طایفه شامبیاتی قاجار
در این مقاله به بررسی یکی از طوایف مهم و تاثرگذار ایل ترک بیات
یعنی طایفه شامبیاتی قاجار خواهیم پرداخت
ایل بیات یکی از بیست و چهار ایل ترک اوغوز است
از زمان سلجوقیان و سلسله های ترک بعد از آن شاهد مهاجرت
اقوام ترک اوغوز از جمله بیات ها از ترکستان باستانی(شرق رود جیحون) هستیم
ترکان بیات در چند دوره زمانی به تدریج وارد فلات قاره ایران شدند
بخشی از ترکان اوغوز تا سرزمین شام(سوریه و لبنان امروزی) پیشروی کردند
از زمان سلجوقیان به قبایل ترکی که در میان حلب وانتب(عینتاب) قشلاق
و در میان سیواس و گرون گمرق ییلاق می کردند در زبان ترکی شاملو یا شاملی می گفتند
به معنی اهل شام(شامی)
و در منابع رسمی مربوط به دوران عثمانی ، جمعیت های ساکن در میان حلب و انتب(عینتاب)
به اسم قبایل زیادی مانند بیات ، اینانلو ، بیگدلی ، افشار و خدا بنده لو تقسیم شدند
این گروه از بیات ها در منابع ترکی به شامبیاتی شناخته می شوند(1)
(حلب شهر بزرگی در کشور سوریه امروزی است)
در زمان عثمانی آنان تابستان را در " اوزون یایلا "(اوزون یایلاق)
واقع در جنوب سیواس و زمستان را در نواحی بین حلب و غازی عینتاب میگذراندند(2)
در سال 803 هجری قمری امیر تیمور گورکانی به سیواف لشکر کشید
پس از آن هم امیرتیمور گورکانی پیشروی به سوی سوریه ، ملطیه و بسنی وعینتاب کرد
همینطور لشکری را هم به اطراف حلب فرستاد(3)
در این لشکر کشی تعدادی از طوایف ترک که در آن منطقه بودند
از جمله بخشی از طایفه شامبیاتی ، قاجار ، افشار به قره باغ فرستاده شدند
به نحوی که بین این گروه از شامبیاتی ها و دیگر بخش طایفه شامبیاتی جدایی افتاد
شامبیاتی های دیگر بعدا گروهیشان در زمان آق قوینلو و صفویه وارد ایران شدند(4)
و گروهیشان هم در سرزمین شام(شامل کشور سوریه و لبنان فعلی) ساکن شدند
که هم اکنون نوادگانشان در آن مناطق زندگی می کنند و به ترکمان شناخته می شوند
در زیر متنی تاریخی از این جابجایی را از شام به قره باغ را می خوانید :
پس از پیروزی تیمورلنگ بر ایلدرم بایزید عثمانی (۸۰۴) قاجارهای شام در اران و حدود گنجه و بردع مستقر شدند (5)
قدمت و کثرت این دسته از قاجارها تا آنجا بود که مردم داغستان، دستکم تا قرن سیزدهم،
اهالی قره باغ را قاجار میخواندند.(6)
همانطور که اشاره شد در این جابجایی قاجارهای شام ، تعدادی از شامبیاتی ها
نیز آنان را همراهی میکردند
قلعه تاریخی بیات در قره باغ یادگار آنان است همچنین هم اکنون تعدادی از
شامبیاتی ها در شرق قره باغ در تعدادی روستا زندگی می کنند
خضربیگ، معروف به قاریقمش خضر، در ایام اقامت شاه اسماعیل اول صفوی در لاهیجان، با اتباع خود از روم (آناطولی)
به آذربایجان رفت و پسرش، امتبیگ، به لاهیجان رفت و در خروج شاهاسماعیل از همراهان او بود
و به سبب شجاعتهایش از او لقب زیاداوغلی گرفت. (7)
وی در اوایل سلطنت شاهطهماسب اول صفوی، والی قره باغ و بیگلربیگی ایل قاجار شد(8)
با منصوب شدن زیاداوغلی به سمت والی قره باغ و بیگلربیگی ایل قاجار ،
طوایف دیگری که در قره باغ بودند از جمله شامبیاتی ها به ایل قاجار ملحق شدند
که یکی از طوایف ایل قاجار ، طایفه شامبیاتی قاجار لقب گرفت(9)
شاه عباس اول صفوی، قاجارها را به سه گروه تقسیم کرد.
گروهی را به نواحی مرو و شمال خراسان فرستاد تا در برابر حملههای ازبکان و ترکمانان، مقاومت کنند،
گروه دیگری را در حدود قراباغ و شمال رودارس در مقابل طوایف لزگی قرار داد
و دسته سوم را در گرگان استرآباد در قلعه مبارک آباد که در کنار گرگان بود جای داد.
در مبارک آباد جمعی که به سوی "فرازقلعه" جای گرفتند ملقب به قاجار "یخاریباش" شدند
و آن گروه که بر "فرودقلعه" بودند "اشاقهباش" نام گرفتند.(10)
هریک از این دو دسته نیز خود از شش تیره تشکیل میشد:
خزینهدارلو، دولو، سپانلو، قیاخلو/ قایخلو، کُرلو، کهنهلو از یوخاریباش؛
و داشلو، زیادلو، شامبیاتی، عزالدینلو/عضدانلو، قراموسالو، و قوانلو از اشاقهباش(11)
و شامبیاتی ها در دسته اشاقه باش ایل قاجار هستند
دسته اشاقهباش از ایل قاجار که پس از کسب قدرت و زمامداری بیشتر به قویونلو(گوسفند دار) معروف شدند
هم از حیث مقتضیات محلی و هم از لحاظ حسن خدمت به سلاطین عصر به تدریج قوت گرفتند
(باتوجه به اینکه ایل قاجار دارای زندگی کوچ نشینی بودند و معیشت آنان از
راه دامداری تامین می شد دسته اشاقه باش ایل قاجار به قویونلو(گوسفند دار) مشهور شد)
دسته اشاقهباش از زمان سلطنت شاه سلیمان صفوی تقریباً مقام اول را نسبت به ایلات شمالی ایران
در دستگاه صفویه احراز کرده و اعتماد و علاقه دربار را به خود جلب کرده بودند
و بعضی از بزرگان و سران اشاقهباش دارای مقام و منصب و دستگاه حکمرانی در حوزه دشت گرگان شدند
موسس دولت قاجار (آقا محمدخان قاجار) را از سران اشاقهباش بود(12)
فتحعلیخان از سران بزرگ دسته اشاقهباش قاجار با زبدگان جنگی ایل خود به اردوی طهماسب دوم صفوی آمد
و مامور فتح تهران شد. فتحعلیخان قاجار در این ماموریت شهرتی کسب کرد
زیرا با سپاه معدود خود توانست از پیشروی سپاه اشرف افغان به طرف شمال جلوگیری کند
و بر اثر همین حسن خدمت از طرف شاه طهماسب دوم به سپهسالاری اردوی پادشاه صفوی منصوب گردید
و به این ترتیب برای اولین بار یکی از افراد ایل قاجار بزرگترین منصب نظامی را در دستگاه صفویه بدست آورد(13)
محمد علیخان شامبیاتی از شخصیتهای پرنفوذ در اواخر سلسله صفویه بود
نام و مهر محمد علی بیک(خان) شامبیاتی در سند تاریخی تفویض سلطنت ایران
به نادرشاه افشار که در دشت مغان به تاریخ چهارم ماه شوال سال 1148 هجری قمری تهیه شد
و مورد تایید سران ایلات ترک حاضر در آن مجلس گردید آمده است
بر طبق این سند سلسله صفوی ملغی اعلام و انتقال قدرت از صفویه به ایل ترک افشار
و تاسیس سلسله افشاریه تایید گردید
وی بعدا یکی از فرمانده هان بزرگ نادرشاه افشار شد(14)
همچنین محمدحسن خان قاجار رئیس قبیله ایل قاجار و پسر فتحعلیخان قاجار شد
و در اواخر عمر نادرشاه افشار به طرف ایلات یموت گریخت و
نادرشاه افشار علیرغم تلاشها، بر وی دست نیافت با مرگ نادر، محمد حسن خان ادعای پادشاهی نمود
ایل یموت یکی از ایلات مهم ترکمن در شمال کشور ایران است
از این دوره روابط حسنه قاجارها با ترکمن ها را مشاهده می کنیم)
و سران نادرشاه و سایر مدعیان سلطنت را شکست داد.
در جنگی در نزدیکی اشرف مازندران به دست سپاه زند شکست خورد و پس از اسارت کشته شد(15)
پس از کشته شدن محمدحسنخان قاجار در ۱۱۷۲، دسته یوخاریباشها
که از قبل با دسته اشاقه باش دچار اختلاف بودند با آنان درگیری شدند
که باعث شد بسیاری ازاشاقه باش ها ناگزیر به میان ترکمنها(منطقه ترکمن صحرا و کشور ترکمنستان) گریختند(16)
در میان گروه هایی از اشاقه باش که به میان ترکمن ها گریختند
شامبیاتی های قاجار نیز وجود داشتند که هم اکنون در میان مردم ترکمن و ترکمنصحرا زندگی می کنند
و دارای فرهنگ ترکمنی و مذهب اهل تسنن هستند
و در میان ترکمن های منطقه ، تحت عنوان " بیات " شناخته می شوند
قاجارها تا قرن دوازدهم در بعضی نواحی ولایت استرآباد پخش شدند و گروههای بزرگی از آنان در همین قرن
به شاهرود و دامغان و سمنان و ورامین مهاجرت کردند
هم اکنون در استان سمنان تعدادی از شامبیاتی های قاجار زندگی می کنند
که عمدتا با نام خانوادگی " شامبیاتی " شناسنامه گرفته اند(17)
گروهی از طایفه شامبیاتی قاجار که آقامحمدخان قاجار را همراهی می کردند
پس از سقوط زندیه و پایتخت شدن تهران در کوچه شامبیاتی در محله عودلاجان تهران ساکن شدند
پیر قلی خان شام بیاتی در دوران آقا محمد خان قاجار مسجد و آب انباری
نزدیک به کوچه شامبیاتی در محله عودلاجان تهران احداث نمود
در زمان کشیدن خیابان سیروس ، مسجد و آب انبار در مسیر قرار گرفتند(18)
همچنین مسجد شیخ عبد النبی نوری در نزدیکی محله عودلاجان تهران قرار دارد
که در سال 1303 هجری قمری به همت محمد رحیم خان شام بیاتی و
حبیب الله خان شامبیاتی احداث گردید که در سال 1306 هجری قمری به پایان رسید
در زمان فتحعلی شاه قاجار نیز بزرگان طایفه شامبیاتی قاجار ، از جمله امرای دربار
فتحعلی شاه قاجار بشمار می آمدند (19)
قاجارهای استرآباد در طول سلطنت قاجاریه و دستکم تا سالهای انقلاب مشروطیت،
یک گروه اجتماعی مشخص به شمار میآمدند و بعضی از آنان از جمله مالکان محلی بودند(20)
اینان در سازمان نظامی منطقه حضور داشتند و یک دستهسوار در اختیار حکومت قرار میدادند. در سالهای آخر
سلطنت مظفرالدین شاه و در دورۀ انقلاب مشروطه،ریاست سواران قاجار با نظرعلیخان (صمصاملشکر، سالاراشرف) بود(21)
هم اکنون نیز در استان مازندران و گلستان افراد طایفه شامبیاتی قاجار زندگی می کنند
بعضی با نام خانوادگی شامبیاتی و بعضی با نامهای خانوادگی دیگر شناسنامه گرفته اند
بعضی موفق به حفظ زمین های اجدادی خویش شدند و جزو مالکین مشهور در منطقه هستند
در زیر با تعدادی از بزرگان طایفه شامبیاتی قاجار در عهد قاجار آشنا می شوید :
1_ محمد خان شامبیاتی :
در زمان آقا محمدخان قاجار به روایتی در سال ۱۲۰۹ حاکم کرمانشاه بودهاست. اما تاریخ ۱۲۱۲ صحیحتر است.
تعدادی از طایفه شامبیاتی قاجار وی را همراهی کردند
و از تهران روانه کرمانشاه شدند که محمدخان قاجار شامبیاتی ریاست آنان را برعهده داشت
این گروه از شامبیاتی قاجار در کرمانشاه مستقر شدند
نوادگان آنها بعدا در یکی از ایلات منطقه کرمانشاه ادغام گردیدند
و نسل آنها امروزه در آن منطقه باقی است
آنها امروزه به زبان مردم منطقه کرمانشاه صحبت می کنند
و عمدتا با نام خانوادگی شامبیاتی شناسنامه گرفته اند(22)
2_ اسماعیل خان قاجار شامبیاتی :
حاکم خوی در زمان فتحعلیشاه قاجار و از سرداران ارتش قاجار بود
که همراه با نایب السلطنه عباس میرزا در جنگ با روس ها شرکت داشت(23)
3_ پیر قلی خان (قاجار) شامبیاتی :
پیرقلیخان شامبیاتی قاجار از سرداران دوره سلطنت فتحعلیشاه قاجار بوده که
در سال 1214 ﻫ . ق پس از فرار و عزل جعفرقلیخان دنبلی ، حاکم خوی و سلماس منصوب گردید
محمودخان نواده شهبازخان دنبلی نیز بعدا به جای او منصوب گردید
پیرقلیخان نیز به فرماندهی قوای آن حدود تعیین گردید
لکن در سال 1215 ﻫ . ق مهدیقلی خان دولو به جای وی منصوب
و پیرقلیخان به همراه ابراهیم خان قویونلو (ظهیرالدوله) با 20 هزار سوارمأمور گرفتن سبزوار
و دفع اللهیار خان قلیچی گردید
همراه با نایب السلطنه عباس میرزا در جنگ با روس ها شرکت داشت(24)
4_ محمد علی خان قاجار شامبیاتی
از سرداران ارتش قاجار در زمان فتحعلیشاه قاجار بود که همراه
با نایب السلطنه عباس میرزا در جنگ با روس ها شرکت داشت(25)
5_ محمد علی خان (محمد)قاجار شامبیاتی :
در زمان فتحعلشاه قاجار که محمدعلی میرزا دولتشاه قاجار فرزند فتحعلیشاه قاجار
به سمت حاکم کرمانشاه منصوب شد همراه با وی عازم کرمانشاه شد(26)
6_ محمد قلی خان (قاجار) شامبیاتی :
از خوانین بود (27)
7_ امام قلی خان شام بیاتی
8_ مصطفی قلی شامبیاتی :
از درباریان ناصرالدین شاه قاجار بود (28)
اما در میان همه گروه های طایفه شامبیاتی قاجار
عابدین بیگ فرزند ابوالقاسم خان از طایفه شامبیاتی قاجار
از مازندران راهی ارگ حکومتی قزوین شده
و در دربار شاهزاده علینقی میرزا رکن الدوله مشغول به خدمت می شود
که از نسل او مردانی پدید می آیند که در سیاست ایران نقش آفرینی خواهند کرد
عابدین بیگ به دلیل حضور در قزوین به عابدین بیگ قزوینی مشهور شد
قزوینی در اینجا دلالت بر محل سکونت وی دارد نه تبار او (29)
که بخشی از شجره نامه آنها به ترتیب بصورت زیر است :
1_ ابوالقاسم خان شامبیاتی
2_ عابدین بیگ(به دلیل سکونت در قزوین ملقب به قزوینی)
3_میرزا نبی خان
4_ میرزا یحیی خان(ملقب به مشیر الدوله قزوینی) برادر میرزا حسین خان
5_ عیسی خان شامبیاتی
6_ یحیی خان(آقا بزرگ)
( برای مطالعه شجره نامه از عابدین بیگ تا یحیی خان دوم
رجوع شود به کتاب مشاهیر مدفون در حرم رضوی ج4 ص 471)
از افراد حاضر در این شجره نامه میرزا نبی خان در زمان صدارت
حاجی میرزا آقاسی(با نام اصلی ملاعباس بیات ایروانی) امیر دیوانخانه عدلیه شد
و ملقب به امیر دیوان گشت
و یکی از دختران "فتحعلیشاه قاجار" را به زنی گرفت
و در سال 1256 هجری قمری به حکومت اصفهان و فارس رسید(30)
_ میرزا حسین خان ملقب به سپهسالار فرزند میرزا نبی خان
رشد و ترقی "میرزا حسینخان سپهسالار" عمدتاً مرهون توجهات خاص "امیر کبیر" میباشد
و این هم نبود؛ مگر به خاطر روابط خوبی که بین امیرکبیر و "امیردیوان "(میرزا نبی خان) وجود داشت،
امیرکبیر پس از رسیدن به صدارت چهار فرزند ذکور «امیردیوان» را به تهران خواسته
و آنها را به کارهای دولتی گماشت و میرزا حسینخان را که فرزند بزرگ امیردیوان بود،
را برای تحصیل به خارج از کشور اعزام نمود و چون فرد باهوشی بود،
با زبانهای فرانسه و عربی آشنا شد و بعد از مراجعت به کشور وکیل کارهای پدرش گردید
و در وزارت «امور خارجه» مشغول انجام وظیفه شد. بعد از مرگ پدر، امیرکبیر وی را به
به کارپردازی هند اعزام نمود(31)
در سال ۱۲۷۱ه.ق. یعنی در زمان صدارت "میرزا آقاخان نوری" با سمت «جنرال قنسولی» عازم ماموریت به تفلیس شد.
در سال ۱۲۷۵ ه.ق. به سمت «وزیر مختاری» ایران در اسلامبول انتخاب گردید.
در سال ۱۲۸۰ ه.ق. موقتاً از اسلامبول به تهران فراخوانده شد و یکی از اجزاء اجرائی «دارالشورای» دولتی گردید
و مجدداً به اسلامبول بازگشت. در سال ۱۲۸۵ ه.ق. یعنی ده سال بعد از اشتغال به سمت «جنرال قنسولی» در اسلامبول به
تهران احضار و از درجۀ «وزیر مختاری» و «ایلچی گری» مخصوص به مقام «سفارت کبری» نائل آمد
و بعدا ابتدا «وزارت عدلیه» و «وزارت وظالیف و اوقاف»
و سپس در سال ۱۲۸۸ ه.ق. به لقب «سپهسالاری اعظم» مفتخر گشت
و همچنین سمت «سرداری کل سپاه ایران» به وی واگذار شد.
او همچنین در این سال جزو اعضای «دارالشورای کبری» در آمد، تا اینکه در ۲۹ شعبان سال ۱۲۸۸ ه.ق.
از طرف ناصرالدین شاه قاجار به صدراعظمی انتخاب گردید(32)
ناصرالدین شاه او را برای تسلیتگویی به مناسبت قتل "الکساندر دوم" امپراتور روسیه به آنجا اعزام کرد
و پس از مراجعت او را «نائب التولیه» خراسان کرد و به دنبال آن شاه سفری به مشهد رفت
و در ۲۱ ذیحجه سال ۱۲۹۸ ه.ق. در مشهد در سن پنجاه و هفت سالگی وفات نمود
و در حرم امام رضا(ع) در دار السعاده به خاک سپیرده شد(33)
وی همچنین بانی مدرسه و مسجد سپهسالار در تهران است که به لقب وی
مشهور شدند(34)
_ میرزا یحیی خان فرزند میرزا نبی خان
(ملقب به مشیر الدوله قزوینی در اینجا قزوینی اشاره به محل تولد وی دارد نه اشاره به تبار او)
برادر میرزا حسین خان سپهسالار است
که برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت و در پاریس ماند
بعد از بازگشت به ایران به عنوان نیابت سفار ایران در در پطرزبورگ روسیه انتخاب شد
همنین بعد از مدتی به عنوان حاکم عراق عجم ، خوزستان و بروجرد منصوب شد
در سال 1291 هجری قمری به عنوان حاکم یزد و در سال 1292 هجری قمری به عنوان حاکم فارس منصوب شد
در سال 1294 هجری قمری به عنوان حاکم مازندران منصوب شد
در سال 1297 هجری قمری وزیر بنایی دیوان اعلی شد و سال بعد یحیی خان به مشیر الدوله ملقب شد
و وزیر دادگستری شد
وی به عنوان فرستاده ویژه ناصرالدین شاه قاجار برای تبریک جشن بلوغ ولیعهد روسیه
با تشریفات تمام به دربار پطرزبورگ فرستاده شد و در همین سفر لقب " جناب اشرف " یافت
وی از سال 1303 هجری قمری تا 1305 هجری قمری وزیر امور خارجه شد
و بعد از آن به سمت وزیر در وزارت عدلیه و وزارت تجارت منصوب شد
که این دو شغل را تا هنگام مرگ در اختیار داشت
در کنار تمام مناصب سیاسی و حکومتی که داشت بعد از فوت برادرش میراز حسین خان سپهسالار
نظارت موقوفات وی از جمله مدرسه و مسجد سپهسالار به او سپرده شد
کرزن می نویسد : کار ناتمام بزرگترین مسجد و مدرسه در تهران پس از سپهسالار
بر عهده یحیی خان قرار گرفت
در سال 1309 هجری قمری در سن 62 سالگی فوت کرد جسد او را از تهران به مشهد منتقل کردند
و در کنار آرامگاه برادرش میرزا حسین خان سپهسالار در دار السعاده حرم امام رضا(ع)
یه خاک سپرده شد
وی همچنین داماد محمدشاه قاجار بود و با خواهر تنی ناصرالدین شاه قاجار یعنی عزت الدوله
ازدواج کرده بود
همچنین پسر ارشدش میرزا حسن خان در سال 1299 هجری قمری هنگامی که پدرش
ملب به مشیر الدله شد لقب قبلی پدرش بعنی معتمد الملک را به وی دادند
وی با قمر السلطنه دختر مظفر الدین شاه قاجار ازدواج کرد
و بعد از فوت پدرش تولیت مدرسه و مسجد سپهسالار را به عهده گرفت(35)
در اینجا بیان چند نکته ضروری است :
1_ در دوره قاجار القاب بسیار رایج در میان سیاستمداران بوده است
به نحوی که یک سیاستمدار ممکن بود چندین لقب داشته باشد
به همین لحاظ در ذکر افراد در منابع تاریخی مربوط به دوره قاجار
القاب از اسامی پیشی میگرفتند
چنانکه بسیاری از رجل سیاسی در دوره قاجاریه با القابشان شناخته می شدند
تا با اسامی اصلی و به همین لحاظ بیشتر القاب این افراد در منابع مکتوب دروه قاجار
سبت شده است تا اسم اصلی آنها
این در مورد میرزا یحیی شامبیاتی هم صادق است
وی نیز در منابع مکتوب گاهی به لقبش یعنی مشیر الدوله قزوینی ذکر شده است
2_ در دوره قاجار القاب مکانی مثل قزوینی بیانگر زادگاه یا محل سکونت بوده است
و ارتباطی با تبار افراد نداشته است
چنانکه میزرا یحیی شامبیاتی گاها تحت عنوان لقب قزوینی نامبرده شده
که این ارتباطی به تبار وی که از شامبیاتی های قاجار در استان گلستان و مازندران هستند ندارد
(لارم به ذکر است استان گلستان قبلا جزو استان مازندران بود که در چند سال اخیر تفکیک شدند)
حتی برای یکی از پسران وی به اسم عیسی خان شامبیاتی
ورقه تعرفه مامورین کشوری از طرف وزارت داخله در عهد قاجار صادر می شود
که اشاره به تبار خاندان آنها و انتسابشان به طایفه شامبیاتی دارد
3_ در منابع دوره قاجار هرجا اسم از افرادی تحت عنوان شامبیاتی آورده شد
منظور طایفه شامبیاتی قاجار است که گاهی بصورت کامل
یعنی شامبیاتی قاجار و گاهی بصورت شامبیاتی ثبت شده اند
4_ خاندان عابدین بیگ پس از سالها زندگی و استقرار در قزوین
ارتباط خود را با محل اصلی استقرار طایفه شامبیاتی قاجار
یعنی محدوده استان گلستان و مازندران کنونی قطع نکردند
و املاک خود را در آن منطقه حفظ نمودند به نحوی که امروزه
در مناطق مذکور جزو ملاکین مشهور هستند
5_ لازم به ذکر است با برچیده شدن سلسله قاجار و روی کار آمدن سلسله پهلوی
و سیاست ضدقاجار که سلسله پهلوی در پیش گرفته بود
بسیاری از افراد طایفه شامبیاتی قاجار مجبور شدند کلمه قاجار را حذف
و با نام خانوادگی شامبیاتی و یا نام های خانوادگی دیگر شناسنامه بگیرند
تهیه شده در گروه تاریخ و فرهنگ ایل بزرگ بیات(بایات)
نوشته محمدرضا احمدی بیات
پانویس :
1_ (نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی/ نوشته فاروق سومر
ترجمه دکتر اشراقی و دکتر امامی/ ص 208)
2_ (نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی/ نوشته فاروق سومر
ترجمه دکتر اشراقی و دکتر امامی/ص 59)
3_(اینانچ،2002،ص810_811)(شرف الدین علی یزدی،ج2،ص1034_1039،
1045_1048؛1087)
4_ (مقریزی، احمد، السلوک، ج۶، ص118-181-184-219-296-478،
به کوشش عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۹۹۷م.)
5_ (John Malcom, History of Persia, London ۱۸۲۹ ج۲، ص۶۶/
باکیخانف، عباسقلی، گلستان ارم، ج۱، ص۲۲۰، چاپ مهدی کریمی، تهران ۱۳۸۲ش/
محمد حسن اعتمادالسلطنه، مرآتالبلدان، ج۱، ص۶۴،
چاپ عبدالحسین نوائی و میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۷ش)
6_ (تاریخ قزلباشان، چاپ میرهاشم محدث، ج۱، ص۵۶، تهران۱۳۶۱ش/
باکیخانف، عباسقلی، گلستان ارم، ج۱، ص۲۲۱، چاپ مهدی کریمی، تهران ۱۳۸۲ش)
7_ (اصفهانی، محمد معصوم بن خواجگی، خلاصةالسیر، ج۱، ص۳۱۹، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۸ش)
8_ ( اصفهانی، محمد معصوم بن خواجگی، خلاصةالسیر، ج۱، ص۳۲۰، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۸ش)
9_ (شیبانی ، 37)(خورموجی ص 3)(قائم مقام ص 403-404)
10_ (سپهر، محمد تقی لسان الملک، ناسخ التواریخ، به اهتمام، جمشید کیانفر، تهران، اساطیر، ۱۳۷۷، ج۱، ص۳۷)
11_ (خورموجی، محمدجعفر، حقایقالاخبار ناصری، ج۱، ص۳، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۳ش/
سلطان هاشممیرزا، زبور آلداود، ج۱، ص۷۲، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۷۹ش/
صدیقالممالک شیبانی، میرزاابراهیم، منتخبالتواریخ، ج۱، ص۳۷، تهران ۱۳۶۶ش)
12_ (جهانسوز، رضا، تاریخ بنیان قاجار، تهران، بی نا، ۱۳۲۳، ص۱۴)
13_ (جهانگیر، میرزا، تاریخ نو، به سعی: عباس اقبال، تهران، کتابخانه علی اکبر علمی و شرکا، ۱۳۲۷، ص۲۴)
14_ (رجوع به مجمل التواریخ گلستانه ص 21 - 22 شود)
15_ (گرمرودی، میرزا فتاح خان، مترجم، فتح الدین فتاحی، تهران، کتابخانه مستوفی، ۱۳۷۰، ص۴۲)
16_ (غفاری کاشانی، ابوالحسن، گلشن مراد، ج۱، ص۱۰۹، چاپ غلامرضا طباطبائیمجد، تهران ۱۳۶۹ش/
ساروی، محمد فتحالله، تاریخ محمدی، ج۱، ص۴۵، چاپ غلامرضا طباطبائیمجد، تهران ۱۳۷۱ش)
17_ (ساروی، محمد فتحالله، تاریخ محمدی، ج۱، ص۴۷ـ۴۸، چاپ غلامرضا طباطبائیمجد، تهران ۱۳۷۱ش/
ساروی، محمد فتحالله، تاریخ محمدی، ج۱، ص۵۳ـ۵۴، چاپ غلامرضا طباطبائیمجد، تهران ۱۳۷۱ش/
ساروی، محمد فتحالله، تاریخ محمدی، ج۱، ص۶۸، چاپ غلامرضا طباطبائیمجد، تهران ۱۳۷۱ش/
ساروی، محمد فتحالله، تاریخ محمدی، ج۱، ص۹۹، چاپ غلامرضا طباطبائیمجد، تهران ۱۳۷۱ش/
مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، ج۱، ص۱۰۴، تاریخ اجتماعی و اداری دورۀ قاجاریه، تهران ۱۳۷۱ش)
18_ (تاریخ تهران/حجت بلاغی/جلد 2)
19_ (شیبانی ، 37)(خورموجی ص 3)(قائم مقام ص 403-404)
20_ (گرگاننامه، چاپ مسیح ذبیچی، ج۱، ص۲۴۲ـ۲۴۸، تهران۱۳۶۳ش/
لوئی رابینو، هایسنت، سفرنامه مازندران و استرآباد، ج۱، ص۳۷، ترجمۀ غلامعلی وحید مازندرانی، تهران ۱۳۴۳ش/
لوئی رابینو، هایسنت، سفرنامه مازندران و استرآباد، ج۱، ص۱۰۹، ترجمۀ غلامعلی وحید مازندرانی، تهران ۱۳۴۳ش/
span class=/spanلوئی رابینو، هایسنت، سفرنامه مازندران و استرآباد، ج۱، ص۱۱۵، ترجمۀ غلامعلی وحید مازندرانی،
تهران ۱۳۴۳ش/
لوئی رابینو، هایسنت، سفرنامه مازندران و استرآباد، ج۱، ص۱۲۳، ترجمۀ غلامعلی وحید مازندرانی، تهران ۱۳۴۳ش)
21_(صولت نظامقورخانچی، محمدعلی، نخبه سیفیه، ج۱، ص۳۳، چاپ منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان، تهران ۱۳۶۰ش/
مقصودلو وکیلالدوله، حسینقلی، مخابرات استرآباد، ج۱، ص۵۴۰، چاپ ایرج افشار و محمدرسول دریاگشت، تهران ۱۳۶۳ش/
مقصودلو وکیلالدوله، حسینقلی، مخابرات استرآباد، ج۱، ص۵۹۵، چاپ ایرج افشار و محمدرسول دریاگشت، تهران ۱۳۶۳ش)
22_ (فهرست نام حکمرانان و استانداران کرمانشاهان، در باغ هزار گل: تذگرهٔ سخنوران استان کرمانشاهان، به
کوشش فرشید یوسفی، تهران: فرهنگخانهٔ اسفار، ۱۳۷۰؛ صص ۷۸۷-۷۸۳)
23_ (تاریخ ذوالقرنین نوشته خاوری شیرازی ص212-221-226-241)
24_ (تاریخ ذوالقرنین نوشته خاوری شیرازی ص209-223-225-238)
25_ (تاریخ ذوالقرنین نوشته خاوری شیرازی ص 230_236_252_253)
26_ (مقاله محمدعلی میرزا دولتشاه «دولت و شاهی مستقل» نویسنده رامین یلفانی)
(مقاله بررسی و مطالعه مسائل جغرافیای سیاسی و امنیتی استان کرمانشاه
قسمت کرمانشاه در زمان قاجاریه)
27_ (مقاله معرفی یک کتابچه دستور العمل نویافته/قسمت خوانین قاجار/بساتین اخبار المخطوطات)
28_ (تاریخ عکاسی استرآباد و گرگان از دوره قاجار تا معاصر نوشته علیرضا شهابی)
29_ (رجوع شود به کتاب مشاهیر مدفون در حرم رضوی ج4 ص 471)
30_ (ساسانی، خان مللک، سیاستگران دوره قاجار، ص۶۰- ۵۹.)
(رجوع شود به کتاب مشاهیر مدفون در حرم رضوی ج4 ص 471)
(محمدحسن خان اعتماد السلطنه :صدر التواریخ/260-263؛ مسعود میرزا ظل)
31_ (اعتمادالسلطنه، محمدحسن، صدر التواریخ، ص۲۶۳)
32_ (محمود، محمود، تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس، ج۳، ص۹۰۸ – ۹۰۹)
33_ (ساسانی، خان ملک، سیاستگران دوره قاجار، ص۹۲)
34_ (رجوع شود به کتاب مشاهیر مدفون در حرم رضوی ج4 ص 477)
35_ (رجوع شود به کتاب مشاهیر مدفون در حرم رضوی ج4 ص 471-477)