بیات مستعلی بیگ

در مورد ایل بیات و تبار بیات ها می باشد

بیات مستعلی بیگ

در مورد ایل بیات و تبار بیات ها می باشد

ایل بیات و معنی بایات

ایل بیات و معنی بایات

 

ایل بیات یکی از ایلات ترک اوغوز است که نام آن در کتاب دیوان لغات الترک

نوشته محمود کاشغری که منبعی تاریخی برای تاریخ ترکهای آسیای میانه و ترکهای اوغوز

می باشد به عنوان یکی از طوایف ترک اوغوز آمده است همچنین معنی کلمه

بیات که به صورت " بایات " هم ذکر شده است به معنی با دولت و پرنعمت است

متنی که گذاشته شده است از سایت دانشنامه جهان اسلام است

که اطلاعات خوبی ارائه داده است

گویا نویسنده آن آقای علی پورصفر قصابی نژاد می باشد

بیات قبیله ترک از قبایل بیست و دوگانه اغز یاغز پراکنده در

ایران افغانستان ترکمنستان ازبکستان جمهوری آذربایجان ارمنستان ترکیه سوریه و عراق .

کلمه بیات که به صورت بایات هم ضبط شده به معنای با دولت و پرنعمت است . اصل این

قبیله در نسبنامه‌های افسانه‌ای ترکان به «بایآت » پسر دوم گون خان پسر اغوزخان

می‌رسد

به سبب انتساب ترکان خاتون مادر سلطان محمد خوارزمشاه و انتساب مادر ازلغ

(اوزلاغ)شاه ولیعهد سلطان محمد به طایفه بیات امرای این طایفه در دربار

خوارزمشاه صاحب نفوذ و قدرت شدند  مجتبی مینوی در تعلیقات خود بر سیرت

جلال الدین مینکبرنی (ص ۳۲۹ـ۳۳۰) تنها به طرح این سؤال قناعت کرده که آیا

ارتباطی بین بیات و بیاووت هست یا نه . بعضی از پژوهشگران در سالهای اخیر

تصریح کرده اند که «بایاوت »ها نه از قبایل مغول که همان بیاتهای ترک اند

(قفس اوغلی ص ۱۶۵ پانویس ۲۱) تاریخ ورود قبیله بیات به فلات قاره ایران

چندان روشن نیست اما از برخی منابع تاریخی برمی آید

که این مردم ظاهرا در اوایل قرن پنجم و مقارن حملات غزان و سلجوقیان در فلات

ایران پراکنده شده و در مسیر کوچ نظامی خود تا صحرای شام و سواحل مدیترانه

پیش رفته اند. در این پیشرویهای پرماجرا گروههایی از این قبیله بتدریج در بعضی

نواحی خراسان بزرگ عراق عجم کردستان و لرستان استقرار یافتند. چنانکه خبر

انتصاب امیرسنقر بیاتی (مقتول ۵۱۱) به نیابت حکومت بصره از جانب امیر آق سنقر

بخاری اقطاع دار این ولایت از سابقه دراز حضور بیاتها در ایران و عراق عرب حکایت

می‌کند (ابن خلدون ج ۴ ص ۹۳). استقرار قبیله بیات در بعضی نواحی غربی ایران

پس از چندی به تشکیل دولت محلی کوچکی در اراضی میان لرستان کوچک و عراق

عرب انجامید اما خصومت حاکمان بیات و اتابکان لر سرانجام به انقراض حکومت بیات

منجر شد و اتابک شجاع الدین خورشید شاه حاکم لرستان که از دست اندازیهای

مکرر ترکان بیات به متصرفات خویش خشمگین بود بر سر آنان تاخت . در نتیجه

آخرین حاکم بیات هزیمت یافت و قلمرو او که به ولایت بیات مشهور بود به تصرف

سپاه خورشیدشاه درآمد (حمدالله مستوفی ۱۳۶۲ش الف ص ۵۵۳ معین الدین

نطنزی ص ۵۴ ـ ۵۵ بدلیسی ص ۶۰). نام ولایت بیات در قرون بعد نیز در منابع دیده

می‌شود. عطاملک جوینی در نیمه دوم قرن هفتم در گزارش کوتاهی راجع به

اشتغالات دیوانی خود در تاریخ جهانگشای از برانداختن باجهای قدیم بلاد تستر و

بیات سخن گفته است (ج ۱ ص ۲۵). نام ولایت بیات در اواخر قرن هشتم در ردیف

نامهای ولایات معتبری چون بغداد عراق عرب خوزستان و لرستان قرار گرفت (شمس

منشی ج ۲ ص ۱۷۰ـ۱۷۱). در قرون بعد نام این ولایت بر حوزه محدودی اطلاق

می‌شد که مشهورترین ناحیه آن قلعه بیات بر سر راه دزفول و عراق عرب بود (نویدی

ص ۱۰۱). نادرشاه هنگامی که از عراق عرب به سوی خوزستان می‌رفت تا شورش

محمدخان بلوچ را سرکوب کند بر سر راه خود در این قلعه توقف کرد (استرآبادی ص

۲۲۳). ویرانه این قلعه امروزه در کشور عراق برجاست (لسترنج ص ۶۹ـ۷۰).

مشیرالدوله تبریزی (متوفی ۱۲۷۹) در شرح مأموریتش برای تشخیص و تعیین

مرزهای ایران و عثمانی «قریه بیات » را از توابع پشتکوه لرستان دانسته و از

پراکندگی بیاتها در توابع شوشتر و دزفول خبر داده است (ص ۱۰۲).

میدان فعالیت سیاسی طوایف بیات در تاریخ ایران محدود به پشتکوه لرستان نبود

گروههایی از اینان در جنگهای شیخ ابواسحاق اینجو (متوفی ۷۵۸) و امیر مبارزالدین

محمد مظفری (ح ۷۰۰ـ ۷۶۵) شرکت داشتند (وزیری کرمانی ص ۳۸۴ـ۳۸۵). در

حکومت زندیه نیز بیاتها صاحب نفوذ بودند و مهر علی خان بیات اسلاملو از جمله

بزرگان شیراز در زمان کریم خان زند و علی مرادخان زند بود (غفاری کاشانی ص ۱۶۵

۱۸۸ ۱۹۱ ۴۷۶). بیاتهای شیراز که تا اوایل قرن چهاردهم در یکی از گذرهای محله

اسحاق بیگ به خریدوفروش اسب اشتغال داشتند(فسائی ج ۲ ص ۹۱۹).

جمعی از بیاتها که در پایان مهاجرت طولانی خود به آناطولی و شام رسیده بودند در

اواخر قرن هشتم و اوایل قرن نهم به قره عثمان فرمانروای آق قوینلوها پیوستند و

ظاهرا در جنگ وی با امیر چکم والی شام شرکت کردند (طهرانی ص ۶۰ ۶۴ ۶۵

روملو ج ۱۱ ص ۲۷ـ۳۰). پس از انقراض سلسله آق قوینلو بسیاری از طوایف تشکیل

دهنده آن اتحادیه از جمله طایفه بیات به دولت صفوی پیوستند ( تاریخ قزلباشان ص

۸ ۲۱ـ۲۹ هینتس ص ۹۶). احتمالا بسیاری از طوایف خاک آناطولی را ترک گفته و به

ایران آمده اند اما آثار آنان هنوز در بعضی روستاهای آناطولی و شام برقرار است (

ایرانیکا ذیل ماده ). این گروه از طوایف بیات را بعدها قره بیات نامیدند تا از بیاتهایی

که از قبل در ایران می زیستند متمایز شوند. بر همین اساس طوایف بیات ایران را آق

بیات یا بیات مطلق می خواندند (قائم مقام ص ۴۰۳ـ۴۰۴). ظاهرا تیره شام بیاتی از

تیره‌های تشکیل دهنده ایل قاجار (خورموجی ص ۳) و از بیاتهای شام یا قره بیاتها

بوده که پس از استقرار در آذربایجان به طوایف قاجار پیوسته است . بزرگان این طایفه

از جمله امرای دربار فتحعلی شاه به شمار می‌آمدند (قائم مقام همانجا).

پیش از تشکیل دولت صفویه چندین طایفه چادرنشین ترک و مغول در دشتهای

قزوین و ری و شهریار به سر می‌بردند (فریومدی ص ۳۴۴ اولیاءالله ص ۱۹۲ـ۱۹۴

مرعشی ص ۴۴). هر چند نام طوایف بیات در منابع اخیر نیامده است اما به نظر

می‌رسد که این طوایف پیش از دولت صفوی در قسمتهایی از لرستان و عراق عجم

سکونت داشته اند. این احتمال از آنجا تقویت می‌شود که شاه اسماعیل اول (حک :

۹۰۵ـ۹۳۰) در همان سالهای نخست سلطنت خود پس از آنکه آذربایجان و شیروان را

از تصرف دولت عثمانی خارج کرد و آن نواحی را تحت حکومت خود درآورد جمعی از

این طوایف را از عراق ] عجم [ به شابران و دربند تبعید کرد (باکیخانوف ص ۹۳).

بعدها بزرگان این طوایف با دربار روسیه پیوند یافتند و در جلب حمایت روسها

کوشیدند (همان ص ۱۶۵)

روء سا ی طوایف بیات عراق عجم که ظاهرا بزرگترین گروه از طوایف بیات مطلق یا

آق بیات به شمار می‌آمدند در سالهای سلطنت شاه طهماسب اول (۹۳۰ـ۹۸۴) از

جمله بزرگان دولت صفوی محسوب می‌شدند. سلیمان بیگ و برادرش حسن بیگ

یوزباشی قورچیان بیات پیش از اینکه به سبب رفاقت با اسماعیل میرزا پسر شاه

طهماسب اول مغضوب شوند از امرای بزرگ و مقرب شاه صفوی بودند (نویدی ص

۱۱۱ تاریخ قزلباشان ص ۲۴). حتی صدماتی که شاه صفوی بر این طوایف وارد آورد

مانع از اطاعت و خدمتگزاری آنان نشد. هنگامی که القاص میرزا برادر شورشی شاه

طهماسب با حمایت سلیمان قانونی پادشاه عثمانی از عراق عرب تا قم پیش آمد

جمعی از طوایف بیات عراق عجم که در حدود قم می زیستند به مقابله با القاص

میرزا شتافتند. جنگجویان این طایفه در جنگ مغلوب و به دستور القاص میرزا کلیه

اسرای طایفه بیات اعدام شدند ( عالم آرای شاه طهماسب ص ۱۰۹). طوایف بیات

عراق عجم همچنین مدتی در ملازمت و خدمتگزاری سلطان مصطفی میرزا پسر

شاه طهماسب بودند. سلطان مصطفی میرزا که از دوستداران سلطنت برادر خود

سلطان حیدر میرزا بود پس از قتل برادر به دست هواداران اسماعیل میرزا برادر دیگر

خود به امیدنجات به میان طایفه بیات گریخت . حاجی اویس بیگ بیات حاکم طایفه

که در ظاهر پذیرای شاهزاده متواری شده بود بازداشت محترمانه او را به قزوین

اطلاع داد و پس از ورود شاه اسماعیل دوم (حک : ۹۸۴ـ ۹۸۵) به قزوین او را به

حضور شاه رسانید (اسکندرمنشی ص ۱۴۳ منجم یزدی ص ۲۹ـ۳۰ حسینی

استرآبادی ص ۵۵). در اوایل سلطنت شاه عباس اول (۹۹۵ـ ۱۰۳۷) که حکومت

قلمرو علیشکر ـ همدان ـ به محمد باقر میرزا پسر خردسال شاه عباس تفویض شد

اغورلو سلطان بیات حاکم طایفه بیات و نواحی کزاز و کرهرود به نیابت از او به

حکومت همدان رفت . اما شاهوردی خان لر حاکم لرستان کوچک که از مدتها قبل

قصد تصرف بعضی مناطق تابعه همدان را داشت قلت یاران اغورلوسلطان را مغتنم

شمرد و به بروجرد مقر او حمله برد. در این جنگ اغورلو سلطان کشته شد و

لشکریان بیات متفرق شدند. تا اینکه شاه عباس خود به جنگ شاهوردی خان رفت و

پس از شکست دادن او متوجه ایل بیات شد و کلیه مناصب موروثی اغورلو سلطان را

به برادر او شاهقلی سلطان بیات تفویض کرد. وی که از تأخیر ایل بیات در امداد به

اغورلو سلطان خشمگین بود به خواهش شاهقلی سلطان از مجازات ایل بیات

درگذشت و پس از دریافت سه هزار تومان پول و سه هزار کره اسب بیاتی نژاد که

همواره مورد توجه قزلباشان بود به قزوین بازگشت (اسکندرمنشی ص ۳۵۲ـ

۳۵۳ بدلیسی ص ۸۱ـ۸۲ تاریخ قزلباشان همانجا).

گروهی از طوایف بیات دو قرن بعد به آقامحمدخان قاجار (حک : ۱۲۱۰ـ۱۲۱۱)

پیوستند و سرانشان در زمره بزرگان دربار قاجار درآمدند (سپهر ص ۲۶ وکیلی

طباطبائی تبریزی ص ۳۷۳). یکی از مشهورترین بزرگان این طایفه که در عهد

ناصرالدین شاه (۱۲۶۴ـ۱۳۱۳) می زیست علینقی خان بیات ملقب به نظام لشکر و

صمصام الملک است که از مالکان بزرگ ایران و سرکرده یکی از افواج نظامی آن

روزگار بود. فرزندانش به نامهای ذوالفقارخان (صمصام الملک ) و عباسقلی خان

(سهم الملک ) همانند پدرشان از بزرگان آن سامان به شمار می‌آمدند

(اعتمادالسلطنه ۱۳۶۷ ش ج ۲ ص ۱۶۱۵ وکیلی طباطبائی تبریزی ص ۳۸۸ ۴۵۳).

مرتضی قلی خان بیات * ملقب به سهام السلطان که بارها به وکالت مجلس

شورای ملی و یکی دو بار به وزارت و صدارت رسید پسر عباسقلی خان است

(بامداد ج ۴ ص ۶۹). امروزه تمامی طوایف بیات عراق عجم در محال کزاز و کرهرود و

بعضی دیگر از روستاهای اراک سکونت دارند و به زراعت و دامداری روزگار می‌گذرانند

(وکیلی طباطبائی تبریزی ص ۳۸۸). گروهی دیگر از طوایف بیات که در ماکو به سر

می‌برند از اواخر سلطنت شاه عباس اول در این سامان استقرار یافته اند

(اسکندرمنشی ص ۷۹۳ فرامین فارسی ماتناداران ج ۲ ص ۵۰۷) و یا اینکه در اوایل

سلطنت شاه عباس دوم (۱۰۵۲ـ۱۰۷۷) از ایروان به ماکو آمده اند. ریاست این مردم

با مصطفی بیگ بیات جد حکام موروثی ماکو بود (نصرت ماکوئی ص ۳ـ۴۸).

فرزندزادگان مصطفی بیگ در سلطنت قاجاریه و بویژه در صدارت حاج میرزا آقاسی

(متوفی ۱۲۶۵) که خود از اعضای طایفه بیات ایروان بود حکومت چندین ناحیه از ایران

را در دست گرفتند ( رجوع کنید به همان ص ۱۶ـ ۱۸). شاه عباس دوم در اواخ

ر سلطنت گروههایی از طوایف ترک بیات منطقه قره باغ را به همراه طوایف دیگر به

گرجستان انتقال داد. اینان اغلب در اطراف قلعه‌های اسلام آباد و شاه آباد و نصرت

آباد که خود بنا کرده بودند اسکان یافتند. خصومت مذهبی و ستیزه جویی ترکان

مهاجر سرانجام سبب جنگ میان آنان و گرجیان شد که در پی آن جمع کثیری از

مهاجران ترک به قتل رسیدند (وحید قزوینی ص ۲۸۸ـ۲۸۹).

گروهی دیگر از طوایف بیات در کردستان عراق عرب سکونت داشتند که شاه

طهماسب دوم (حک : ۱۱۳۵ـ ۱۱۴۵) بسیاری از آنان را به حوالی تهران و ساوجبلاغ

کرج تبعید کرد (حکیم ص ۷۵۷). در ۱۱۴۴ نیز نادرشاه که هنوز وکیل السلطنه شاه

طهماسب دوم بود پس از اینکه کرکوک را به تصرف در آورد گروهی دیگر از این مردم

را به خراسان تبعید کرد. اینان به روایتی به هرات رفتند و به روایت دیگر به طوایف

بیات نیشابور پیوستند (استرآبادی ص ۱۹۳ مروی ج ۱ ص ۲۵۴). طوایف بیات منطقه

کرکوک در اوایل قرن حاضر مشتمل بر هفت طایفه بودند که در بیست و چند روستا

نزدیک جبل حمرین و قره تپه به سر می‌بردند (ادموندز ص ۳۰۳). نادرشاه همچنین

در دوره سلطنت خود گروههایی از طوایف بیات و افشار و جوانشیر و شاهسون و

بختیاری را به افغانستان تبعید کرد. اغلب اینان که در کابل اسکان یافتند با عنوان

عمومی قزلباش نامیده می‌شدند. بزرگان این مردم تا سالهای سلطنت امیر

عبدالرحمان خان عهده دار بعضی مناصب و مقامات مهم اداری و لشکری افغانستان

بودند (فیض محمد ص ۱۴۳ـ۱۴۴). محله قزلباش کابل یادگاری از همین مردم است .

 گروه دیگر از طوایف بیات ایران که قدمت و سابقه حضور آنان در ایران به قبل از قرن

دهم می‌رسد طوایف بیات نیشابورند که به قره بیات شهرت داشتند. وجه تسمیه

قره بیاتها و تاریخ دقیق ورود آنها به خراسان روشن نیست . تشابه عنوان این طوایف

با قره بیاتهای شامی این گمان را تقویت می‌کند که اینان احتمالا شعبه‌ای از قره

بیاتهای شام بوده اند که پیش از قرن دهم به خراسان مهاجرت کرده اند. اما دلیل

روشنی برصحت این مدعا در دست نیست تنها احتمال قابل اعتنا اخبار مهاجرت

اجباری قره تاتارهای آناطولی است که در آغاز قرن نهم به دستور تیمور لنگ به

سوی خراسان و ترکستان حرکت کرده بودند. گروههایی از این مردم هنگام مهاجرت

از صفوف مهاجران گریختند و در گوشه و کنار مسیر مهاجرت پنهان شدند. اگر چه

درباره تاریخ ورود این طوایف به خراسان خبری در دست نیست اما از آنجا که اسکندر

منشی این طوایف را در شمار طوایف جغتایی آورده است (ص ۷۹۴) می‌توان گمان

کرد که اینان نیز همانند گرایلیها و جلایرها و جمشیدیها پس از حملات مغولان به

خراسان آمده باشند. شهرت و اعتبار این طایفه از سالهای آخر قرن دهم و مقارن

اوایل سلطنت شاه عباس آغاز شد و تا اوایل قرن سیزدهم ادامه یافت . در سال

۱۰۰۰ قره بیاتها که از دو سه سال قبل پیشرویهای ازبکان را متوقف کرده و مانع

سقوط تعدادی از شهرهای خراسان شده بودند سرانجام تسلیم قوای عبدالمؤمن

خان ازبک شدند و بسیاری از بزرگانشان از جمله محمود سلطان پسر باباالیاس به

قتل رسیدند اما سال بعد صفویان نواحی اشغالی خراسان را از دست ازبکان خارج

ساختند. شاه عباس در ازای خدمات قره بیاتها املاک بزرگان بیات نیشابور را از جمیع

مالیاتها معاف کرد و محمد سلطان پسر دیگر بابا الیاس را به حکومت اسفراین

گماشت . حکومت اولاد باباالیاس به نیشابور هم کشیده شد و تا پایان سلطنت شاه

عباس اول ادامه یافت (همان ص ۳۳۳ ۳۳۷ـ۳۳۹ ۷۹۴). طوایف بیات نیشابور در

سالهای قدرت نمایی و سلطنت نادرشاه افشار (۱۱۴۸ـ۱۱۶۰) در اغلب جنگهای او

شرکت داشتند و حکومت موروثی خوانین بیات بر نیشابور که تا اواسط سلطنت

فتحعلی شاه (۱۲۱۲ـ ۱۲۵۰) ادامه یافت در همین سالها شکل گرفت (مروی ج ۱ ص

۸۱ ۱۰۹ ج ۳ ص ۹۶۱ ۱۱۳۴). پس از قتل نادرشاه بعضی از رؤسای طوایف قره بیات

نیشابور با استفاده از فرصت به دست آمده به قدرت نمایی پرداختند و به مقامات و

مناصب عالی اداری و لشکری دست یافتند از جمله آنان صالح خان بیات بود که در

۱۱۶۰ از سوی عادلشاه افشار به حکومت فارس منصوب شده بود. وی تا ۱۱۶۸ که

به دست شیخعلی خان زند کشته شد به همراه هاشم خان بیات سرکرده فوج بیات

شیراز و حاکم فارس تا استقرار قطعی دولت کریم خان زند از جمله عوامل اصلی

بحران و ناآرامی اوضاع و احوال فارس بود (مرعشی صفوی ص ۱۲۱ کلانتر ص ۴۸

فسائی ج ۱ ص ۵۸۳ ـ۵۹۶). در سلطنت کوتاه مدت سید محمد صفوی متولی آستان

قدس رضوی طایفه قره بیات نیشابور متحد او بود و صالح خان بیات با حفظ سمت

عهده دار قورچی باشیگری و حاجی سیف الدین خان بیات نایب او بود (مرعشی

صفوی ص ۱۳۱). این طایفه در دفع حملات احمدخان ابدالی پادشاه افغانستان به

نیشابور کوشید اما سرانجام در ۱۱۶۴ احمدخان بر نیشابور دست یافت و گروهی از

طوایف بیات را به غزنه تبعید کرد (غبار ص ۳۶۳). بازماندگان این مردم دست کم تا

سالهای پایانی سده سیزدهم در آن نواحی به سر می‌بردند (ریاضی ص ۶۷ ۱۳۹).

حکومت منطقه نیشابور در طول سلطنت شاهرخ افشار و آقامحمدخان و فتحعلی

شاه قاجار در اختیار اولاد حسن خان بیات سردار معروف نادرشاه بود. عباسقلی خان

بیات مختاری پسر حسن خان و جعفرخان پسر عباسقلی خان و علیقلی خان

پسرجعفرخان تا اوایل سلطنت فتحعلی شاه به ترتیب حاکم نیشابور بودند. پس از

شکست شورش علیقلی خان بیات و استقرار قدرت فتحعلی شاه در خراسان

حکومت نیشابور از دست این خاندان خارج شد و پس از آن نفوذ و قدرت طایفه بیات

نیشابور رو به کاستی نهاد و بتدریج از صحنه سیاسی و نظامی خراسان حذف شد.

طوایف بیات نیشابور در قرنهای دوازدهم سیزدهم و چهاردهم بتدریج در روستاهای

بلوک سرولایت و خرو اسکان یافتند و به زراعت و دامداری مشغول شدند (گلستانه

ص ۶۹ ـ۷۱ ۷۵ طرب نایینی ص ۱۰۷ـ ۱۰۸ حکیم ص ۷۵۷ـ ۷۵۸ اعتمادالسلطنه

۱۳۶۲ـ۱۳۶۳ ش ج ۳ ص ۹۱ بامداد ج ۱ ص ۲۳۳ـ۲۳۴ ج ۵ ص ۱۳۲ـ ۱۳۵ ییت ص

۳۴۳ـ۳۴۴). یکی از آخرین قدرت نماییهای بزرگان بیات نیشابور شورش امام وردی

خان بیات و پسرانش بود. وی که در آغاز سلطنت ناصرالدین شاه به حکومت نیشابور

منصوب شده بود به حسن خان سالار بار پیوست و در جنگهای او با قوای دولتی

شرکت جست . پس از پیروزیهای سلطان مراد میرزا حسام السلطنه بر قوای حسن

خان سالار بار امام وردی خان از حسن خان جدا شد و شهر نیشابور را تسلیم

حسام السلطنه کرد. وی در ۱۲۶۷ بر حاکم شهر یاغی شد و به اتفاق پسرانش در

قلعه‌های حسین آباد و توزنده جان متحصن گردید اما شورش وی در هم شکست و

قلاع حسین آباد و توزنده جان ویران شد (سپهر ج ۳ ص ۴۷ ۱۳۸).

 تا همین اواخر چندین تیره و طایفه چادرنشین بیات در میان ایلات شاهسون و

قشقایی و همچنین در میان ترکمنهای شمال ایران به سر می‌بردند (فیلد ص  256

۲۶۴ کیهان ج ۳ ص ۸۰ ۳۷۶ پیمان ص ۲۲۱ ۲۲۴ ۲۳۳ کتابچه نفوس استرآباد ص

۲۳۸). غیر از این مردم هزاران خاندان شهری و روستایی دیگر در زنجان و تهران و

همدان و تویسر کان (قلعه آقابیک) بنام آقابیک بزرگ قبیله بیات که از باز ماندگا ن وبزر

گا نشان بنام محمد جعفر  و  محمد صادق وحاجی آقا(قباد)که همگی دوستداراهل

بیت (ع)حامی مستضعفان وستیز با ستمگران وعمران وآبادی منطقه ازجمله مبتکران

صنعت رنگ رزی و اهل علم دانش و امین مردمان منطقه وگره گشا درمرکز شهر ان

زمان بنام (رودآوردرغرب حیقوی نبی  وتعدادی دیگر در  تهران  وکرج و شیراز و زرند و

کرمان و مشهد و نیشابور و زنجان و اراک و نهاوند وکنگاورو دیگر شهرهای ایران به

سر می‌برند که با عنوان خانوادگی بیات شناخته می‌شوند.

منبع :

http://rch.ac.ir/article/Details/12540