۱، ص۵۹۵، چاپ ایرج افشار و محمدرسول دریاگشت، تهران ۱۳۶۳ش)

22_ (فهرست نام حکمرانان و استانداران کرمانشاهان، در باغ هزار گل: تذگرهٔ سخنوران استان کرمانشاهان، به

کوشش فرشید یوسفی، تهران: فرهنگخانهٔ اسفار، ۱۳۷۰؛ صص ۷۸۷-۷۸۳)

23_ (تاریخ ذوالقرنین نوشته خاوری شیرازی ص212-221-226-241)

24_ (تاریخ ذوالقرنین نوشته خاوری شیرازی ص209-223-225-238)

25_ (تاریخ ذوالقرنین نوشته خاوری شیرازی ص 230_236_252_253)

26_ (مقاله محمدعلی میرزا دولتشاه «دولت و شاهی مستقل» نویسنده رامین یلفانی)

(مقاله بررسی و مطالعه مسائل جغرافیای سیاسی و امنیتی استان کرمانشاه

قسمت کرمانشاه در زمان قاجاریه)

27_ (مقاله معرفی یک کتابچه دستور العمل نویافته/قسمت خوانین قاجار/بساتین اخبار المخطوطات)

28_ (تاریخ عکاسی استرآباد و گرگان از دوره قاجار تا معاصر نوشته علیرضا شهابی)

29_ (رجوع شود به کتاب مشاهیر مدفون در حرم رضوی ج4 ص 471)

30_ (ساسانی، خان مللک، سیاستگران دوره قاجار، ص۶۰- ۵۹.)

(رجوع شود به کتاب مشاهیر مدفون در حرم رضوی ج4 ص 471)

(محمدحسن خان اعتماد السلطنه :صدر التواریخ/260-263؛ مسعود میرزا ظل)

31_ (اعتماد‌السلطنه، محمدحسن‌، صدر التواریخ، ص۲۶۳)

32_ (محمود، محمود، تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس، ج۳، ص۹۰۸ – ۹۰۹)

33_ (ساسانی، خان ملک، سیاستگران دوره قاجار، ص۹۲)

34_ (رجوع شود به کتاب مشاهیر مدفون در حرم رضوی ج4 ص 477)

35_ (رجوع شود به کتاب مشاهیر مدفون در حرم رضوی ج4 ص 471-477)


اسب بیات

اسب بیات(بایات) در پیچ و خم تاریخ

کلمه " بایات " که در برخی منابع تاریخی بصورت " بیات " ضبط شده است

نام یک ایل از بیست و چهار ایل ترکمن اوغوز است

خواجه رشیدالدین فضل الله نام قبیله بایات را به معنای با دولت و پرنعمت می‌داند

(رشیدالدین فضل‌الله، جامع‌التواریخ، ج۱، ص۵۸،

به کوشش محمدروشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش)

اصل این قبیله در نسبنامه ترکمان به «بای آت »

پسر دوم گون خان پسر اغوزخان می رسد

(رشیدالدین فضل الله ج 1 ص 39 حمدالله مستوفی 1362 ش الف ص 566 /

تاریخ قزلباشان ص 24 قائم مقام ص 403)

معنای دیگری که برای معنی کلمه بایات صورت می گیرد

بصورت " بای + آت " اسب سرور است

( مقاله نام و نشان تاریخ ایل قشقایی نوشته علی پورصفر قصابی نژاد)

با توجه به اینکه آیین ترکمن ها قبل از اسلام ، آیین شامانیسم بوده است

(کتاب پژوهشی در اسطور دده قورقود نوشته جوانشیر فرآذین ،

تبریز سال 1381 ،ص24)

لذا اسب سرور نه به معنای عبادت کردن است بلکه به معنای شخصی

که اسب و جایگاه آن برای او مهم بوده و شیوه زندگی او در تعامل

با اسب(پروش اسب) است معنا می شود

از آنجا که پرورش انبوه اسب در جامعه ترکمن ابزاری برای ثروتمند شدن است

و افرادی که دارای گله فراوان اسب هستند ثروتمند محسوب می شوند

لذا تعریف ارایه شده برای کلمه بایات یعنی

نعمت ، پر دولت و اسب سرور(پرورش دهنده گله های اسب) در یک ردیف قرار می گیرند

اسب در میان اوغوزها بخاطر نقش مهم و حیاتی اش در جنگ ها

و تاخت و تازها و مسافرت ها و شکار ، بی اندازه مورد توجه بوده است

این امر به اندازه ای اهمیت داشت که در شرایط فرهنگی ویژه آن ها

در مواردی حالات و خصوصیات انسان ها با این موجود مقایسه و ارزیابی می شود

مثلا در داستان " بامسی بئیر ه ک " ، " bamsi  bayarak " 

قهرمان با حق شناسی تمام اسب اصیل و محبوب خود را چنین توصیف می کند :

" آت دئمه رم سنه ، قارداش دییه رم ، قارداشیمدان یئگ ! باشیما ایش گلدی !

یولداش دییه رم ، یولداشیمدان یئگ !

که برگدان آن به زبان فارسی چنین است :

چگونه تو را اسب خطا کنم ،  تو همانند برادر هستی ، حتی از برادر هم نزدیکتری !

به هنگام سختی و گرفتاری ، مثل دوست واقعی در کنار منی ، حتی از دوست هم بهتری !

(کتاب پژوهشی در اسطور دده قورقود نوشته جوانشیر فرآذین ،

تبریز سال 1381 ،ص28 / با دخل و تصرف)

کما اینکه خود شخصیت دده قورقود سراینده اسطوره های اوغوزها

از قبیله بایات است و جایگاه و منزلت اسب در اسطوره دده قورقود

در واقع منعکس کننده جایگاه و ارزش اسب در میان قبیله بیات است

در مقدمه خود کتاب دده قورقود چنین آمده است :

رسول علیه السلام زمانینا یاخین ، بایات بویندان قورقود دئرلر بیر ار قوپدی ...

یعنی حوالی ظهور پیامبر علیه السلام ، در قبیله بایات شخصی که بابا قورقود می گفتند

پا به عرصه ی وجود نهاد ...

به گفته محققین از آنجا که ایلات ترکمن اوغوز دامدار بودند

اطلاق نام اسب سرور به بایات ها (بیات ها)نشان دهنده این است

که بایات ها علاوه بر دامداری پروش اسب را نیز انجام میدادند

کما اینکه در میان ترکمن های اوغوز ، بایات ها(بیات ها) در پروش اسب

بهترین و موفقترین پرورش دهنده اسب بودند

به این لحاظ اسب پرورشی توسط بیات ها به اسم بیات در منابع تاریخ معروف است

در واقع بیات ها ، تامین کننده اسب بیست و چهار قبیله ترکمن اوغوز هستند

اسبی که امروزه در کشور ترکمنستان و در منطقه ترکمصحرای ایران

و بعضی از نقاط آسیای میانه(از اقمار شوروی سابق) یافت می شود

و به اسم آخال تکه می شناسیم  همان اسب معروف بیات است

بعد از ورود تدریجی ترکمن های اوغوز از دوره سلاجقه

به غرب رودخانه جیحون ، اسب بیات نیز به غرب رودخانه جیحون وارد شد

و با توجه به پراکندگی اوغوزها در مناطق جغرافیای مختلف 

و استفاده از نژادهای دیگر اسب ، از تعداد این اسب ها کمتر شد

کما اینکه محدود به کشور ترکمنستان فعلی و مناطق اطراف آن گردید

نام آن نیز به مرور به آخال تکه تغییر پیدا کرد

آخال تکه : نام واحه ای از ترکستان روس در دامنه ٔ قبه داغ ، و رود اترک از آنجا گذرد

هم اکنون جمعیت هایی از ترکمن های بیات در ترکمنصحرا در ایران

و در کشور ترکمنستان زندگی می کنند

در کشور ترکمنستان چهار نام جغرافیایی منتسب به بیات ها وجود دارد(ایرانیکا، III/882).

با ورود مهاجرت عده ای از بیات ها به مناطق آناطولی ، شام(سوریه و لبنان)

بیات ها که درگیر جنگ های پیاپی و کوچ نشینی بودند متوجه شدند

اسب کهن بیات که برای مناطق دشت مناسب است

(مناسب استفاده در مناطق دشت و هموار اطراف دریاچه ارآل و دشت قبچاق

؛ رجوع شود به محل زندگی اوغوزها در سفرنامه ابن فضلان)

اسب کهن بیات برای مناطق جدیدی که بیات ها به آن وارد شده و کوهستانی بود دیگر کارآیی نداشت

( از اسب های آخال تکه برای تولید نژادهای جدید استفاده شده است.

آخال تکه می تواند یک اسب ورزشی باشد و در رشته سرعت و استقامت رقابت کند.

اما این اسب به دلیل سم های نرم شکننده خود برای مسیرهای کوهستانی مناسب نیستند.)

از همین رو بیات هایی که در سرزمین شام بود و به شاملو بیات مشهور شده بودند

اسب های کهن بیات(آخال تکه فعلی) را با اسب عربی که اسب بومی مناطق خاورمیانه

و به لحاظ فیزیکی مناسب برای منطق کوهستانی است آمیزش دادند

و موفق شدند اسب جدیدی را تولید کنند که مناسب مناطق کوهستانی است

این اسب جدید از اسب عرب دارای سرعت بالاتری بود و همچنین

قدرت و استحکام اسب عرب را داشت 

(لازم به ذکر است اسب عرب به انواع مختلف دسته بندی می شود

در این مقاله منظور اسب عرب بومی در منطقه سوریه است

انواع مختلف اسب عرب در عین داشتن تفاوتهای اندک در کلیت

دارای اشتراک هستند)

سرعت بالای اسب جدید بیات برای میادین جنگ مناسب و قدرت و استحکام آن برای

عبور از مناطق کوهستانی مناسب است

(از زمان سلجوقیان به قبایل ترکمانی که در میان حلب وانتب(عینتاب) قشلاق

و در میان سیواس و گرون گمرق ییلاق می کردند ترکمان شام ( شاملو – شاملی) می گفتند

و در میان مردم ترک و منابع ترکی شاملو اطلاق می گردیدند در منابع رسمی مربوط

به دوران عثمانی ، جمعیت های ساکن در میان حلب و انتب(عینتاب) به اسم ترکمان های حلب ،

به قبایل زیادی مانند بیات ، اینانلو ، بیگدلی ، افشار و خدا بنده لو تقسیم شدند

(نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی/ نوشته فاروق سومر

ترجمه دکتر اشراقی و دکتر امامی/ ص 208))

بعد از روی کار آمدن سلسله ترکمن آق قویونلو و بعد از آن صفویه

بیات ها از سرزمین شام به سمت شرق رفته رفته حرکت کرده

به نحوی که در زمان صفویه شاملو بیات ها و اسب جدید بیات

وارد غرب ایران کنونی شدند

مقریزی در حوادث سال ۸۰۹ق/۱۴۰۶م نیز از هر دو قبیله اینانلو و بیات ترکمان

(شاملوها)در شهر آمِد یاد کرده است

(مقریزی، احمد، السلوک، ج۶، ص118-181-184-219-296-478،
به کوشش عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۹۹۷م
.
)    

(طهرانی، ابوبکر، دیاربکریه، ج۱، ص۶۰، به کوشش نجاتی لوغال و فاروق سومر، تهران، ۱۳۵۶ش)

(آمد نام قدیمی شهر دیاربکر است ، شهر دیاربکر در جنوب شرق کشور ترکیه امروزی قرار دارد)

(آمد در آن زمان پایتخت سلسله آق قویونلو بود که بعدا پایتخت به تبریز منتقل شد)

" شاه اسماعیل اول صفوی در سال 907 هجری قمری آذربایجان را فتح کرد

و تبریز تختگاه آق قویونلوها را متصرف شد و تاسیس دولت صفوی و پایان حکومت ترکمانان را اعلام نمود 

(سلاطین آق قویونلو نیز از ترکمانان بودند)

با سقوط سلسله آق قوینلو ، بیات ها وارد اراضی آذربایجان شدند

در تمام این مدت اسب جدید بیات(ترکیب آخال تکه و اسب عرب بومی در سوریه)

بیات ها را همراهی کرده و جمعیت آنان چند برابر می شد

تا قبل از شاه عباس اول صفوی شاملو بیات ها در اطراف کزاز و کرهرود

واقع در جنوب شرقی همدان(نزدیک شهر اراک فعلی) یورد بزرگی داشتند

و جمعیت آنها از ده هزار چادر تشکیل میشد

( نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی نوشته فاروق سومر 

مترجمین دکتر اشراقی و دکتر امامی / ص 230)

که جمعیت بسیار زیادی بوده است

اما آنان در کزاز و کرهرود ساکن نبوده بلکه بین زنجانرود(شهر زنجان)

و نزدیکی شهر اراک(کزاز و کرهرود) ییلاق و قشلاق میکردند

هنوز در دوره صفویه بیات ها و دیگر ترکانی که از منطقه شام آمده بودند

را تحت عنوان شاملوها میشناختند

در استان زنجان فعلی از ایلات بیات ، خدابنده لو ، افشار ، بیگدلی

و تعدادی اندکی از اینانلوها حضور دارند

که دقیقا از همان ایلات ترکمان ، منطقه شام(سوریه و لبنان فعلی) هستند

(نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی نوشته فاروق سومر 

مترجمین دکتر اشراقی و دکتر امامی / ص 208-209)

و شاه عباس بیات ها را به مناطق مختلف فرستاد و حکومت این مناطق

را به آنها سپرد که شامل مناطق زیر است :

شهر دربند(در روسیه فعلی) ، شهر بایزید(در کشور ترکیه فعلی)

شهر ماکو ، شهر ایروان (در ارمنستان)

(اسکندر بیگ ترکمان ص 1088/ نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی نوشته فاروق سومر

ترجمه دکتر اشراقی و دکتر امامی ص 230)

همچنین گروهی از بیات ها موظف به اسکان دایم در منطقه اراک شده

تا حاکم صفویه در مناطق غربی کشور باشند که اولین حاکم بیات در

منطقه اراک و غرب کشور در آن زمان ، اوغورلو سلطان بیات است

(اسکندرمنشی ص ۳۵۲ـ۳۵۳ بدلیسی ص ۸۱ـ۸۲ تاریخ قزلباشان همانجا)

همچنین بعد از انتقال پایتخت صفویه یه شهر اصفهان ، تعداد زیادی از بیاتها

برای حفاظت از اصفهان به جنوب ایران منتقل شدند

(تاریخ سرگذشت مسعودی زندگی‌نامه و خاطرات شاهزاده مسعودمیرزا ظل‌السلطان

همراه با سفرنامه فرنگستان، مسعودمیرزا ظل‌السلطان، صفحات ۲۴۵ و ۲۴۶، انتشارات بابک، ۱۳۶۲)

(کتاب اصفهان نوشته دکتر لطف الله هنرفر صفحه 56)

که بیات های منطقه اصفهان از این گروه از بیاتها هستند

در مهمترین منابع تاریخی که اسمی از اسب بیات در آن آمده است منابع زیر است :

1_ در زمان شاه اسماعیل اول صفوی :

" ... و چون چشم خواجه به فوج قزلباش افتاد ، دید که قریب به یک فرسنگ زمین

در زیر خیمه های اطلس و زربفت درآمده  و در هر خیمه ای ،  سه چهار اسب

بدو پاک عربی و بیاتی بسته و یک قطار شتر مایه خوابیده و یک مرکب با ساخت(و) زرین ،

در در هر خیمه ای ایستاده ..."

(کتاب عالم آرای صفوی به کوشش یدالله شکری ،انتشارات بنیاد فرهنگ ایران

بخش نامه سلطان حسین میرزای بایقره به شاه اسماعیل ، ص 197)

2_ در زمان شاه عباس اول صفوی :

" شاه عباس اول صفوی ... از ایل بیات سه هزار کره اسب بیاتی نژاد

که همواره مورد توجه قزلباشان بود دریافت کرد

(اسکندرمنشی ص ۳۵۲ـ۳۵۳ بدلیسی ص ۸۱ـ۸۲ تاریخ قزلباشان همانجا). "

در این متن مشخص است که اسب جدید بیات ها برای

موقعیت جغرافیایی ایران که مناطق کوهستانی در آن زیاد است

و همچنین پیشه قزلباشان که در میادین جنگ حضور داشتند .

و به اسب های سریع نیازمند بودند کاملا مناسب بوده است

بدین جهت مورد توجه قزلباشان بوده است

بیات ها تا دوره شاه عباس اول صفوی هنوز مهمترین تولید کننده اسب

در میان ترکمن های اوغوز بوده اند

ظاهرا بعد از پراکندگی بیات ها در دوره شاه عباس اول صفوی

که به استقرار بیات ها در نقاط مختلف انجامید پرورش جمعیت انبوه اسب

بین آنان منسوخ شد و در آمیزش اسب بیات با دیگر اسب های محلی

این گونه اسب در بسیاری از مناطق که بیات ها حضور داشتند از بین رفت

اما به راستی اسب مشهور بیات که در سرزمین شام  ایجاد شده بود

به کلی از بین رفت ؟

در مطلب بالا توضیح داده شد گروهی از بیات ها برای حفاظت از اصفهان

در برابر حملات بیگانگان به اطراف اصفهان منتقل شدند

گروهی از این بیات ها به سمیرم در جنوب غربی اصفهان رفته و مقداری زمین

را از شاه عباس اول صفوی به عنوان (تویول)دریافت می کنند

و مقداری زمین هم در دوره شاه سلطان حسین صفوی

از خاندان چوله(حاکم صفویه در سمیرم) خریده و به زمینهای بیات اضافه می کنند

(رجوع شود به کتاب از خراسان تا تختگاه اصفهان ؛ نوشته دکتر عیسی شجاعی ؛

ص 144 - 147)

با توجه به جمعیت بیات ها در منطقه و پرورش اسب جدید بیات توسط آنها

به این مراتع وسیع نیازمند بودند

بعد از حمله ارتش قاجار در سال 1204 هجری قمری به سمیرم

(رجوع شود به کتاب از خراسان تا تختگاه اصفهان ؛ نوشته دکتر عیسی شجاعی ؛ص 176)

و در گیری هایی که بعدا بیات ها با بعضی طوایف در آن منطقه پیدا کردند

بسیاری از بیات ها پراکنده شدند و جز تعداد اندکی در سمیرم باقی نماندند

به این ترتیب پرورش جمعیت انبوه اسب جدید بیات دوام نیاورد

و جمعیت هایی از این اسب در آن منطقه و بین طوایف حاضر در منطقه باقی ماند

در چند دهه قبل یکی از افراد طوایف ترک منطقه سمیرم به اسم

 زیاد خان دره شوری تعدادی از اسب‌های منطقه را که سرآمد دیگران بودند

و همگی دارای خصوصیات رفتاری و صفات ظاهری مشترکی بودند در یک محل جمع‌آوری و پرورش داده است.

که این اسب های اصلاح نژاد شده که امروزه به اسم اسب دره شوری شناخته می شود

همان اسب بیات معروف است که محبوب نیروهای قزلباش بوده است

هنوز اندک بیات هایی که در آن منطقه حضور دارند این اسب را به اسم اسب بیات می شناسند

در ادامه به بررسی ظاهر و فنوتیپ و ویژگی های اسبی که امروزه به اسم دره شوری

معروف است خواهیم پرداخت :

به لحاظ ظاهری این اسبها شباهت زیادی به اسب های عرب دارند.

از بارزترین علامت‌های ظاهری این نژاد کپل صاف، دمی افراشته، بدنی قوی می‌باشد.

قد اسب به مراتب بلندتر از اسب عرب می‌باشد

از نظر استقامت و رکورد سرعت بسیار بالاتر از اسب‌های عرب هستند

و همین باعث شده که در کورس اسب‌های عرب نمی‌توانند شرکت کنند

باتوجه به مشخصات گفته شده کارشناسان اسب تایید می کنند

اسب دره شوری یک اسب دو رگه است

که مشخصا یک نیای آن اسب عرب است به همین دلیل دارای شباهت بسیار با اسب عرب می باشد

اما در پیدا کردن نیای دیگر اسب دره شوری ، به دو ویژگی خاص آن که در اسب عرب نیست

باید توجه کرد

1_ قد بلندتر آن از متوسط قد اسب عرب

2_ سرعت و دوندگی بیشتر آن به نسیت اسب عرب

در تشخیص نیای دیگر اسب عرب به چند کاندیدا بر میخوریم

که بومی در فلات قاره ایران هستند :

1_ اسب عرب ایرانی

2_ اسب خزرچه

2_ اسب کرد

3_ اسب قره باغ

4_ اسب سیستانی

5_ اسب خزرچه

اسبهای فوق دارای قد بلندتر از اسب عرب و سریعتر از اسب عرب نیستند

پس نمی توانند نیای دیگر اسب دره شوری باشد

تنها اسب دیگری که این دو ویژگی را دارد و حتی خود نیای چند نوع اسب جدید ترکمن است

اسب آخال تکه می باشد

در واقع اسب دره شوری که زیاد خان دره شوری از اسب های منطقه سمیرم

و مورد استفاده طوایف ترک آنجا جمع آوری و پرورش داده است

همان اسب بیات نژاد معروف و مورد علاقه قزلباشان صفوی است




علی بیگ ذوالقدر بیات پایان دهنده حکومت ممالیک در مصر :

علی بیگ ذوالقدر بیات پایان دهنده حکومت ممالیک در مصر :

ذوالقدر بیات ، تیره ای پر جمعیت از ایل بزرگ بیات بود

(کتاب اوغوزها نوشته فاروق سومر/ترجمه آنادردی عنصری صفحه 244

/چاپ سال 1380)

که در ناحیه مرعش و البستان(در جنوب کشور ترکیه کنونی)

موفق به ایجاد حکومتی به اسم ذوالقدریه شدند

در ابتداری کار از پنج هزار جنگجوی بیات تشکیل شده بود

(اینانچ،1989،ص8_9/د.ا.ترک،ج3،ص654)

با جذب طوایف مختلف ترک رفته رفته تبدیل به یک اتحادیه ایلیاتی شد

تمام حاکمان ذوالقدریه از ایل بزرگ بیات بودند

شهسوار بیگ ذوالقدر بیات یکی از امرای حکومت ذوالقدریه بود

ممالیک(سلسله ای ترک در مصر) در جنگی در سال 877 هجری قمری وی را شکست دادند

و پس از اسیر شدنش در قلعه قاهره به دار کشیده شد 

(اینانچ ، 1989،ص75_76/اوزون چارشیلی،1988،ص172)

علی بیگ ذوالقدر بیات پسر شهسوار بیگ بود وی به حکومت ذوالقدریه منصوب شد

(فریدون بیگ پاشا،ج1،ص409 -410)

سلطان سلیم عثمانی سعی در تصرف مصر و براندازی ممالیک گرفت

علی بیگ ذوالقدر بیات با لشکر عثمانی ها همراه شد و

نقشی فعال و مهم در جنگ عثمانی با ممالیک ایفا کرد

و براندازی ممالیک ایفا کرد (922-924 هجری قمری)

(فریدون بیگ پاشا ،ج1،ص 478، 479 ،488 ،492 ،494)

او به روایتی طومان بای ، واپسین سلطان ممالیک را

به انتقام قتل پدرش(شهسوار بیگ)در قاهره (مرکز مصر)

در 21 ربیع الاول 923 هجری قمری(د.ا.د. ترک،ج36،ص412)

به دست خود به دار کشید (اینانچ،1989،ص102)

و به این گونه به عمر سلسله مملوکی پایان داد

(ممالیک حکومت ترک مقتدر بود که بر مصر ، شام(سوریه و لبنان فعلی)

و غرب شیه جزیره عربستان حکومت میکرد

و نزدیک به سیصد سال قدمت داشت)

(کلیفورد ادموند بوسورث (۱۳۷۱)، سلسله‌های اسلامی، ترجمهٔ فریدون بدره‌ای،

مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی (پژوهشگاه)، ص. ص۱۰۸)

علی بیگ ذوالقدر بیات پس از آن در سرکوب قیامهای جلالی در 925 هجری قمری

و قیام جان بردی غزالی(حاکم سوریه) در 927 هجری قمری سهمی عمده داشت

همین پیروزیها ، حسد فرهاد پاشا(مامور سرکوب این قیام ها را چنان برانگیخت

که فرمان قتل او را از سلطان سلیمان قانونی گرفت

و او به همراه افراد خانواده اش ، از جمله از جمله پنج پسر و وابسنگانش

در 928 هجری قمری به قتل رساند

(مصطفی عالی افندی،ج1،گ275پ/منجم باشی،ج3،ص471_478/فریدون بیگ پاشا،ج1،ص499/

دانشمند،ج2،ص80_82)

اما ابراهیم پچوی (ج1،ص45_46) بر خلاف اکثر مورخان عثمانی

علت قتل علی بیگ ذوالقدر بیات را استقلال طلبی و کم اعتنایی او به فرمانهای

سلطان سلیمان عثمانی میداند

نقش سیاسی ترکان بیات در تاریخ

نقش سیاسی ترکان بیات در تاریخ :

در این مطلب به بررسی افرادی از ترکان بیات خواهیم پرداخت

که در سلسله ها و دول مختلف دارای مناصب سیاسی بودند

دولت های تاریخی ترکان بیات :

1_ دولت بیات در غرب ایران کنونی(اواخر دوره سلجوقی)

2_ دولت ذوالقدریه(متعلق به طایفه ذوالقدر بیات از ایل بزرگ بیات  در جنوب کشور ترکیه امروزی)

سلاطین بیات :

1_ سلاطین دولت بیات که متاسفانه نامی از انها در تاریخ مکتوب ذکر نشده است

2_ زین الدین قره جه ذوالقدر بیات اوغلی  / خلیل بیگ ذوالقدر بیات / سولی بیگ ذوالقدر بیات /

ناصرالدین محمد بیگ بن خلیل بیگ ذوالقدر بیات / سلیمان بیگ بن ناصرالدین محمد بیگ ذوالقدر بیات /

ملک ارسلان بیگ ذوالقدر بیات / شاه بوداق ذوالقدر بیات / شهسوار ذوالقدر بیات / علائ الدوله ذوالقدر بیات/

علی بیگ شهسوار اوغلی ذوالقدر بیات

ملکه ها و عروسهای سلطنتی بیات :

1_ دختر ناصرالدین محمد بیگ ذوالقدر بیات همسر سلطان محمد اول عثمانی(محمد چلبی)

(سلطان سلسله عثمانی)(نشری،ج2،ص 444 / اینانچ،2002،ص881/هامر _ پورگشتال، همانجا)

2_ دختر ناصرالدین محمد بیگ ذوالقدر بیات همسر ملک ظاهر چقمق(سلطان سلسله ترک مملوکی مصر)

(یوجل و سویم،ج1،ص17/مرچیل،ج9،ص291/قس هامر _ پورگشتال ،ج2،ص 176_ 177)

3_ ستی خاتون دختر سلیمان بیگ ذوالقدر بیات همسر سلطان محمد فاتح عثمانی(سلطان سلسله عثمانی)

4_ دختر سلیمان بیگ ذوالقدر بیات همسر ملک چقمق(سلطان سلسله ترک مملوکی مصر)

5_ دختر علائ الدوله ذوالقدر بیات عروس سلطان محمد فاتح عثمانی(سلطان سلسله عثمانی)

6_ خدیجه سلطان بیات

همسر تیمورشاه درانی از پادشاهان درانی افغانستان و ملکه این کشور بود وی دختر

عباس قلی قارا بیات والی نیشابور بوده است

بیات هایی که داماد سلاطین بودند :

1_ سلطان علائ الدوله ذوالقدر بیات داماد سلطان مراد آق قویونلو

2_ عزت النسائ دختر هفدهم فتحعلیشاه قاجار همسر ملاعباس بیات ایروانی

ملقب به میرزا آقاسی

3_ بدرجهان دختر فتحعلیشاه قاجار ملقب به ماه باجی به عقد محبعلی خان بیات ماکویی درآمد

4_ رخساره بیگم دختر فتحعلیشاه قاجار معروف به زینت الدوله با محمد علی خان ماکویی

ازدواج کرد

صدر اعظم های بیات :

1_ ملاعباس بیات ایروانی ملقب به میرزا آقاسی(زمان محمدشاه قاجار)

2_ مرتضی قلی سهام السلطنه بیات(نخست وزیر ایران)

 وزرای بیات  :

مهندس نجیب الله اوژن مدتی وزیر وزارت فوایدعامه در کشور افغانستان بود

حکام بیات :

حاکمان منصوب دولت ها و سلاطین مختلف از ایل بیات :

1_ علی بیگ نوه علائ الدوله ذولقدر بیات حاکم عثمانی ها در سنجاقهای

2_ محمدخان نوه علائ الدوله ذولقدر بیات حاکم عثمانی ها در سنجاقهای

3_ فرخ سلطان بیات حاکم صفویه دربند و شابران شیروان (در کشور روسیه فعلی )

در زمان شاه عباس اول صفوی بود

4_محمود سلطان بیات

در زمان شاه عباس اول صفوی حاکمصفویه در اسفراین  ، 

سبزوار و نیشابور بود

5_محمد سلطان بیات در زمان شاه عباس اول صفوی حاکم صفویه در اسفراین  ، 

سبزوار و نیشابور بود  وی برادر محمود سلطان بیات بود

6_ بیرام علی سلطان قرا بیات بعد از مرگ محمد سلطان بیات به سمت

حاکم صفویه در نیشابور بود

7_ یارعلی سلطان بیات

از حکام  صفویه در زمان شاه عباس اول صفوی

و حاکم شاهسون در قلعه بایزید بود امروزه قلعه بایزید

به شهر بایزید تبدیل گشته است

و در کشور ترکیه در جنوب غربی منطقه آرارات قرار دارد

8_ گداعلی سلطان بیات :

از امرای صفویه در زمان شاه عباس اول صفوی

و حاکم شاهسون در منطقه ماکو بود

(تاانتهای دوره قاجار تمام حکام ماکو از ایل بیات بودند)

9_ بدر سلطان بیات از امرای صفویه در زمان شاه عباس اول صفوی

در منطقه چخورسعد(ایروان در ارمنستان)بود

10_ اغورلو سلطان بیات حاکم صفویه در زمان شاه عباس اول صفوی در کزاز و کرهرود(اراک) بود

ایشان همچنین حکومت منطقه بروجرد و لرستان را نیز بر عهده داشته است

11_ شاهقلی سلطان بیات

برادر اغورلو سلطان بیات بود که بعد از مرگ برادرش

شاه عباس اول صفوی تمام مناصب موروثی برادرش را به او تفویض کرد

و بجای او حاکم صفویه در مناطق تحت حاکمیت برادرش شد

12_ فتح علی خان بیات حاکم شهر نیشابور در زمان شاه طهماسب دوم صفوی بود 

13_ شاه یردی بیات معروف به بهرام سقای بخاری از بزرگان سلسله گورکانی(بابری)

در افغانستان بود

میرزا کامران فرزند بابر اداره شهرهای گَرْدیز، نَغَر، بَنْگَش ، غوربند،

ضحاک و بامیان را به شاه یردی بیات سپرده بود

14_ بایزید بیات برادر بهرام سقای بخاری بود

هر دو برادر زیر نظر میرزا کامران گورکانی حکومت گردیز و نَغَز و بَنْگَش را به دست گرفتند

15_ احمد خان بیات ارومی به عنوان حکمران نیشابور

سبزوار ، جوین و اسفراین بوده است

16_حسن خان بیات :

حسن خان بیات والی کابل در زمان نادرشاه افشار بود

17_ عباس قلی قارا بیات فرزند حسن خان بیات بود در انتهای دروان افشاریه والی نیشابور گردید

بعد از ایجاد پادشاهی در افغانستان احمد شاه درانی(ابدالی)

پادشاه افغانستان شهر نیشابور را تصرف کرد ولی عباس قلی قارا بیات را

دوباره والی نیشابور کرد

18_ صالح خان بیات در زمان عادلشاه افشار (برادرزاده نادرشاه افشار) بود که به

سمت والی منطقه فارس منصوب گردید

19_ جعفر خان بیات فرزند عباس قلی قارا بیات والی نیشابور

در سالهای انتهایی سلسله افشاریه بود

20_ علیقلی خان بیات حاکم شهر نیشابور ازایل بیات تا اوایل
سلطنت فتحعلی شاه قاجار است او فرزند جعفر خان بیات
حاکم نیشابور بود

21_ محمدعلی خان بیات امیرتومان :

در سال 1263 هجری قمری دوره محد شاه قاجار به خراسان اعزام  و حاکم بجنورد شد

22_ امام قلی خان بیات

فرماندهی ارگ شهر بجنورد پس از مرگ محمدعلی خان بیات ماکویی

بر عهده امامقلی خان بیات در زمان محدشاه قاجار بود

23_ امام وردی خان بیات

در آغاز سلطنت ناصرالدین شاه قاجار به سمت حاکم نیشابور منصوب شد
او آخرین حاکم نیشابور ازایل بیات بود

24_ علی خان بیات ماکو حاکم شهر ماکو بود(حکومت 1238-1284 هجری قمری)

همچنین دو ماه مانده به فوت محدشاه قاجار به عنوان حاکم تبریز منصوب شد

25_ محبعلی خان بیات سرتیپ ماکویی

حاکم کرمانشاهان در زمان محمدشاه قاجار بود

افتخاری بیات قلمرو حکومت محبعلی خان بیات را شامل

کرمانشاهان ، خرم آباد و حفظ سرحدات عراق دانسته

(افتخاری بیات ، 1380 : 27 )

اعتماد السلطنه و سپهر او را برقرار کننده امنیت مناطق خرم آباد ، دزفول و الشتر دانسته اند

26_ محمد علی خان بیات سرتیپ ماکویی

برادر محبعلی خان بیات ماکویی است که بعد از تسلط

محبعلی خان بیات ماکویی بر لرستان به حکومت لرستان

در زمان محمدشاه قاجار منصوب شد

27_ جمشید خان بیات ماکویی :

فرزند محمد علی خان بیات ماکویی بود

که بعد از مرگ پدرش در سال 1263 هجری قمری ،

محمد شاه قاجار تمام مناصب و اختیارات پدر را به جمشید خان بیات اعطا کرد

و به این ترتیب به حکومت لرستان منصوب شد(نصرت ماکویی ، 1373 : 15)

همچنین به دستور حاجی میرزا آقاسی(ملا عباس بیات ایروانی)

بروجرد نیز ضمیمه حکومت جمشید خان بیات شد

28_ علی اشرف خان بیات

حکومت زنجان را در زمان محمدشاه قاجار به عهده داشتند

 29_ حکام موروثی بیات در منطقه ماکو :

از دوره شاه عباس اول صفوی حاکمان ماکو با حکم سلطنتی صفویه از ایل بیات

مستقر در ماکو انتخاب می شدند

اما با انقراض صفویه این منطقه رفته رفته بصورت خان نشین مستقل از دول مرکزی

اداره می شد که حکومت بصورت موروثی بین بیات ها منتقل میشد

به ترتیب زیر

همچنین مصطفی بیگ بیات جد حکام موروثی ماکو بود (نصرت ماکوئی ص ۳ـ۴۸)

احمد خان بیات_حسین خان بیات_ حسن خان بیات_ علی خان بیات

اسماعیل خان بیات _

تیمور تیموری بیات ماکویی

والی منطقه ماکو در عهد مظفرالدین شاه قاجار بود

مرتضی قلی خان اقبال السطنه بیات ماکویی ملقب به سردار ماکو والی

منطقه ماکو و آخرین حاکم منطقه ماکو از ایل بیات در زمان احمدشاه قاجار بود

30_ علیرضا بیات پور فرماندار ویژه مرودشت (زمان معاصر)

31_ سعید بیات فرماندار رباط کریم (زمان معاصر)

32_ رسول بیات فرماندار مرودشت (زمان معاصر)

بیات های سفیر :

1_ حسینعلی بیگ بیات نخستین سفیر شاه عباس اول صفوی به اروپا بود

2_ اروج بیگ بیات از اعضای گروه اعزامی شاه عباس اول صفوی به اروپا بود

3_ علیقلی بیگ بیات از اعضای گروه اعزامی توسط شاه عباس اول صفوی به اروپا بود

4_ محمدرضا بیگ بیات از بیات های منطقه ایروان و سفیر شاه سلطان حسین صفوی

به فرانسه بود

5_ اسمعیل بیگ بیات ، ایلچی(سفیر)  فتحعیلشاه قاجار نزد سلیمان پاشا والی بغداد

جهت سرکوب حمله وهابیت به عتبات عالیات

6_ حمید بیات سفیر ایران (زمان معاصر)

بیات زنجان

بیات زنجان

از حلب تا زنجان (تاریخچه بیات های زنجان)

نگاهی به تاریخچه ایل بیات مستقر در استان زنجان :

از زمان سلجوقیان و سلسله های ترک بعد از آن شاهد مهاجرت

اقوام ترک اوغوز از جمله بیات ها از ترکستان باستانی(شرق رود جیحون) هستیم

ترکان بیات در چند دوره زمانی به تدریج وارد فلات قاره ایران شدند

بخشی از ترکان اوغوز تا سرزمین شام(سوریه و لبنان امروزی) پیشروی کردند

که به شاملوها مشهور شدند

از زمان سلجوقیان به قبایل ترکمانی که در میان حلب وانتب(عینتاب) قشلاق

و در میان سیواس و گرون گمرق ییلاق می کردند ترکمان شام ( شاملو – شاملی) می گفتند

و در میان مردم ترک و منابع ترکی شاملو اطلاق می گردیدند در منابع رسمی مربوط

به دوران عثمانی ، جمعیت های ساکن در میان حلب و انتب(عینتاب) به اسم ترکمان های حلب ،

به قبایل زیادی مانند بیات ، اینانلو ، بیگدلی ، افشار و خدا بنده لو تقسیم شدند

(نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی/ نوشته فاروق سومر

ترجمه دکتر اشراقی و دکتر امامی/ ص 208)

(حلب شهر بزرگی در کشور سوریه امروزی است)

در زمان عثمانی  آنان تابستان را در " اوزون یایلا "(اوزون یایلاق) 

واقع در جنوب سیواس و زمستان را در نواحی بین حلب  و غازی عینتاب میگذراندند

(نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی/ نوشته فاروق سومر

ترجمه دکتر اشراقی و دکتر امامی/ص 59)

در آغاز سدة 9ق‌، بیاتها ، با استفاده‌ از منازعات‌ میان‌ امیران‌ مملوک‌، 

به‌ حملاتی پرداختند 

و از همین‌ رو ، چکیم‌ امیر مملوک‌، تحرک‌ شدیدی‌ را بر ضد آنان‌ سامان‌ داد.

با وجود چندی‌ گریز از معرکه‌، پس‌ از قتل‌ چکیم‌، آنان‌ به‌ موطن‌ خود بازگشتند 

و در کشاکش‌ قدرت‌ میان‌ امیران‌ مملوک‌ به‌ ایفای‌ نقش‌ پرداختند. ‌ (مقریزی‌، 4(1)/86)

مى‌دانیم‌ که‌ در همین‌ زمان هم به‌ حملاتی دیگر روی‌ آوردند 

و از جمله‌ ، حمله‌ای‌ را به‌ ناحیة ماردین‌ ترتیب‌ دادند.

 و منافع‌ قراقویونلوها را تهدید مى‌کردند، 

(ماردین شهری در جنوب شرق کشور ترکیه امروزی است)

(somer, F, Oguzlar (T O rkmenler), P۲۶۴، Ankara, ۱۹۷۲)

در جای دیگر

مقریزی در حوادث سال ۸۰۹ق/۱۴۰۶م نیز از هر دو قبیله اینالو و بیات ترکمان

(شاملوها)در شهر آمِد یاد کرده است

(مقریزی، احمد، السلوک، ج۶، ص118-181-184-219-296-478،
به کوشش عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۹۹۷م
.
)    

(طهرانی، ابوبکر، دیاربکریه، ج۱، ص۶۰، به کوشش نجاتی لوغال و فاروق سومر، تهران، ۱۳۵۶ش)

(آمد نام قدیمی شهر دیاربکر است ، شهر دیاربکر در جنوب شرق کشور ترکیه امروزی قرار دارد)

(آمد در آن زمان پایتخت سلسله آق قویونلو بود که بعدا پایتخت به تبریز منتقل شد)

 بیات ها در توازن قدرت حکومت های ترک در منطقه تاثیرگذار بودند

و برای مدت طولانی یکی از مهمترین منابع قدرت نظامی

حکومت ترک مملوکیان مصر بودند

(حکومت ترک مملوکیان مصر علاوه بر مصر بخش هایی از منطقه شام(سوریه فعلی)

از جمله منطقه حلب و دمشق را تحت سیطره حکومت خویش داشتند)

تا آنجا که زمانی که بیات ها با مملوکیان دچار مشکل شدند

و به حکومت آق قویونلوها پیوستند

مملوکیان از این کار عصبانی شده و با آغ قویونلوها وارد جنگ گردیدند

و به این ترتیب بیات ها به یکی از مهمترین متحدان آغ قویونلوها تبدیل شدند

" بیات ها که در حدود سال 809 هجری قمری

به اتحادیه آغ قویونلو پیوستند جدایی آنها از ممالک مصر ، زمینه اولین جنگ

بین حکمرانان ترک مملوکی مصری منطقه حلب و دمشق  با 

قرایولوک عثمان بیگ ، سلطان آغ قویونلوها را فراهم ساخت "

( کتاب حکومت ترکمانان قراقویونلو و آق قویونلو در ایران

/ نوشته اسماعیل حسن زاده / انتشارات سمت / صفحه 14)

" با پیوستن بیات ها به قرایولوک عثمان بیگ ، سلطان آغ قویونلو

اولین جنگ بین آغ قویونلوها و ممالک مصری در حوالی ماردین

که به قتل ابراهیم بیگ پسر قرایولوک انجامید ، در گرفت "

(ماردین شهری در جنوب شرق ترکیه امروزی است)

( کتاب حکومت ترکمانان قراقویونلو و آق قویونلو در ایران

/ نوشته اسماعیل حسن زاده / انتشارات سمت / صفحه 34)

( با سقوط ایوبیان مصردر سال 648 هجری قمری غلامان ترک نژاد

با عنوان ممالیک بحری قدرت را به دست گرفتند و 

ضمن متوقف ساختن یورشهای مغولان در سوریه حکومت قدرتمندی را

پایه گذاری کردند که تا سال 875 هجری قمری ادامه یافت 

در سال 875 هجری قمری حکومت مصر و شام به شاخه دیگری از مملوکها

با عنوان ممالیک چراکسه منتقل شد

( کتاب حکومت ترکمانان قراقویونلو و آق قویونلو در ایران

/ نوشته اسماعیل حسن زاده / انتشارات سمت / صفحه 34))

" شاه اسماعیل اول صفوی در سال 907 هجری قمری آذربایجان را فتح کرد

و تبریز تختگاه آغ قویونلوها را متصرف شد و تاسیس دولت صفوی و

پایان حکومت ترکمانان را اعلام نمود 

(سلاطین آغ قویونلو نیز از ترکمانان بودند)

با سقوط سلسله آغ قوینلو بیات ها وارد اراضی آذربایجان شدند

در مطالب بالا به نحوه مهاجرت بیات ها از ترکستان باستانی به غرب رودخانه جیحون

و فلات قاره ایران و از آنجا مهاجرتشان به منطقه حلب در سوریه

و سپس استقرار در دیاربکر و نحوه ورودشان به آذربایجان

و تعاملاتشان با سلسله های ترک سلجوقی ، مملوکیان مصر ، عثمانی ،

قره قویونلو و آغ قوینلو شرح داده شد

(اما گروه هایی از بیاتها ترجیح دادند در سوریه و لبنان برای همیشه

ساکن شوند که نوادگان آنها هنوز در این مناطق زندگی می کنند)

با ورود بیاتها به آذربایجان آنها

تا قبل از شاه عباس اول صفوی در اطراف کزاز و کرهرود

واقع در جنوب شرقی همدان(نزدیک شهر اراک فعلی) یورد بزرگی داشتند

و جمعیت آنها از ده هزار چادر تشکیل میشد

( نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی نوشته فاروق سومر 

مترجمین دکتر اشراقی و دکتر امامی / ص 230)

که جمعیت بسیار زیادی بوده است

اما آنان در کزاز و کرهرود ساکن نبوده بلکه بین زنجانرود(شهر زنجان)

و نزدیکی شهر اراک(کزاز و کرهرود) ییلاق و قشلاق میکردند

هنوز در دوره صفویه بیات ها و دیگر ترکانی که از منطقه شام آمده بودند

را تحت عنوان شاملوها میشناختند

که شامل ایلات ترک بیات ، خدا بنده لو ، بیگدلی ، افشار و اینانلو است

حاجی اویس بیگ بیات ، ایلخان بیات های شاملو در زمان شاه اسماعیل دوم صفوی بود

(سومین شاه صفوی ، بعد از شاه طهماسب صفوی)

(حک : ۹۸۴ـ ۹۸۵) (اسکندرمنشی ص ۱۴۳ منجم یزدی ص ۲۹ـ۳۰ حسینی استرآبادی ص ۵۵).

که خدمتی بزرگ به شاه اسماعیل دوم صفوی در رقابت شاهزادگان صفوی برسر سلطنت

به وی کرد و سلطنت وی را تضمین نمود

بیات ها در زمان شاه عباس اول صفوی هم  ، موقعیت ممتازی داشتند

آنطور که فاروق سومر محقق بزرگ تاریخ و فرهنگ ترک در مورد آنها می نویسد :

شاه عباس همچون شاه طهماسب به شاملوها علاقه داشت و برای آنان اعتبار قایل بود

( نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی نوشته فاروق سومر 

مترجمین دکتر اشراقی و دکتر امامی / ص 209)

در زمان شاه عباس اول صفوی شاملوها مقام اول را در دستگاه صفوی برخوردار بودند

(نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی

مترجمین دکتر اشراقی و دکتر امامی / ص 214)

اسکندر بیگ در تاریخ عالم آرای عباسی برای شاملو ها لفظ طایفه جلیله

را به کار برده است که نشان دهنده جایگاه ارزشمند شاملوها در نزد پادشاهان صفوی است

جالب است که ایلات شاملو حتی بعد از ورود به آذربایجان ، مناسبات دوستانه خود را حفظ نمودند

و بعد از ورود به آذربایجان در نزدیکی یکدیگر استقرار پیدا میکردند

بعد از نافرمانی بعضی طوایف قزلباش(نیروی نظامی صفویه) ،

شاه عباس اول صفوی آنان را به شدت سرکوب کرد

اما بیات ها که در تمام مدت از وفادارن به سلسله صفویه بودند

مورد توجه دو چندان شاه عباس اول صفوی قرار گرفتند

و شاه عباس بیات ها را به مناطق مختلف فرستاد و حکومت این مناطق

را به آنها سپرد که شامل مناطق زیر است :

شهر دربند(در روسیه فعلی) ، شهر بایزید(در کشور ترکیه فعلی)

شهر ماکو ، شهر ایروان (در ارمنستان)

(اسکندر بیگ ترکمان ص 1088/ نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی نوشته فاروق سومر

ترجمه دکتر اشراقی و دکتر امامی ص 230)

همچنین گروهی از بیات ها موظف به اسکان دایم در منطقه اراک شده

تا حاکم صفویه در مناطق غربی کشور باشند که اولین حاکم بیات در

منطقه اراک و غرب کشور در آن زمان ، اوغورلو سلطان بیات است

(اسکندرمنشی ص ۳۵۲ـ۳۵۳ بدلیسی ص ۸۱ـ۸۲ تاریخ قزلباشان همانجا)

همچنین بعد از انتقال پایتخت صفویه یه شهر اصفهان ، تعداد زیادی از بیاتها

برای حفاظت از اصفهان به جنوب ایران منتقل شدند

(تاریخ سرگذشت مسعودی زندگی‌نامه و خاطرات شاهزاده مسعودمیرزا ظل‌السلطان

همراه با سفرنامه فرنگستان، مسعودمیرزا ظل‌السلطان، صفحات ۲۴۵ و ۲۴۶، انتشارات بابک، ۱۳۶۲)

(کتاب اصفهان نوشته دکتر لطف الله هنرفر صفحه 56)

که عمده بیات های منطقه اصفهان و فارس از این گروه از بیاتها هستند

تعداد اندکی از بیات های شاملو  نیز به  ایل قاجار در آذربایجان پیوسته 

و از طوایف اصلی قاجار گشتند

و جزو دوازده طایفه ایل قاجار شدند بزرگان این طایفه از جمله امرای دربار

فتحعلی شاه قاجار بشمار می آمدند"

(شیبانی ، 37)(خورموجی ص 3)(قائم مقام ص 403-404)

به این ترتیب از جمعیت بسیار زیاد بیاتهای عشایر که بین منطقه زنجان و اراک

ییلاق و قشلاق میکردند تا حد زیادی کاسته شد

تا اینکه از دوره قاجار به بعد رفته رفته در منطقه زنجانرود (شهر زنجان)

ساکن شده و زندگی عشایری را ترک کردند

در استان زنجان فعلی از ایلات بیات ، خدابنده لو ، افشار ، بیگدلی

و تعدادی اندکی از اینانلوها حضور دارند

که دقیقا از همان ایلات ترک ، منطقه شام(سوریه و لبنان فعلی) هستند

که از زمان آق قویونلو و صفویه بتدریج وارد آذربایجان شدند

تعدادی از مناطق بیات نشین در استان زنجان شامل موارد زیر است :
1_ در شهر زنجان تعداد زیادی از بیات ها زندگی می نمایند که دارای
نام خانوادگی بیات می باشند
2_ روستای سردهات بیات جعفر از توابع بخش زنجانرود در شهر زنجان
3_ روستای باغلوجه بیات واقع در دهستان زنجانرود بالا
4_ روستای آغ بولاق
5_ روستای قزل تپه بیات واقع در دهستان زنجانرود بالا
6_ روستاهای قره آغاج ، قره کول  و اندآباد سفلی واقع در بخش زنجانرود
7_ منطقه خدابنده : تعدادی از بیاتها در این منطقه زندگی می کنند
بطور مثال در روستاهای حسین آباد و 
آلنچه(آلنجه) در نزدیکی قیدار

8_ روستای پالتلو از بخش قره پشتلو

نوشته محمد احمدی بیات