بیات مستعلی بیگ

در مورد ایل بیات و تبار بیات ها می باشد

بیات مستعلی بیگ

در مورد ایل بیات و تبار بیات ها می باشد

ایلات و طوایف منشعب شده از قوم بیات


ایلات و طوایف منشعب شده از قوم بیات

همانطور که قبلا اشاره نمودم طایفه بیات یکی از 24 طایفه ترک اوغوز می باشد

که در زمان سلجوقیان به همراه دیگر طوایف ترک اوغوزتبار به غرب رودخانه

جیحون و فلات قاره ایران وارد شد و بنا به دلایلی این طایفه دچار پراکندگی شد

و در نقاط مختلف پراکنده گردیدند اغلت تیره های طایفه بیات

به صورت مستقل به حیات خویش ادامه دادند مانند بیات های منطقه ماکو ،

الیگودرز ، منطقه همدان ، اراک ، خراسان و کرمان یا بیات های کشور

آذربایجان ، ترکیه ، شمال کشور عراق (کرکوک) و افغانستان

اما گروه اندکی از طوایف بیات در دیگر طوایف و اتحادیه های ایلیاتی

جدید التاسیسی ادغام شدند که در ادامه به معرفی آن ها خواهیم پرداخت

ایل قارا قویونلو :

ایل قره قویونلو یکی از اتحادیه های ایلیاتی بود که از طوایف مختلف ترک

تشکیل شده بود و موفق شد برای نزدیک به یک قرن

تشکیل حکومت دهد امروزه ایل قره قویونلو یا قارا قویونلو دیگر وجود ندارد

در منابع تاریخی آمده است که گروهی از ترکان بیات

که در شرق آناطولی بودند به این ایل ملحق شده بودند
همچنین گفته شده که جمعی از آنان (که بیاضی و بیات خوانده شده‌اند) در

قراچه‌داغ (ارسباران) می‌زیستند و در 861ق/1457م در جنگ میان قراقویونلوها و

آق‌قویونلوها شرکت داشتند(همو، 263، 265، 273؛ سومر، اغوزلار، 225)

گروهی از بیات ها در منطقه تالن(تالین) که امروزه جزو ارمنستان است

زندگی می کردند که متحد با ایل قره قویونلو بودند

ایل آغ قویونلو :

اتحادیه ایلیاتی آغ قویونلو که موفق شد به مدت یک قرن و نیم

تشکیل حکومت دهد از طوایف مختلف ترک تشکیل شده بود

امروزه این اتحادیه ایلیاتی دیگر وجود ندارد

بیات ها از طوایف مهم تشکیل دهنده این اتحادیه ایلیاتی بودند

جمعی از بیاتها به قره عثمان فرمانروای آغ قویونلو پیوستند

و در جنگ وی با امیر چکم والی شام شرکت کردند

(طهرانی ص 60ـ64ـ65/روملو ج 11 ص 27ـ30)

(کتاب دیار بکریه/صفحه 60/حوادث سال 820 قمری)

پس از انقراض سلسله آغ قویونلو بسیاری از طوایف تشکیل دهنده 

این اتحادیه از جمله بیات ها به دولت صفوی پیوستند

(تاریخ قزلباشان ص21ـ28ـ29/هینتس ص 96)

همچنین گفته شده است علاوه بر بیاتهایی که در دوره قره عثمان 

به آغ قویونلوها پیوسته بودند

گروه دیگری از بیات ها پس از غلبه اوزون حسن 

بر قره قویونلوها به آغ قویونلوها پیوستند(1)

همچنین اوزون حسن آغ قویون لو در نامه ای به 

شاهزاده بایزید در سال 1470م/874 قمری می نویسد :

" بیات ها و اوغوزهای ساکن حدود تالن به دولت ، پناه آورده و نجات یافتند " (2)

(تالن(تالین) منطقه ای در کشور ارمنستان است)

همچنین اوزون حسن بیگ آغ قویون لو در نامه ای به

سلطان محمد فاتح می نویسد :

" به جهت تلاش و اغتشاشاتی که در طول زمان رخ می دهد تمامی قوم بایندر

به همراه قبیله بیات و قوم اوغوز که در خوارزم و ترکستان اسکان داشتند به حضور وی آمده اند "

( کتاب اوغوزها/نوشته فاروق سومر/صفحه 298/ترجمه آنادردی عنصری/ چاپ سال1380)

آنچه در نامه اوزون حسن جلب توجه می کند این است که با توجه به این که شاخه اصلی

و هسته اصلی اتحادیه ایلیاتی آغ قویون لو را قوم ترک بایندر تشکیل می دهد

و خود اوزون حسن از قوم بایندر است در نامه خویش قبیله بیات را متحد قوم بایندر

در تاسیس اتحادیه آغ قوینلو میداند

همچنین به خواستگاه اولیه ترکان اوغوز که ترکستان باستانی بوده است اشاره می نماید

منابع :

1- Yınanç M.X. Ağqoyunlular, İslam ensik-si, c.I, s. 253; Toğan Z.V.
Ümumi türk tarixinə giriş, c.I, s.367;Çay Ə. , s. 139-140; İsmayıl Aka.
Diyarbəkrdə Ağqoyunlu hakimiyyəti, s.42-45.

2 - Woods J.E. The Aqquyunlu clan, Confederation, empire -Chicago,
1976, p. 39-40.

ایل قشقایی :

گروهی از بیات ها به ایل قشقایی پیوستند

و تیره هایی از ایل قشقایی شدند

مانند : بیات مسیح بیگلو (بیات کشکولی) و

بیات خداوردی بیگ (بیات شاهپرست _ بیات عمله)

در واقع  طایفه بیات  مسیح بیگلو(کشکولی) قبلا جزو طایفه بزرگ بیات متحد با ایل اینانلو بود

 که بعد از سرکوب بیات و اینانلو توسط آقا محمدخان قاجار به ایل قشقایی ملحق شدند

قابل ذکر است که ایل اینانلو دارای سابقه تاریخی بسیار بیشتری نسبت به

ایل قشقایی است

ایل اینانلو :

ایل اینانلو هم مانند ایل قشقایی یک اتحادیه ایلیاتی می باشد که

از طوایف مختلف ترک تشکیل شده است که چندین طایفه بیات دارد

مانند بیات مستعلی بیگ ( بیات های شیب بازار ، بیات های اینانلو ساکن در مرودشت و داراب

 ،بیات اسلاملو) بیات های اینانلو در قره داغ آذربایجان 

و بیات های منطقه چادگان ، بر باور بعضی محققین ترک بخش اعظم

طایفه ینگی جکلو ایل اینانلو از ترک های بیات هستند

ایل شاهسون :

ایل شاهسون که در واقع طوایفی هستند که پس از اختلافی که بین سران قزلباش

و شاه عباس اول صفوی اتفاق افتاد به او اعلام وفاداری کردند به این دلیل به شاهسون ها

معروف گشتند جالب است بدانید تمام بیات هایی که

متحد با ایل اینانلو بودند یا جزو ایل اینانلو هستند

جزو ایل شاهسون هم به حساب می آیند مانند :

بیات مستعلی بیگ ( بیات های شیب بازار ، بیات های اینانلو ساکن در مرودشت و داراب

بیات اسلاملو) و بیات های منطقه چادگان ، بر باور بعضی محققین ترک

بخش اعظم طایفه ینگی جکلو ایل اینانلو از ترک های بیات شاهسون هستند

همچنین  طایفه بیات مسیح بیگلو(بیات کشکولی) که سابقا جزو بیات های مستعلی بیگ بود

و در همین اواخر به قشقایی ها ملحق شد جزو بیات های شاهسون نیز به حساب می آیند

ایل قاجار :

تعداد اندکی از بیات های شاملو به  ایل قاجار در آذربایجان پیوسته 
و از طوایف اصلی قاجار گشتند

و جزو دوازده طایفه ایل قاجار شدند بزرگان این طایفه از جمله امرای دربار

فتحعلی شاه قاجار بشمار می آمدند"(شیبانی ، 37)(خورموجی ص 3)(قائم مقام ص 403-404)

ولی فاروق سومر محقق بزرگ تاریخ و فرهنگ ترکها معتقد است ایل قاجار

که بصورت اتحادیه ایلیاتی بوده از پنج طایفه اصلی(یا پنج اوبه اصلی)

تشکیل شده که شامبیاتی یکی از  پنج طایفه اصلی تشکیل دهنده قاجارها بوده است

(نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی نوشته فاروق سومر

ترجمه دکتر اشراقی و دکتر امامی / صفحات 220 الی 225)

طایفه قوجابیگلو :

 این طایفه  از ترک های بیات هستند که به مرور زمان

دچار تغییر نام شده اند بخشی از این طایفه در میان ایل قشقایی

بخشی هم در میان ایل شاهسون بخشی نیز در میان ایل افشار کرمان(تابع ایل افشار کرمان)

و بخشی هم بصورت مستقل در منطقه فریدن حضور دارند

(در منابعی که مربوط به آن بخش از طایفه قوجابیگلو است

که در فریدن استان اصفهان ساکن شده اند به تبار بیات این طایفه اشاره شده است)
قوجابیگ‌لو  از طایفه بیات که شاه عباس بزرگ با گرجیها از قفقاز به ایران آورده است

(تاریخ سرگذشت مسعودی زندگی‌نامه و خاطرات شاهزاده مسعودمیرزا ظل‌السلطان

همراه با سفرنامه فرنگستان، مسعودمیرزا ظل‌السلطان، صفحات ۲۴۵ و ۲۴۶،

انتشارات بابک، 1362) همچنین تعدادی از آنها در استان هرمزگان ساکن هستند

از آنجا که طایفه قوجابیگلو از طوایف قزلباش صفوی بودند محققین

قدمت حضور طایفه قوجابیگلو را در هرمزگان مربوط به دوران شاه عباس اول

و جنگ با پرتغالی ها می دانند که برای حراست از جنوب ایران به دستور

شاه عباس اول صفوی ساکن گردیدند

لازم به ذکر است بخشی از طایفه قوجا بیگلو که در استان کرمان ساکن هستند

 تابع ایل افشار کرمان(تحت عنوان قوجا بیگلو افشار) شده اند

هنوز بعد از قرن ها به اجاق بیات قسم میخورند و در نزد آنان اجاق اجدادیشان دارای

احترام خاصی است

طایفه اجیرلو (اجرلو) :

طایفه اجیرلو (اجرلو) امروزه یکی از طوایف اتحادیه ایلیاتی شاهسون می باشد

البته زمانی که درقلمرو عثمانی بود یک طایفه مستقل بودند

نقلی شفاهی بین شاهسون ها وجود دارد که طایفه قوجا بیگلو و اجیرلو

از یک ریشه هستند البته من سندی در این مورد نیافتم و

اگرنقل قول شاهسون ها صحیح باشد باتوجه به این که

طایفه قوجا بیگلو از طوایف بیات است در نتیجه

طایفه اجرلو یکی از طوایف قوم ترک بیات است

طایفه موصللو :

در ایل قشقایی نام یکی از تیره ها موصللو می باشد

با توجه به این که نام آنها نشان می دهد قبل از

ملحق شدن به اتحادیه ایلیاتی قشقایی مدتی در موصل عراق بودند

و از آنجا که جمعیت بیشتر ترکمانان عراق(ترکهای عراق) را

ترکمانان بیات تشکیل می دهند بعضی از محققین احتمال میدهند

که آنان نیز به احتمال زیاد از بیات ها هستند

ایل استاجلو :

ایل استاجلو جزو هفت ایل اصلی تشکیل دهنده قزلباش ها بودند(1)

ایل استاجلو از چند طایفه با تبار متفاوت تشکیل شده است

از جمله طوایفی از ایل بیات مانند :

 توخماق لو ، کنگرلو ، گزی بیک لو(گزی بیوک لو) و چاوشلو 

این طوایف بیات به مرور زمان دچارتغییر نام شده اند

طایفه تخماقلو :  از ایل بیات که شاه عباس بزرگ با گرجیها از قفقاز به ایران آورده است(2)

طایفه کنگرلو(کنگرلو بیات) :

بخشی از طایفه کنگرلو امروزه جزو ایل قزلباش استاجلو هستند

که از زمان صفویه به خراسان آمدند

درکتاب عالم آرای عباسی آمده است :

محمدبیگ کنگرلو ، حسب الاعلی به حکومت تون(فردوس) و طبس منصوب شد

و با طایفه خود برای جلوگیری ازبکان در آن مناطق اسکان یافتند

ازبکان به آن محدوده تاختند و قلعه تون را به تصرف در آوردند

مصطفی بیگ کنگرلو با دویست و پنجاه نفر از جنگجویان استاجلو و کنگرلو

از طبس به تون رفت و با ازبکان به نبرد پرداخت

برای ازبکان نیروی کمکی به فرماندهی یتیم سلطان رسید

مصطفی بیگ در جنگ با ازبکان کشته شد ، شاه عباس کبیر

حکومت تون و طبس را به تیمور سلطان کنگرلو و قوم او تفویض کرد(3)(4)

احمد سلطان کنگرلو به نوشته فضلى خوزانى در افضل التواریخ، 

در سال 933ق/1527م حاکم رى بوده است.(5)

به ‏نوشته تاریخ ایلچى‏ نظام‏شاه ، حاکم اسفراین در سال935ق/1527م پیرقلى کنگرلو بوده‏ است(6)

پیرقلى ‏سلطان کنگرلو (یا شاملو)، حاکم سمنان و خوار، آن‏گونه که از افضل التواریخ برمى‏آید.

به نوشته تاریخ ایلچى‏ نظام‏شاه، وى در جنگ جام حضور داشته است.(7)

شاید نامبرده همان پیرى‏سلطان باشد

که خواندمیر از وى به عنوان یکى از مدافعان هرات در جریان محاصره سال 927ق/1521م یاد کرده است.(8)

و اما در مورد تبار طایفه کنگرلو باید به کتاب " تاریخ عباسی

یا روزنامه ملاجلال " مراجعه نمود در این کتاب آمده است :

" خان یکصد تفنگچی و سیصد سوار نیزه دار به سرداری 

بوداق بیگ قاجار و گداعلی بیات کنگرلو و نقی قلی بیگ قاجار

و امام وردی بیگ افشار و شاه قلی بیگ همراه نمود و روانه چارجو نمودند "(9)

در این متن به تبار طایفه کنگرلو که از ایل بیات است اشاره می شود

در نتیجه کنگرلوها نیز یکی از طوایف ایل بیات است

 خوانین کنگرلو قرن ۱۱ق تا میانۀ قرن ۱۳ق حاکم نخجوان بودند. اینان از تشکیل دولت صفویه، به آن دولت پیوستند و برخی در ملازمت حکام بزرگ استاجلو به نقاط مختلف رفتند. مصطفی بیگ و تیمور سلطان کنگرلو در اوایل سلطنت شاه‌عباس حاکم تون و طبس بودند. مقصود سلطان کنگرلو، از ۱۰۱۳ تا ۱۰۳۷ق حاکم نخجوان بود. مراد‌خان سلطان کنگرلو در اواسط سلطنت شاه‌عباس دوم درگذشت و برادرش علی‌قلی‌خان جانشین او شد. محمدرضاخان کنگرلو در اواخر دورۀ شاه سلطان حسین، به مقام خلیفةالخلفایی رسید و بعدها به نادرشاه پیوست. حیدرقلی‌خان کنگرلو به‌همراه گروه کثیری از کنگرلوها در جنگ با آزادخان افغان کشته شد.  در ۱۲۴۳ق کریم‌خان کنگرلو، حاکم نخجوان بود پس از انعقاد قرارداد ترکمان‌چای، کریم‌خان کنگرلو از کلیۀ حقوق و امتیازات موروثی و اکتسابی خود محروم شد و همۀ املاک و اموال او به‌تصرّف دولت روسیه درآمد. فهرست تقریبی حکام موروثی کنگرلو بدین قرار است: مقصود سلطان، مراد‌خان سلطان، علی‌قلی سلطان، محمدرضاخان، حیدرقلی‌خان، حاجی‌خان، عباس‌قلی‌خان، کلب‌علی‌خان، نظرعلی‌خان، کریم‌خان.

حیران خانم(۱۷۹۰، نخجوان- ۱۸۴۸، تبریز) شاعر معروف در قرن ۱۸ میلادی و نیمه اول قرن ۱۹ میلادی در شهرهای تبریز و خوی بود. این شاعر آذربایجانی از طایفه بزرگ کنگرلو است. 

حیران خانم دختر کریمخان کنگرلوی دنبلی حاکم نخجوان از خاندان کنگرلو ، 

شاعر نامدار قرن سیزدهم هجری قمری است

ظاهرا بعد از تصرف اموال کریمخان کنگرلو توسط قوای روس وی با خانواده مجبور به ترک

نخجوان و ورود به قلمرو ایران شده و در ناحیه خوی و سلماس 

در نزد خوانین طایفه کرد دنبلی ساکن شوند

به این دلیل به اشتباه حیران خانم را شاعری از طایفه کرد دنبلی معرفی می کنند

که این یک اشتباه تاریخی است

منابع :

1_ فاروق سومر ، نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی ،

1371 ، ص 12 ، 90 ، 209

2_ (تاریخ سرگذشت مسعودی زندگی‌نامه و خاطرات شاهزاده مسعودمیرزا ظل‌السلطان

همراه با سفرنامه فرنگستان، مسعودمیرزا ظل‌السلطان، صفحات ۲۴۵ و ۲۴۶،

انتشارات بابک، 1362)

3_ اسکندر بیگ ترکمن-عالم آرای عباسی-ج2-ص340 و 366

(اسکندر بیگ ترکمن؛ عالم آرای عباسی. شاهرودی. تهران ۱۳۶۴)

4_ میرنیا، علی، ایلها و طایفه‌های عشایری خراسان، تهران، ص95

(میرنیا، علی؛ ایل‌ها و طایفه‌های عشایری خراسان، تهران، ۱۳۶۹)

5_ Op. cit., p. 102, note 1

(فهرستی از امرای شورشی استاجلو/تاریخ پژوهان 1384شماره 3)

6_ M. B. Dickson, op. cit., p. 102, note l

(فهرستی از امرای شورشی استاجلو/تاریخ پژوهان 1384شماره 3)

7_ Op. et loc. cit. et p.134.

(فهرستی از امرای شورشی استاجلو/تاریخ پژوهان 1384شماره 3)

8_ خواند میر، همان، ص 579

(فهرستی از امرای شورشی استاجلو/تاریخ پژوهان 1384شماره 3)

9_ تاریخ عباسی یا روزنامه ملاجلال چاپ انتشارات وحید

چاپ اول سال 1366 صفحه 446

طایفه گزی بیک لو(گزی بیوک لو ) :
یک از طوایف ایل بیات است که بعدا به دو شاخه تقسیم میگردد
گروهی به ایل تازه تاسیس " ینی ایل " در آناطولی ملحق می شوند
که یک خاندان از آنها هم اکنون در قیصریه(Kayseri) در کشور ترکیه زندگی می کنند
و شاخه دیگر آن به ایل استاجلو ملحق می شوند و جزو قزلباشان می شوند(1)
 انتساب طایفه گزی بیک لو(گزی بیوک لو) به ایل بیات
از طریق شخصی از این طایفه به اسم
قنبربیگ گزی بیک لو بیات(قنبر بیگ گزی بیوک لو بیات) به اثبات می رسد(2)
قنبر بیگ گزی بیوک لو بیات بعدها با لقب " سلطان " از نزدیکان علیقلی خان مشهور
که حاکمیت دولت را در دست داشت محسوب می شد و با پیوستگی
با شاه عباس اول صفوی سلاحدار باشی او گردید
قنبر بیگ گزی بیوک لو بیات یکی از امرای شجاع و کاردان استاجلوها بوده است
و شاه عباس اول صفوی در کارهای مهم مملکتی از وجود او استفاده میکرد
از ان جمله در نبرد با چغال اوغلی سنان پاشا در حوالی تبریز ، به اتفاق قرچقای بیگ
با او به مقابله پرداختند بعدها در فتح قره باغ و شیروان شرکت کرد
و به سال 1014 هجری قمری/6-1605 میلادی از طرف شاه عباس اول صفوی
برای تعمیر و تحکیم دمیر قاپو مامور گردید(3)
(قلعه معروف دمیر قاپو در بین اعراب به باب الابواب معروف است
و در شهر دربند در جنوب کشور روسیه فعلی قرار دارد)(4)
نوشته محمدرضا احمدی
منابع :
1_(نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی
نوشته پروفسور فاروق سومر، نشر گستره ، مترجم دکتر اشراقی و دکتر امامی ،
چاپ اول زمستان 1371،نسخه الکترونیک ، ص 203-204)
2_ (نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی
نوشته پروفسور فاروق سومر، نشر گستره ، مترجم دکتر اشراقی و دکتر امامی ،
چاپ اول زمستان 1371،نسخه الکترونیک ، ص 169)
3_  (نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی
نوشته پروفسور فاروق سومر، نشر گستره ، مترجم دکتر اشراقی و دکتر امامی ،
چاپ اول زمستان 1371،نسخه الکترونیک ، ص 203-204)
4_ کتاب دون ژوئن  ،تالیف اروج بیک بیات ، ترجمه مسعود رجب نیا ،
بنگاه ترجمه و نشر کتاب ، تهران 1338 ، صفحه 39 ، 180 ،211

ایل ذوالقدر :

ایل ترک ذوالقدر یک اتحادیه ایلیاتی است که از طوایف مختلفی تشکیل شده است

فاروق سومر پژوهشگر بزرگ تاریخ ترک ها معتقد است پایه و شاخه اصلی

ایل ذوالقدر از بیات ها تشکیل شده است

(کتاب اوغوزها نوشته فاروق سومر/ترجمه آنادردی عنصری صفحه 244

/چاپ سال 1380)

همچنین در منابع ترک های عراق(ترکمان های عراق)

ذوالقدر ها به عنوان طایفه ای از بیات ها معرفی شده اند

حدس زده می شود نام اولیه آنها ذوالقدر بیات بوده است که به مرور

به ذوالقدر خلاصه گردیده است

در زمان تشکیل حکومت صفویه از جنوب شرق آناطولی

به ایران وارد شدند و در ردیف طوایف قزلباش قرار گرفتند

محمد خان ذوالقدر اوغلى، در سکسنجق، خرزویل، و آرپه‏چاى، دوشادوش دیوسلطان جنگید.(2) وى مى‏بایست پسر کور شاهرخ بن‏علاءالدوله باشد و به گفته اسکندرمنشى با شجاعت با استاجلوها که در سال 914ق/1508م پدرش را شکست داده و به قتل رساندند، جنگیده بود.(3) او که در جنگ جام نیز حضور داشت، در آن هنگام احتمالاً حکومت اصفهان را در دست داشت.(4)

2 . حسن روملو، همان، ص 192، 194، 199.
3 . اسکندربیگ منشى، همان، ص 48 : «ذوالقدراوغلى به انتقام وقایع دیاربکر که طائفه ذوالقدر مغلوب استاجلو شده کور شاهرخ پدر او با برادرش به قتل آورده بودند، در این معرکه تقصیر کرده است.»
     4 . M. B. Dickson, op. cit., p. 134.


طایفه قره ناز :

در شمال کشور عراق طایفه ای از ترکمان های عراق

(ترک های عراق) ساکن هستند به اسم طایفه قره ناز

بر طبق آنچه بصورت شفاهی نسل به نسل بین آنها

نقل شده است این طایفه هم از ترک های بیات هستند 

که به مرور زمان دچار تغییر نام شده اند

لازم به ذکر است جمعیت زیادی از ترکمانهای عراق را ترک های بیات تشکیل می دهند

طایفه قره ناز در روستاهایی مانند روستای قره ناز در نزدیکی شهر آمرلی ساکن هستند

لازم به ذکر است در کشور ایران هم روستاهایی

به اسم قره ناز در نزدیکی مراغه ، توابع جلفا ، در بخش تخت سلیمان شهرستان تکاب و

در بخش پلدشت شهرستان ماکو قرار دارند

بنده اطلاع دقیقی ندارم که آیا ساکنین این روستاها در کشور ایران 

با طایفه ترکمان قره ناز در شمال کشور عراق نسبت خویشاوندی دارند یا خیر

طایفه عربگیرلو :

عربگیرلو اسم یکی از بخش های امروزی ملطیه در کشور ترکیه می باشد

که تعدادی از ترکان بیات در آنجا زندگی میکردند

ترکان بیاتی که در منطقه عربگیرلو زندگی می کردند

به بیات عربگیرلو یا به اختصار به عربگیرلو معروف شدند

گروهی از آنها به ایران مهاجرت کرده و در ردیف قزلباشان قرار گرفتند

در سال 929 هجری قمری/1523 میلادی در راس این طایفه شخصی به نام

امیرعلی قلی بیگ وجود داشت(1)

همچنین محمدآقا از این طایفه در سال 940 هجری قمری/

1533-34 میلادی دارای مقام اوجی باشی شاه طهماسب بود

طایفه عربگیرلو در زمان شاه عباس اول صفوی در بین شاملوها مستحیل شدند(2)(3)

به هنگام مرگ شاه عباس اول صفوی از میان امرای آذربایجان

حق وردی سلطان(4) ، محمد قلی بیگ (5)، کمال بیگ (6)

و اسفندیار بیگ(7)(8) از این طایفه بودند

به اعتبار کتاب تاریخ عباسی(9)

که از شخصی به اسم اسفندیار بیات عربگیرلو نام می آورد

انتساب طایفه عربگیرلو به ایل ترک بیات را اثبات می کند

شرفخان بدلیسی کرد در کتابش شرفنامه که

به معرفی ایلات و طوایف کرد پرداخته است

به صرف داشتن پسوند عربگیرلو و اینکه در آن منطقه علاوه بر ترکها

کوردها نیز حضور داشتند طایفه عربگیرلو را در حالی که نه کرد زبان بودند

بلکه ترکی هم صحبت می کردند به غلط جزو کردها معرفی می کند !

که این هم یک اشتباه تاریخی است و هم اعتبار کتاب وی را زیر سوال میبرد !

در نتیجه انتساب طایفه عربگیرلو(بیات عربگیرلو) به ایل ترک بیات

عربگیرلوها ترک می باشند

نوشته محمدرضا احمدی

منابع :

1- (نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی

نوشته پروفسور فاروق سومر ، مترجمین دکتر اشراقی و دکتر امامی ،

نشر گستره نسخه الکترونیکی/ص 63-64)

2-(نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی

نوشته پروفسور فاروق سومر ، مترجمین دکتر اشراقی و دکتر امامی ،

نشر گستره نسخه الکترونیکی/ص128)

3-

(تذکره شاه طهماسب صفوی ص 45 ؛غفاری ، جهان آرا ،ص 289 ؛

حسن روملو ، احسن التواریخ ،ص296)

4- اسکندربیگ ص 1084

5- اسکندربیگ ص 444 ، 529

6- اسکندربیگ ص 1022

7- اسکندر بیگ ص 814،881،889،891،892،978،1022

8- (نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی

نوشته پروفسور فاروق سومر ، مترجمین دکتر اشراقی و دکتر امامی ،

نشر گستره نسخه الکترونیکی/ص213-214)

9-(تاریخ عباسی یا روزنامه ملاجلال تالیف ملاجلال الدین منجم ،
انتشارات وحید چاپ اول 1366 ، ص 296)
ایلات شاملو :

بخشی از قوم بیات که به همراه سلجوقیان تا شام(سوریه) پیش روی

کرده اند به بیات شامی معروف شده اند گروهی از بیات های شامی

در زمان صفویه به ایران وارد شدند و در صفوف قزلباش ها قرار گرفتند

در زمان عثمانی ، اسم عمومی قبایل ترکمان حلب شاملو بود

آنان تابستان را در " اوزون یایلا "(اوزون یایلاق) 

واقع در جنوب سیواس و زمستان را در نواحی بین حلب  و غازی عینتاب میگذراندند

(نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی/ نوشته فاروق سومر

ترجمه دکتر اشراقی و دکتر امامی/ص 59)

از زمان سلجوقیان به قبایل ترکمانی که در میان حلب وانتب(عینتاب) قشلاق

و در میان سیواس و گرون گمرق ییلاق می کردند ترکمان شام می گفتند

و در میان مردم ترک و منابع ترکی شاملو اطلاق می گردیدند

در منابع رسمی مربوط به دوران عثمانی ، جمعیت های ساکن

در میان حلب و انتب(عینتاب) به اسم ترکمان های حلب به

قبایل زیادی تقسیم شدند که در میان آنها بیات ها نیز حضور داشتند

(نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی/ نوشته فاروق سومر

ترجمه دکتر اشراقی و دکتر امامی/ص 208)

شامبیاتی در مناطق گدوک بوزوق سکونت داشتند

(نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی/ نوشته فاروق سومر

ترجمه دکتر اشراقی و دکتر امامی/ص 224)

(اوغوزها نوشته فاروق سومر ص230-232 ، 236_237)

گروهی از شاملوها که بیات ها ی شاملو نیز شامل آنان بودند

از اوایل قرن پانزدهم میلادی  به شمال آناطولی

 در منطقه آماسیه رفتند و درمعادلات سیاسی نظامی منطقه آماسیه شرکت کردند

گروهی از شاملوها که بیات ها شامل آنان هستند

از قرن چهاردهم و پانزدم میلادی در بسیاری از نقاط آناطولی مسکن گزیده بودند

(نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی/ نوشته فاروق سومر

ترجمه دکتر اشراقی و دکتر امامی/ص 210)

هم اکنون تعدادی از آن ها در کشور ترکیه در شهر شام بایاتی

در استان غازی عینتاب ترکیه زندگی می کنند

هنوز هم در سوریه و لبنان تعداد زیادی از بیات زندگی می کنند

همچنین در منابع تاریخی آمده است که گروهی از بیات های شامی

به ایل قاجار ملحق گردیدند و جزو دوازده تیره ایل قاجار شدند

(شیبانی ، 37)(خورموجی ص 3)

همچنین تعدادی از افراد طایفه بیات های شام در دوره قاجار

در محله عولادجان تهران ساکن گردیدند که هنوز کوچه شام بیاتی

در آن محله وجود دارد افراد این طایفه از بیاتها از متحدین ایل قاجار بودند

لازم به ذکر است به اشتباه در منابع تاریخی مربوط به دوره صفویه

در مورد طوایف تشکیل دهنده قزلباشان ایل شاملو نوشته اند

که صحیح آن ایلات شاملو هست چون شاملوها از ایلات ترکمان متفاوت

تشکیل شده بودند که بیات های شاملو یک ایل از ایلات شاملو را تشکیل میداده است

ایلات روملو :

بخشی از قوم بیات که به همراه سلجوقیان تا آناطولی پیش روی کردند

به بیات روملو معروف شدند گروهی از بیات های روملو

در زمان صفویه به ایران وارد شده و در صفوف قزلباش ها قرار گرفتند

(به دلیل این که آناطولی جزو امپراطوری روم شرق بود تا مدت ها

بعد از انقراض آن ها به سرزمین آناطولی " روم " هم گفته می شد)

به جز منابع تاریخی که مربوط به اوایل دوران صفویه است

در دیگر منابع تاریخی بعد از آن زمان نامی از بیات های روملو نمی بینیم

لازم به ذکر است به اشتباه در منابع تاریخی مربوط به دوره صفویه

در مورد طوایف تشکیل دهنده قزلباشان ایل روملو نوشته اند

که صحیح آن ایلات روملو هست چون روملوها از ایلات ترکمان متفاوت

تشکیل شده بودند که بیات های روملو یک ایل از ایلات روملو را تشکیل میداده است

ایل بزچلو(بوزچلو) :

بزچلوها(بوزچلو) یکی از تیره های ایل بیات ساکن در مناطق شمال سوریه و

جنوب آناطولی بودند که با فعالیت های تبلیغاتی صفویان به قزلباش ها پیوسته

و سپس به ایران مهاجرت نمودند

بزچلوها که ابتدا در عراق عجم ناحیه ای مابین همدان و اراک امروزی

ساکن شده بودند  در زمان شاه عباس صفوی به قفقاز کوچ داده شدند

(باکیخانف 1383:179/اوبن 1362:108)

آن ها از جمله سی و دو قبیله قزلباش در آن دوره بوده اند

(اروج بیگ 1338:68/دلاواله 1381:277)

آن ها در عصر قاجار نیز نقش بسزایی در جنگ های ایران و روس ایفا نمودند

(سپهر1337:1/110)

نام ایل بزچلو برای اولین بار در منابع مصری و در عهد ممالیک(مملوکیان)

در قرن نهم ذکر گردیده است بر طبق گزارشات تاریخی مورخین مصری

مربوط به عهد ممالیک ، بوزجه (بوزچه) فرمانده بیات هایی بوده است

که در دهه های آغازین قرن نهم در کشمکش های ممالیک داخل شده

و در حمایت از سلطان فرج پادشاه چرکسی ممالک وارد نبرد با 

مدعیان قدرت و تاج و تلخ از جمله شیخ المحمودی حاکم حلب می گردد

در یکی از جنگ هایی که در آخرین ماه سال 811 هجری قمری در

ساحل رودخانه عاصی مابین نیروهای سلطان فرج وشیخ المحمودی

اتفاق افتاد بوزجه بیگ (بوزچه بیگ) که در راس بیات های طرفدار

سلطان فرج قرار داشت در حین جنگ به رودخانه افتاد و غرق شد(سومر 1390:328)

از این تاریخ به بعد در منابع مصری به بیات هایی که بوزجه(بوزچه) 

و فرزندش خلیل بیگ فرمانده آنها بوده اند

جماعت آل بوزجه یا بوزجه لو لقب می دهند(همان:329)

خلیل بیگ بوزجه اوغلی جزو امرایی بوده که در سال 875 هجری قمری

به حضور یشبگ فرمانده مملوک ها که در صدد جنگ با 

شهسوار بیگ ذوالقدر اوغلی بود رسیده است(همان : 331)

بعدها برخی از امرای خاندان بوزجه اوغلی با قدرت گیری

اوزون حسن به آغ قویونلوها پیوستند(طهرانی 1978:148)

در قدیمی ترین دفاتر مالیاتی عصر سلطان سلیمان عثمانی

معروف به سلطان سلیمان قانونی قبیله بیات سومین قبیله ای است

که از آن نام برده شده است و از 20 شاخه(تیره) تشکیل می گردیده است

در راس این بیست تیره از تیره " جماعت اردوی خلیل بیگ بن بوزجه "

نام برده شده است

در واقع نام ایل بیات تحت فرمان بوزجه(بوزچه) تحت الشعاع نام او قرار می گیرد

همچنین نویسنده گمنام کتاب تاریخ قزلباشان در زمان شاه عباس اول صفوی

به هنگام معرفی ایلات قزلباش ، بیات و بزچلو را در کنار هم قرار داده و

در ذیل آن توضیحاتی داده است(بی نا ، 1361 :24)

اما علی رغم جدایی ظاهری بزچلو از بیات ها کماکان بزچلوها 

رابطه خود را از ایل مادر یعنی ایل بیات جدا نکردند و بعدها با مهاجرت 

به ایران در نزدیکی ایل بیات ساکن گردیدند

به عنوان نمونه شمال و جنوب منطقه بزچلوی عراق عجم در استان مرکزی

تیول بیات ها بوده است لازم به ذکر است که شمال منطقه بزچلو در گذشته

به بلوک بیات معروف بوده و امروزه با عنوان دهستان بیات جزو شهر ساوه است

همچنین محال کزاز و کرهرود در جنوب منطقه بزچلو در شهر شازند امروزی

از قدیمی ترین مناطق مسکونی ایل بیات در زمان صفویه بوده است

(اسکندر بیگ 1364:13/2 و 440/2،196/2،134/2،472/2)

این ارتباطات حاکی از آشنایی بزرگان آنها از ریشه مشترکشان است

به غیر از این سکونتگاه بزچلوها در قره باغ ، ایروان و گنجه نیز در کنار

بیات ها قرار داشته است(باکیخانف 1383 : 179)

ایل بزچلو علاوه بر ایران در کشورهای مجاور همچون آذربایجان ،

ترکیه ، داغستان روسیه ، ارمنستان و گرجستان نیز ساکن هستند

منبع : مقاله بررسی نقش ایل بزچلو در عصر صفویه

علی ابوالقاسمی/تاریخنامه خوارزمی/شماره بیستم/ زمستان 1396

علاوه بر مناطق اشاره شده تعدادی از بزچلوها در منطقه بویین زهرا سکونت دارند

همچنین شنیده شده که منطقه قشلاقی به اسم قشلاق بزچلو در نزدیکی

سرعین در استان اردبیل قرار دارد

جالب است بدانید پنج اثر از ایل بزچلوبیات در فهرست ناملموس ملی ایران

به ثبت رسیده است

1_ قالی بزچلو با قدمت 150ساله از داشته های فرهنگی این شهرستان است

که سبقه صادرات به کشورهای اروپایی و همسایه را دارد و نمونه ای از آن

در موزه های عظیم بین المللی نیز نگهداری می گردد.

یکی از برندهای شناخته‌شده قالی ایران در بازارهای داخلی و خارجی، برند بُرچَلو یا بُزچَلو است که در نشست  کمیته ملی ثبت آثار فرهنگی ناملموس در تاریخ ۱۱ بهمن ۱۳۹۹ با عنوان «مهارت بافت قالی برچلو (بزچلو

به ثبت ملی رسید

2_ داستان گورجو قیزی و بالاممد در ساز عاشیق های بزچلو است که روایتی عاشقانه بوده و در قرن های متمادی توسط عاشیق های شهرستان کمیجان نقل می شده است و روایت آن تا لحظه کنونی نیز ادامه دارد.رستمی شرح داد: روایت عاشقی فردی از دیار بزچلو یا شهرستان کمیجان با دختری اهل گرجستان است که در بخش های مختلف آن صحنه های غم و شادی و وصال و فراق را به تصویر می کشد و با درونمایه طنز خود خنده به لبان مخاطبان خود می نشاند که این داستان زمستان سال 96 به ثبت ملی رسیده است

3_ آیین مونجوق سالماق در شهر کمیجان که در سال 1396 به ثبت ملی رسیده است
مراسم «منجوق سالماق» مراسمی آیینی است که در منطقه بزچلو شهرستان کمیجان در عید قربان انجام می‌شود
«مونجوق سالماق» مراسمی است عمدتاً زنانه که در واقع نوعی فال‌گیری با شعر محسوب می‌شود. این مراسم با تفاوت‌های جزئی در تمامی روستاها و شهرهای شهرستان کمیجان برگزار می‌شود.
روش اجرای این مراسم بدین شکل است که در شب عید قربان، زنان در خانه یک داوطلب که با غذای گرم تهیه شده از گوشت قربانی از آنها پذیرایی می‌کند، جمع می شوند. هر فرد یک منجوق یا جسمی در اندازه‌های منجوق ( یا دکمه) انتخاب می‌کند و این منجوق‌ها به داخل ظرفی سفالی که محتوی آب است انداخته می‌شوند و روی آن را با پارچه‌ای می پوشانند و تا روز آینده همه به خانه‌های خود رفته و برای نیات خود دعا می‌کنند

در روز بعد، فردی با تجربه که تعداد زیادی دوبیتی‌ فولکلوریک ترکی موسوم به بایاتی می‌داند شروع به خواندن یک دو بیتی می‌کند و دختری خردسال دست در داخل ظرف سفالی نموده و یک منجوق را خارج می‌کند. بدلیل مشخص بودن شکل هر مونجوق تنها برای صاحب آن، بدون اینکه دیگران بدانند منظور کیست هر بایاتی که خوانده می‌شود به مثابه فال شخص در نظر گرفته می‌شود و فرد با توجه به نیتی که در دل داشته، تفسیر شعر خوانده شده را با آرزوی خود مطابقت می‌دهد.

4_ مراسم سوت آشی در منطقه فرهنگی بزچلو نیز از دیگر آثار ثبت ملی این خطه است که مراسم سوت آشی در شهرستان کمیجان هرسال در نیمه دوم اردیبهشت یا نیمه اول خرداد برگزار می گردد این مراسم مفرح مربوط به تعطیلات آدینه است که خانواده های این منطقه در کنار آب های جاری گرد هم آمده و دیگ های سوت آشی یا آش شیر را که مرکب از بلغور گندم و شیر تازه دام است برپا می نمایند و این مراسم که سال 97 به ثبت ملی رسیده از جهات گوناگون بسیار مورد توجه است، به صورتی که در این روز توجه ویژه ای به افراد تهی دست می گردد و تعاون و همکاری و سرزندگی از ویژگی های شاخص آن است

5_ ماماتَک در طب سنتی منطقه بزچلو نیز یکی دیگر از آثار ناملموس ثبت شده این شهرستان در فهرست آثار ملی کشور است و ماماتک ضماد یا خمیر تشنه سفتی است که از ترکیب آرد گندم، خاکه قند و بزاق دهان حاصل می گردد و در شهرستان کمیجان از آن برای سربازکردن دمل های دردناک زیرپوستی و تخلیه عفونت آن استفاده می گردد، به شکلی که بعد از تهیه ضماد آن را با پارچه بر روی محل عفونت می بندند و این ضماد به علت تشنه بودن، به صورت آرام آرام آغاز به مکیدن عفونت کرده و منجر به سربازکردن و تخلیه عفونت می گردد.وی اضافه کرد: این شیوه کاربردی ماماتک در طب سنتی منطقه بزچلو در سال 98 به ثبت ملی رسیده است

صحیح این است که از آن ها تحت عنوان " بوزچه لو بیات " نام برده شود

ایل قارا پاپاق :

این ایل بخشی از طایفه بزچلو(بوزچلو) بوده است همانطور که در بالا توضیح داده شد

طایفه بزچلو بخشی از قوم ترک بیات است بخشی از این طایفه 

در جریان مهاجرت تغییر نام یافته و به قارا پاپاق مشهور شده است

آنها هنگام اقامت در عثمانی به خاطر نوع پوشش و کلاه سیاه مردان

که داشتند به این نام معروف شدند (اوبن 1362:78/رضوی 1370:21)

همچنین گفته شده است که این نام بعد از مهاجرت به ایران در زمان قاجار

به آنها اطلاق شده است

منبع : مقاله بررسی نقش ایل بزچلو در عصر صفویه

علی ابوالقاسمی/تاریخنامه خوارزمی/شماره بیستم/ زمستان 1396

طایفه آیروملو :

این طایفه که در منطقه آذربایجان زندگی می کنند بخشی از آنها

در منطقه آواجیق ساکن هستند بنابر اسناد انشعابی از ایل قارا پاپاق هستند

که دچار تغییر نام شده اند از آنجا که گفتیم ایل قارا پاپاق خود انشعابی از

ایل بزچلو هست و بزچلوها یکی از طوایف قوم بیات هست

پس در نتیجه آیروملوها از قوم ترک بیات هستند

طایفه پهلوانلو :

این طایفه که امروزه در کشور ترکیه زندگی می کنند یکی از طوایف

قوم ترک بیات است که به مرور زمان دچار تغییر نام شده است

(صفحه ی 333 تاریخ غزها نوشته فاروق سومر)

طایفه گادیکلو :

یکی از طوایف بیات است که به علت تن در ندادن به اسکان و ترک زندگی ایلیاتی

توسط دولت عثمانی به قبرس شمالی تبعید شدند و اکنون در قبرس شمالی

زندگی می کنند
(جهت جزئیات میتوان به کتاب تورکیش سیپروئیت، جلد دوم مراجعه کرد)
(مقاله ترک های قبرس ، ترکمنهایی که اسب سواری را فراموش کرده اند
نوشته دکتر ناظیم براتلی ترجمه دکتر رحمت قاضیانی)
طایفه آغچه قویونلو :
یکی از طوایف بیات است که دچار تغییر نام شده است بعدا
به ایل قاجار ملحق گردید و درتشکیل دولت قاجارنقش بسزایی داشتند
(کتاب ایل اینانلو در گذر زمان جلد دوم / ص 495)
طایفه آغچه :
یکی از طوایف بیات است که دچار تغییر نام شده است بعدا
به ایل قاجار ملحق گردید و در تشکیل دولت قاجار نقش بسزایی داشتند
(کتاب ایل اینانلو در گذر زمان جلد دوم / ص 495)
لازم به ذکر است علاوه بر طوایف آغچه قویونلو و قوینلو که از طوایف بیات هستند
طایفه ای از بیات ها به اسم طایفه شامبیاتی هم به ایل قاجار پیوسته اند
(شیبانی ، 37)(خورموجی ص 3)
به عبارتی در ایل قاجار سه طایفه از قوم ترک بیات حضور دارد

در پایان گفتن این نکته ضروری است که تعداد طوایف منشعب شده

از قوم ترک بیات که به مرور زمان دچار انشعاب و تغییر نام شده اند

از موارد گفته شده در این مطلب بیشتر است 

بطور مثال در دفاتر مالیاتی مربوط به سلطان سلیمان عثمانی

معروف به سلیمان قانونی برای قوم ترک بیات موجود در قلمرو عثمانی 

بیست طایفه(شاخه) ثبت شده است

متاسفانه به دلیل تغییر نام و کمبود منابع تاریخی 

بیشتر این طایفه ها(شاخه ها) قابل شناسایی نمی باشند

در پایین به تعدادی از بزرگان ایلات و طوایف اشاره شده در این مقاله

که از قوم ترک بیات و از طوایف و ایلات منشعب شده از این قوم هستند

اشاره می نمایم

بزرگان طایفه بوزچه لو :

1_ بوزچه(بوزجه) بیات :

بوزجه (بوزچه) فرمانده بیات هایی بوده است

که در دهه های آغازین قرن نهم در کشمکش های ممالیک داخل شده

و در حمایت از سلطان فرج پادشاه چرکسی ممالک وارد نبرد با 

مدعیان قدرت و تاج و تلخ از جمله شیخ المحمودی حاکم حلب می گردد

در یکی از جنگ هایی که در آخرین ماه سال 811 هجری قمری در

ساحل رودخانه عاصی مابین نیروهای سلطان فرج وشیخ المحمودی

اتفاق افتاد بوزجه بیگ (بوزچه بیگ) که در راس بیات های طرفدار

سلطان فرج قرار داشت در حین جنگ به رودخانه افتاد و غرق شد(سومر 1390:328)

از این تاریخ به بعد در منابع مصری به بیات هایی که بوزجه(بوزچه) 

و فرزندش خلیل بیگ فرمانده آنها بوده اند

جماعت آل بوزجه یا بوزجه لو لقب می دهند(همان:329)

2_ خلیل بیگ بوزچه اوغلی :

او فرزند بوزچه بیات بود که بعد از پدر ریاست افراد تیره خویش را به

عهده داشته است 

3_ عزیز آقا بوزچه لو :

عزیز آقا از فرماندهان شاه اسماعیل اول صفوی بود که بعد از شکست

شیبیک خان ازبک و کشته شدن او در جنگ سر او را بریده و به شاه اسماعیل

هدیه می دهد نقل است که شاه اسماعیل اول صفوی با گفتن جمله

" بو چوخ بهادور " از این هدیه ابراز خوشحالی کرده بعد از این واقعه

به لقب " آدی بهادور " مشهور می گردد و شاه اسماعیل منطقه شمال فراهان

یعنی جنوب کهستان درگزین که امروزه شهر کمیجان می باشد را به

عنوان تیول به او و طایفه بوزچلو می بخشد لازم به ذکر است

منطقه کمیجان تا پیش از این به عنوان بلوک بوزچه لو شناحته می شد

(اسکندر منشی/ج1/ص33)

4_ سلطان علی بیگ یوزباشی بوزچلو :

از فرماندها شاه عباس صفوی در جنگ با ملک جهانگیر حاکم کجور در

سال 1006(منجم یزدی ص 160_161)

5_ عیسی خان سلطان بوزچلو :

در سال 1048 حاکم طایفه بوزچلو و مناطق لوری و پنبک و آقچه قلعه بود

(حسینی استر آبادی ، ص 258/ خواجگی اصفهانی ، ص 279)

6_ عباس قلی خان سرهنگ بوزچلو :

فرمانده بوزچلوها در جنگ هرات در زمان محمد شاه قاجار

7_ محمد خان سرتیپ بوزچلو :

فرمانده بوزچلوها که در سال 1296 قشونش بیشتر از 800 نفر بودند

(همان ، ج 1،ص 730/ج 3 ، ص 284_285/ناصرالدین قاجار ص 111/

اعتماد السلطنه ، ج 4،ص 2383)

8_ عاصم السلطنه بوزچلو :

فرزند محمد خان سرتیپ بود که بعد از پدرش در سال 1315

جانشین او شد(دفتر فرامین القاب و عطایا ، ج 1 ، ص 532)

9_ نقی بیگ بوزچلو :

در زمان فتحعلی شاه قاجار(1212_1250) رییس طایفه بوزچلو

نقی بیگ یا نقی خان بود که عباس میرزا را در جنگ با روسها همراهی کرد

(مفتون دنبلی ، ص 219_220 / سپهر ،ج 1 ، ص 110 ، 194 ، 217 )

این گروه از طایفه بوزچه لو ظاعرا پیش از اتمام جنگ های ایران و روس

و قرار داد ترکمن چای از منطقه ایروان وارد آناطولی شدند و پس از چندی

به ایران آمدند و به دستور مرحوم عباس میرزا ولیعهد در منطقه سولدوز

مستقر شدند این طایفه در جریان مهاجرت دچار تغییر نام شدند و به

قارا پاپاق یا قارا پاپاخ مشهور گشتند

بزرگان طایفه ذوالقدر :

1_ قره جه بیگ : از او به عنوان موسس خاندان ذوالقدر یاد می شود

2_ زین الدین قره جه اوغلی : 

ترکمنهای ساکن در بوز اوقساکن مرعش به فرماندهی او تا 

حوالی ملطیه پیش رفتند(دمیر ص 376_377)

او در راس پنج هزار سوار در بهار 735 به ارمنستان صغیر

در کیلیکیه حمله کرده و غنایم بسیار گرفته بود

(اینانچ،1989،ص8_9/د.ا.ترک،جلد3،ص654)

او بعدا بیگ نشین ذوالقدر را تاسیس نمود(د.ا.ترک،جلد3،ص655)

لازم به ذکر است بیگ نشین ذوالقدر در منطقه آناطولی جایی به اسم مرعش

قرار داشته است که در زمان سلطان سلیم اول عثمانی از بین رفت

3_ خلیل بیگ ذوالقدر :

او فرزند زین الدین قره جه اوغلی ذوالقدر بود که پس از پدرش

بیگ نشین ذوالقدر را اداره می کرد(اوزون چارشیلی)

4_ ده ده ابدال بیگ ذوالقدر :

بعد از تشکیل دولت صفوی به مقام قورچی باشی رسید

و سپس به حکومت ساوجبلاغ ری و مرو برگزیده شد

(سومر،1992،ص 48-49)

5_ الیاس بیگ ذوالقدر :

معروف به کچل بیگ در سال 909 پس از فتح منطقه فارس

به وسیله شاه اسماعیل اول صفوی به حکومت آنجا برگزیده شد

(منشی قمی،ج1،ص80/فسایی،ج1،ص370)

6_ سلیمان بیگ ذوالقدر : والی منطقه فارس در عهد صفویه

7_ امت بیگ ذوالقدر : ملقب به خلیل سلطان والی منطقه فارس بود

لازم به ذکر است که والیان منطقه فارس در سلسله صفویه

تا زمان به سلطنت رسیدن شاه عباس اول همگی از طایفه ذوالقدر بودند

به گفته حسن فسایی(ج 2 ، ص 1280) حکومت آنان بر منطقه فارس

تا عهد صفویه تا سال 998 ادامه یافت

در دوره صفوی 17 نفر از امرای ذوالقدر بر منطقه فارس حکمرانی کردند

که فسایی در کتاب خویش اسم تمام آنها را آورده است

آخرین آنها امیربنیادخان ذوالقدر بود پس از او خکومت ذوالقدرها

در بخش هایی از منطقه فارس از جمله در  جهرم و فسا 

تا اواسط دوره قاجار طول کشید(همان ، ج2 ، ص 1280_1281)

اسکندر منشی پایان حکومت ذوالقدریان در منطقه فارس را

در سده یازده می داند (اسکندر منشی،ج1،ص458)

باید اشاره نمایم که تعداد امرای بیگ نشین ذوالقدر بیشتر

از موارد اشاره شده در این مقاله است که به دلیل محدویت

در نوشتن به افراد نام برده شده در این مقاله بسنده کردم