بیات مستعلی بیگ

در مورد ایل بیات و تبار بیات ها می باشد

بیات مستعلی بیگ

در مورد ایل بیات و تبار بیات ها می باشد

بیات اینانلو(بیات متحد با اینانلو)

 

بیات اینانلو(بیات متحد با اینانلو)

قبلا اشاره نمودیم در زمان سلجوقیان بعد از ورود قوم ترک بیات که از اقوام اوغوز و 

متحد با دیگر اقوام اوغوز بود به غرب رودخانه جیحون و فلات قاره ایران  

که خود سلجوقیان نیز از قوم ترک قینیق و از اقوام اوغوز بود

قوم بیات به دلایلی دچار پراکندگی شد

از طرفی ابراهیم اینال برادر ناتنی طغرل بیگ سلطان مقتدر سلجوقی بود

که بنا به دلایلی به دستور برادرش سلطان سلجوقی کشته شد

از این زمان به بعد قوم قینیق دچار چند دستگی و اختلاف شد

و گروهی از آنان که طرفدار ابراهیم اینال بودند 

ایلی جدید به اسم ایل اینانلو را تاسیس نمودند در واقع اینانلوها شاخه ای از قوم ترک قینیق

و از اقوام نزدیک سلجوقیان بودند

(در واقع اسم صحیح این ایل ایناللو می باشد که به دلیل اشتباه در نگارش

و ثبت این اشتباه در بعضی منابع تاریخی ، اسم ایل از ایناللو به اینانلو تغییر یافته است)

آنها به زندگی کوچ نشینی ادامه دادند و رهسپار سرزمین شام (سوریه امروزی) شدند

(برای آشنایی بیشتر با ایل اینانلو رجوع شود به کتابهای تاریخ ایل اینانلو در گذر زمان

جلد اول و دوم نوشته استاد خرم احسانی)

 گروهی از بیات ها  نیز به شام رفته بودند

از آنجا که هم بیات ها و هم اینانلوها از اقوام ترک اوغوز و خویشاوند بودند

و از طرفی گاهی در تنش با حکومت های ترک سلجوقی ، مملوکی و بعد از آن عثمانی

قرار گرفتند نیاز به قدرتمند شدن نظامی خویش میدیدند

تا در معادلات سیاسی - نظامی دچار ضرر نشوند از این نظر

گروهی از ترکان بیات منطقه شام معروف به شامبیاتی با اینانلوها

متحد شدند لذا از دوره ای در منابع تاریخی مملوکی و عثمانی

زیاد با عبارت " بیات و اینانلو " برمیخوریم به طور مثال :

در آغاز سدة 9ق‌، بیاتها و نیز اینالوها، با استفاده‌ از منازعات‌ میان‌ امیران‌ مملوک‌، 

به‌ دست‌اندازی‌ پرداختند 

و از همین‌ رو، چکیم‌ امیر مملوک‌، تحرک‌ شدیدی‌ را بر ضد آنان‌ سامان‌ داد.

 با وجود چندی‌ گریز از معرکه‌، پس‌ از قتل‌ چکیم‌، آنان‌ به‌ موطن‌ خود بازگشتند 

و در کشاکش‌ قدرت‌ میان‌ امیران‌ مملوک‌ به‌ ایفای‌ نقش‌ پرداختند. ‌ (مقریزی‌، 4(1)/86)

یا مثال دیگر

مى‌دانیم‌ که‌ در همین‌ اوان‌، افشارها در اتحاد با بیات‌ و اینالو، به‌ تحرکاتى‌ خشونت‌بار 

روی‌ آوردند 

و از جمله‌، حمله‌ای‌ را به‌ ناحیة ماردین‌ ترتیب‌ دادند.

 افشارها و متحدان‌ آنان‌ منافع‌ قراقویونلوها را تهدید مى‌کردند، 

(ماردین شهری در جنوب شرق کشور ترکیه امروزی است)

(somer, F, Oguzlar (T O rkmenler), P۲۶۴، Ankara, ۱۹۷۲)

و مثال دیگر :

مقریزی دو تن از امیران ترکمان را «التراکمین البیاضیة و الاینالیة» خوانده است. این بیاض،

 یقیناً ضبط نادرست «بیات» است؛ زیرا خود وی ادامه داده است که 

آن دو امیر از دو طایفۀ اُجقیه (= اوچ اوق) و بزقیه (= بوزاوق) بودند.

 در حوادث سال ۸۰۹ق/۱۴۰۶م نیز از هر دو قبیله اینالو و بیات ترکمان در شهر آمِد 

یاد شده است

(مقریزی، احمد، السلوک، ج۶، ص118-181-184-219-296-478،
به کوشش عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۹۹۷م
.
)    
(طهرانی، ابوبکر، دیاربکریه، ج۱، ص۶۰، به کوشش نجاتی لوغال و فاروق سومر، تهران، ۱۳۵۶ش)
(آمد نام قدیمی شهر دیاربکر است ، شهر دیاربکر در جنوب شرق کشور ترکیه امروزی قرار دارد)
اتحاد بیات و اینانلو آنقدر از نظر نظامی - سیاسی موفق بود
که در توازن قدرت حکومت های ترک در منطقه تاثیرگذار بود
اتحاد بیات و اینانلو برای مدت طولانی یکی از مهمترین منابع قدرت نظامی
حکومت ترک مملوکیان مصر بود
(حکومت ترک مملوکیان مصر علاوه بر مصر بخش هایی از منطقه شام(سوریه فعلی)
از جمله منطقه حلب و دمشق را تحت سیطره حکومت خویش داشتند)
تا آنجا که زمانی که اتحاد بیات و اینانلو با مملوکیان دچار مشکل شدند
و به حکومت آغ قویونلوها پیوستند
مملوکیان از این کار عصبانی شدند و با آغ قویونلوها وارد جنگ گردیدند
و به این ترتیب اتحاد بیات و اینانلو به یکی از مهمترین متحدان آغ قویونلوها تبدیل شدند
" بیات و اینانلو از قبایل ترکمان ساکن شام بودند که در حدود سال 809 هجری قمری
به اتحادیه آغ قویونلو پیوستند جدایی آنها از ممالک مصر ، زمینه اولین جنگ
بین حکمرانان ترک مملوکی مصری منطقه حلب و دمشق  با 
قرایولوک عثمان بیگ ، سلطان آغ قویونلوها را فراهم ساخت "
( کتاب حکومت ترکمانان قراقویونلو و آق قویونلو در ایران
/ نوشته اسماعیل حسن زاده / انتشارات سمت / صفحه 14)
" با پیوستن دو طایفه ترکمان تحت نفوذ مصری ها
به نام  بیات و اینانلو به قرایولوک عثمان بیگ ، سلطان آغ قویونلو
اولین جنگ بین آغ قویونلوها و ممالک مصری در حوالی ماردین
که به قتل ابراهیم بیگ پسر قرایولوک انجامید ، در گرفت "
(ماردین شهری در جنوب شرق ترکیه امروزی است)
( کتاب حکومت ترکمانان قراقویونلو و آق قویونلو در ایران
/ نوشته اسماعیل حسن زاده / انتشارات سمت / صفحه 34)
( با سقوط ایوبیان مصردر سال 648 هجری قمری غلامان ترک نژاد
با عنوان ممالیک بحری قدرت را به دست گرفتند و 
ضمن متوقف ساختن یورشهای مغولان در سوریه حکومت قدرتمندی را
پایه گذاری کردند که تا سال 875 هجری قمری ادامه یافت 
در سال 875 هجری قمری حکومت مصر و شام به شاخه دیگری از مملوکها
با عنوان ممالیک چراکسه منتقل شد
( کتاب حکومت ترکمانان قراقویونلو و آق قویونلو در ایران
/ نوشته اسماعیل حسن زاده / انتشارات سمت / صفحه 34))
" شاه اسماعیل اول صفوی در سال 907 هجری قمری آذربایجان را فتح کرد
و تبریز تختگاه آق قویونلوها را متصرف شد و تاسیس دولت صفوی و
پایان حکومت ترکمانان را اعلام نمود 
(سلاطین آق قویونلو از قوم ترکمان بایندر یکی از بیست و چهار
اقوام ترک اوغوز بودند و با بیات ها خویشاوند به حساب می آمدند)
بیات های ساکن در روستای سیراوند در اسد آباد همدان
اشعاری را از حفظ هستند که در آن به مناطقی در سوریه و ترکیه امروزی
اشاره شده است از جمله مصراع های قابل اشاره در این اشعار موارد زیر است :
حلب ین دیواری داش دئر چامور دئر(دیوار شهر حلب سنگ است چمور است)
اشاره به شهر حلب در سوریه ، گویا زمانی بیات ها در سوریه
قصد تصرف این شهر را داشته اند
یا
ارض روم داغلاری بوروم بوروم قار اولار /
...خان اوغلویام قیتماق منه عار اولار
(ارض روم منطقه در ترکیه امروزی است و زمانی محل تجمع قبایل ترکمان اوغوز بوده است)
و در نهایت ادامه این ابیات  " قارصالان دوزلری " می آید
که منظور منطقه قارص در ترکیه امروزی است
(آقای مجید بیات از وجود این شعر در روستای سیراوند مطلع بودند)
علاالدوله ذوالقدر حکمران البستان(ابلستان) و مرعش در صدد
تصرف قلمروهای باقیمانده از آق قوینلوها برآمد
که باعث سلسله جنگهایی بین ذوالقدرها و صفویان گشت

(ایل ترک ذوالقدر یک اتحادیه ایلیاتی است که از طوایف مختلفی تشکیل گردیده

فاروق سومر پژوهشگر بزرگ تاریخ ترک ها معتقد است پایه و شاخه اصلی

ایل ذوالقدر از بیات ها تشکیل شده است

ذوالقدرها موفق شدند حکومتی محلی را برای مدت طولانی در منطقه مرعش

ایجاد کنند که به امیرنشین ذوالقدر معروف بود

(کتاب اوغوزها نوشته فاروق سومر/ ترجمه آنادردی عنصری صفحه 244

/چاپ سال 1380)(مرعش منطقه ای در جنوب ترکیه است))

جنگ و نبرد ذوالقدرها و صفویان از سال 913 تا 915 هجری قمری
برسر تصرف دیاربکر به طول انجامید
که باعث مهاجرت ایلات به قلمرو شاه اسماعیل اول صفوی شد
قبایل اتحادیه آق قویونلو به تابعیت قزلباش درآمد و در ارتش صفوی
منشا خدماتی شدند "
(دیاربکر شهری در جنوب شرق ترکیه است)
( کتاب حکومت ترکمانان قراقویونلو و آق قویونلو در ایران
/ نوشته اسماعیل حسن زاده / انتشارات سمت / صفحه 30)
اتحادبیات و اینانلو  با انقراض آغ قویونلوها و روی کار آمدن صفویه
به همراه بیگدلی ها در قالب ایلات ترکمان شاملو
از پایه گذاران ارتش صفوی معروف به قزلباش گردیدند
و به شاملوهای قزلباش مشهور شدند
از زمان سلجوقیان به قبایل ترکمانی که در میان حلب و انتب قشلاق
و در میان سیواس و گرون گمرق ییلاق میکردند اتراک شام و یا ترکمان شام
و در میان مردم ترک و منابع ترکی " شاملو " اطلاق می شدند 
در منابع رسمی دوران عثمانی ، جمعیت های ساکن در میان حلب و انتب
به اسم ترکمان های حلب ، به قبایل زیادی مانند بیات ، اینانلو ،
افشار ، بیگدلی  و خربنده لو  تقسیم شدند
از زمان شیخ جنید  ، شاملوهایی که در تشکیل و گسترش حکومت صفویه
نقش داشتند ، شاخه بعضی از قبایل ذکر شده بودند
(نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی نوشته فاروق سومر 
مترجمین دکتر اشراقی و دکتر امامی  / ص 208-209)
از اولین جنگ هایی که شاملوها به عنوان نیروی قزلباش
برای شاه اسماعیل اول صفوی انجام دادند می توان به موارد زیر اشاره کرد :
یکی از امیران اینانلو به اسم صولت اینانلو به عنوان والی قره باغ منصوب شد
و در زمان حمله نیروهای سلطان سلیم عثمانی به منطقه قره باغ با نیروهایش
جانانه از این منطقه دفاع کرد
(کتاب شاه جنگ ایرانیان در چالدران و یونان /
نوشته اشتن متز آلمانی و جون بارک آمریکایی ترجمه ذبیح الله منصوری
صفحات 184 الی 190)
در زمان جنگ چالدران در سال 920 هجری قمری ، داوود اینانلو فرماندهی 
جناح جنوبی ارتش صفوی را به عهده داشت او و تمام نیروهایش دلیرانه جنگیدند 
و همگی کشته شدند
شدت این جنگ به حدی بودی که اشتن متز آلمانی و جون بارک آمریکایی
در مورد آن می گویند : 
" که حتی کودکان هم با دیدن صحنه های این نبرد از وحشت موهای سرشان سفید می شد "
" نیروهای قزلباش در جبهه جنوبی سپاه صفویه نمیجنگیدند بلکه خودکشی میکردند
(کنایه از اینکه تا سرحد مرگ و تا آخرین نفس جنگیدند)
آنها برای اینکه مانع از عبور سربازان سپاه استانبول شوند 
بی محابا ، خود را روی نیزه ها و شمشیرهای سربازان عثمانی می انداختند و کشته می شدند "
(کتاب شاه جنگ ایرانیان در چالدران و یونان /
نوشته اشتن متز آلمانی و جون بارک آمریکایی ترجمه ذبیح الله منصوری
صفحات 381 الی 385)
تعداد زیادی از بیات های شاملو از اتحاد بیات و اینانلو خارج شده
و به صورت مستقل در خدمت صفویه در آمده و در جاهای مختلف پراکنده و مستقر شدند
تعداد اندکی از بیات های شاملو هم که از اتحادیه بیات و اینانلو خارج شدند
به  ایل قاجار در آذربایجان پیوسته و از طوایف اصلی قاجار گشتند

و جزو دوازده طایفه ایل قاجار شدند بزرگان این طایفه از جمله امرای دربار

فتحعلی شاه قاجار بشمار می آمدند"(شیبانی ، 37)(خورموجی ص 3)(قائم مقام ص 403-404)

ولی فاروق سومر محقق بزرگ تاریخ و فرهنگ ترکها معتقد است ایل قاجار

که بصورت اتحادیه ایلیاتی بوده از پنج طایفه اصلی(یا پنج اوبه اصلی)

تشکیل شده که شامبیاتی یکی از  پنج طایفه اصلی تشکیل دهنده 

قاجارها بوده است

(نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی نوشته فاروق سومر

ترجمه دکتر اشراقی و دکتر امامی / صفحات 220 الی 225)

اما هنوز تعداد زیادی از بیات های شاملو در اتحاد قدیمی بیات و اینانلو باقی ماندند
در زمان شاه عباس اول صفوی که تعدادی از امرای قزلباش
به علت سرکشی مورد غضب شاه عباس قرار گرفته و بسیای از ایلات قزلباش سرکوب شدند
شاه عباس اول صفوی ارتشی جدید تشکیل داد و نیروی قزلباش را منحل کرد
ارتش تازه تاسیس شاه عباس صفوی به شاهسون مشهور گشت
اتحاد بیات و اینانلو که بر خلاف دیگر قزلباشان به صفویه وفادار بوده
و امرای آنان  سرکشی نکردند به ارتش تازه تاسیس شاهسون ملحق گشته
و از این زمان اتحاد بیات و اینانلو  از ایلات مهم شاهسون شناخته می شدند
آنطور که فاروق سومر محقق بزرگ تاریخ و فرهنگ ترک در مورد آنها می نویسد :
شاه عباس همچون شاه طهماسب به شاملوها علاقه داشت و برای آنان اعتبار قایل بود
( نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی نوشته فاروق سومر 
مترجمین دکتر اشراقی و دکتر امامی / ص 209)
در زمان شاه عباس اول صفوی شاملوها مقام اول را در دستگاه صفوی برخوردار بودند
(نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی
مترجمین دکتر اشراقی و دکتر امامی / ص 214)
اسکندر بیگ در تاریخ عالم آرای عباسی برای شاملو ها لفظ طایفه جلیله
و درباره ذوالقدرها، لفظ طایفه رفیعه را به کار برده است
که نشان دهنده جایگاه ارزشمند آنان در نزد پادشاهان صفوی است
بعد از اینکه شاه عباس اول صفوی پایتخت را از قزوین به شهر اصفهان منتقل کرد
ایل اینانلو را  دو قسمت کرده گروهی را در آذربایجان گذاشت
و گروهی از ایل اینانلو را به همراه بیات های شاملو که 
از قدیم در قالب اتحاد بیات و اینانلو بودند به عنوان نیروی شاهسون
راهی اصفهان پایتخت جدید صفویه کرد
و برای ایجاد کمربند امنیتی جهت حفاظت از پایتخت صفویه آنها را در مناطقی
به فاصله چند صد کیلومتری از اصفهان در مناطقی از شمالغرب اصفهان
شامل فریدن و چادگان تا جنوب غرب اصفهان یعنی سمیرم مستقر نمود
بیات ها و اینانلوهایی که در فریدن و چادگان  مستقر شده بودند
برای همیشه اسکان پیدا کرده و زندگی کوچ نشینی را رها کردند
در کتاب  اصفهان نوشته دکتر لطف الله هنرفر صفحه 56 
به استقرار بیات ها در زمان شاه عباس اول صفوی
در منطقه فریدن و چادگان اشاره شده است
همچنین در مقاله ای  نوشته دکتر فریدون اللهیاری
عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه اصفهان  آمده است :
" ملا جلاالدین محمد ،  منجم و روزنامه نگار دربار شاه عباس اول صفوی
که در اکثر مسافرتهای شاه همراهش بود نوشته است : 
در اواخر رجب ، نواب کلب آستان علی ، به عزم برداشتن
از زاینده رود و دیدن راه آن و آوردن آب ، متوجه سیر رودخانه زنده رود شدند
و قسمت آن مسافت به طوایف قزلباش(بیات و اینانلو) نمودند"
(ملاجلال الدین محمد منجم یزدی ، تاریخ عباسی یا روزنامه ملاجلال(تهران : وحید ، 1366) ، ص 201)
اگر چه ملاجلال اسمی ازآن طوایف نبرده و محل دقیق اسکان قزلباشان را ذکر نکرده است ،
اما از آنجا که امروزه خاندان های اینانلو و بیات در شهرچادگان ساکن هستند
چنین می توان استنباط کرد که در سال 1009 هجری قمری/1601 میلادی
شاه طی سفری در امتداد زاینده رود به سمت سرچشمه و بازدید از آن ،
گروه هایی از شاملوها(بیات و اینانلو) را در چادگان اسکان داد
(مقاله بررسی یک سند مربوط به شهر چادگان در دوره شاه عباس اول صفوی ،
نوشته دکتر فریدون اللهیاری و نور الله عبداللهی ،
چاپ در فصلنامه گنجینه اسناد 69 ، بهار 1387 ، صفحه 10 )
اما اینانلوها و بیات هایی که در دیگر مناطق مستقر شدند
نتوانستند زندگی کوچ نشینی را رها کنند و به این دلیل که مناطقی که به آنها داده شده بود
بسیار سرد و جهت ییلاق مناسب بود
و با توجه با اینکه کوچ نشین و دامدار بودند در زمستان 
در این مناطق دچار مشکل می شدند
لذا در زمستانها که این مناطق برفگیر و سرد بود
و خطر حمله دشمن به اصفهان در زمستانها بسیار کم بود
در زمستان ها برای قشلاق به اطراف شیراز میرفتند
و در بهار تا تابستان به مناطقی که شاه عباس صفوی آنها را مامور حفاظت 
از آنجا کرده بود برمیگشتند این رویه تا آخر صفویه به همین مدل دنبال می شد
بیات های شاملو فقط در دو نقطه مهم از این کمربند دفاعی 
 شهر اصفهان مستقر شدند در شمالغرب اصفهان
یعنی منطقه فریدن و چادگان و منطقه جنوب غرب اصفهان یعنی منطقه سمیرم
بعدها بیات های منطقه سمیرم به بیات های اجاق مستعلی بیگ بیات
مشهور شدند و ارتباط هر دو گروه بیات شاملو  که در فریدن و چادگان
و در منطقه سمیرم بودند از زمان شاه عباس اول صفوی به بعد باهم قطع شد
(زمین هایی که  بیات های شاملو در فریدن ، چادگان  و سمیرم
در منطقه اصفهان به عنوان یورد(جایگاه) در آن ها مستقر شدند
با اجازه شاه عباس اول صفوی و تویول(هدیه)  شاه عباس به آنان بود)
هم اکنون اسنادی قدیمی از بیات های منطقه سمیرم موجود است
که حضور بیات ها در عهد صفویه در منطقه سمیرم را تایید می کند
این رویه کوچ نشینی توسط بیات و اینانلو حتی در دوران افشار و زندیه
بین اصفهان و شیراز دنبال می شد
در زمان لطفعلی خان زند که قاجارها مدعی سلطنت شده و طغیان کردند
چون آقا محمدخان قاجار چند سال در شیراز گروگان زندیه بود
 با ایلات قدرتمند ترک منطقه جنوب و جغرافیای منطقه مرکز و جنوب ایران
به خوبی آشنا شد بود و از آنجا که بسیاری از یلات قدرتمند ترک در زمان شاه عباس صفوی و
بعد از آن نادرشاه افشار تضعیف و پراکنده شده بودند
ایلات قدرتمند جنوب ایران شامل اتحاد بیات و اینانلو و ایلات نفر و بهارلو را تحدیدی برای
آینده قاجارها دید لذا در زمان که ارتش قاجارها برای نبرد با زندها
راهی جنوب میشد در زمانی که اتحاد بیات و اینانلو در مناطق ییلاقی
خویش و بی خبر از نقشه آقا محمدخان قاجار بودند 
مورد حملات ارتش قاجار قرار می گیرند
و چون بیات و اینانلو در ییلاقشان به همراهشان زن و بچه بوده 
و مانند قاجارها به سلاح گرم مجهز نبودند
بیات ها و اینانلوها تعداد زیادیشان کشته می شوند
حتی در نقل های شفاهی آمده است که قاجارها به زنان و بچه ها نیز رحم نکردند
بیات ها در سال 1204 هجری قمری در ییلاق بزرگ خود در منطقه 
سمیرم و کهرویه بودند که ا رتش قاجار به فرماندهی فتحعلی خان قاجار
به دستور آقا محمدخان قاجار به بیات ها حمله کردند 
و تعداد زیادی از بیات ها کشته شده و تعدادی گریخته
تعداد زیادی از بیات ها که گریخته بودند به مناطق مختلف چهار محال و بختیاری ،
منطقه لنجان  شامل بخش باغ بهادران و روستای لایبید ،
 روستاهای منطقه کردعلیا و میر آباد در تیران و کرون در اصفهان
اطراف خمین منطقه کمره ،  شمال و غرب شرق استان فارس 
اسدآباد در نزدیکی همدان ، دشت قزوین و سنقر و کنگاور در
منطقه کرمانشاه گریختندو دیگر هیچ زمان به منطقه سمیرم برنگشتند
بعدها گروه اندکی از بیات ها به منطقه سمیرم برگشتند و دوباره زندگی
کوچ نشینی را بین سمیرم تا اطراف شیراز را  از سر گرفتند
اما گروهی از بیات ها نیز ترجیح دادند دیگر به ییلاق سمیرم برنگردند
و ییلاقی جدید را در اطراف شیراز پیدا کنند
متاسفانه جنگ قاجارها با ایلاک مقتدر ترک در منطقه اصفهان  در سال 1204
هجری قمری از دید منابع تاریخی  و تاریخنگاران مغفول مانده و جز در نقلهای شفاهی
و اندک منابع تاریخی از جمله اسناد مربوط به طایفه چولمغانی که حاکم شاهسون
در منطقه سمیرم بودند در جایی به ثبت نرسیده است
حملات ارتش قاجار به اتحاد بیات و اینانلو در سال 1204 هجری قمری سبب شد
که اتحاد بیات و اینانلو دچار تغییر شده ، این حمله که باعث کشتار تعداد زیادی
از بیات ها و اینانلوها و پراکندگی آنها برای همیشه شد
سبب شد که ساختاری تازه برای اینانلوها ایجاد شود
تا سال 1204 هجری قمری یعنی حمله قاجارها به بیات و اینانلو
اتحاد تاریخی بیات و اینانلو  با سابقه چند قرن وجود داشت
و این حمله باعث تضعیف جمعیتی و نظامی آنان شد
در این ساختار جدید بیات هایی که در منطقه فارس هنوز وجود داشتند
در ایل اینانلو ادغام شدند ایل اینانلو که پیش از این در زمان صفویه تا افشاریه
طوایف مختلفی را جذب کرده بود و از یک ایل بر اساس قوم قینیق
بصورت اتحادیه ایلیاتی متشکل از طوایف مختلف ترک درآمده بود
بعد از سال 1204 هجری قمری با ادغام کامل بیات در آنها
به یک اتحادیه ایلیاتی تمام و کمال در آمد از زمان فتحعلی شاه قاجار
تا زمان ناصرالدین شاه قاجار بیات ها ریاست اتحادیه ایلیاتی اینانلو را به عهده داشتند
و توانستند ساختار ایل اینانلو را که در اثر حملات قاجار ها 
در سال 1204 هجری قمری دچار پاشیدگی شده بود  سر و سامانی دهند
و ساختار متحد اینانلو را باز آفرینی کنند
در زمان ناصر الدین شاه قاجار که دوباره قاجارها متوجه قدرت گیری
ایلات قدرتمند ترک در منطقه جنوب یعنی ایلات اینانلو ، بهارلو و نفر شدند
سعی در تضعیف آنان کردند و قوام شیرازی را که رابطه حسنه ای با قاجارها داشت
به اجبار به عنوان رییس مشترک ایلات اینالو ، بهارلو و نفر تحمیل کردند
و بیات ها که متوجه هدف  قاجارها از تحمیل قوام شیرازی به ایلات منطقه فارس
شده بودند ترجیح دادند با قوام شیرازی همکاری نکنند وایلخانی
اینانلو را بعد از صد سال به یکی دیگر از طوایف اینانلو سپردند
در واقع طایفه بیات اینانلو که از بقایای اتحاد قدیمی و کهن
بیات و اینانلو هستند از سال 1204 هجری قمری به بعد شکل گرفت

در زیر اسامی ایلخانان بیات اتحادیه ایلیاتی اینانلو که برای صد سال ریاست


اینانلوها در منطقه فارس را بر عهده داشتند می خوانید :

رحیم خان بیات :

رحیم خان بیات به همراه گروهی از بیات های مستعلی بیگ

به قشلاق بزرگ بیات ها برگشتند و دیگر به سمیرم برنگشتند

او معاصر با دوران آقا محمدخان قاجار میزیست

از آنجا که طایفه بیات مستعلی بیگ چندین قرن با ایل اینانلو

متحد بود رحیم خان بیات و بیات های همراهش که جمعیتشان

هم زیاد بود با تضعیف قدرت نظامی بیات های مستعلی بیگ

که در اثر حمله قاجار و پراکند شدن بیات ها اتفاق افتاده بود

بطور کامل در ایل اینانلو ادغام شدند

و در سال 1820 میلادی معاصر با سلطنت فتحعلیشاه قاجار

ایلخان و رئیس کل ایل اینانلو در منطقه فارس شد

او اولین ایلخان ایل اینانلو از طایفه بیات مستعلی بیگ بود

بعد از او فرزندش معصوم خان بیات و نوه اش عباسقلی خان بیات

و نجفقلی خان بیات به ترتیب پس از او رئیس و ایلخان ایل اینانلو در

منطقه فارس شدند ایلخانی ایل اینانلو برای تقریبا یک قرن

از زمان فتحعیلشاه قاجار تا ناصرالدین شاه قاجار در اختیار

طایفه بیات مستعلی بیگ بود

معصوم خان بیات :

معصوم خان بیات فرزند رحیم خان بیات دومین ایلخان ایل اینانلو

از طایفه بزرگ بیات مستعلی بیگ بود

عباسقلی خان بیات :

عباسقلی خان بیات نوه رحیم خان بیات سومین ایلخان ایل اینانلو

در منطقه فارس از طایفه بزرگ بیات مستعلی بیگ بود

نجفقلی خان بیات :

نجفقلی خان بیات فرزند عباسقلی خان بیات آخرین ایلخان ایل اینانلو

در منطقه فارس  از طایفه بزرگ بیات مستعلی بیگ

و معاصر با سلطنت ناصرالدین شاه قاجار بود

لازم به ذکر است برای یک قرن یعنی از زمان فتحعلیشاه قاجار

تا زمان ناصرالدین شاه قاجار ریاست و ایلخانی ایل اینانلو در منطقه فارس

در اختیار طایفه بزرگ بیات مستعلی بیگ بود

لازم به ذکر است دوست عزیز آقای روح الله میرزایی شجره نامه ای

در مورد بیات های چادگان نوشته اند که بر محوریت اجدادشان تا

شخص خودشان می باشد(خاندان میرزایی بیات اینانلو) که بصورت

زیر است :

لطفعلی خان بیات

مرتضی

محمد اسماعیل

ذوالفقار

قیدعلی

قنجعلی

عیوض

رضا

تقی

نادر(نادی)

میرزا

رجب

علی آقا

حاج حسین

کربلایی علی اکبر

روح الله

همچنین آقای میرزایی معتقد است که شاخه ینگی جکلوی اینانلو

از بیات های شاملو هستند که قبل از دوران شاه عباس اول صفوی

در ایل اینانلو ادغام شده اند


 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد