بیات مستعلی بیگ

در مورد ایل بیات و تبار بیات ها می باشد

بیات مستعلی بیگ

در مورد ایل بیات و تبار بیات ها می باشد

بیات مستعلی بیگ

بیات مستعلی بیگ

طایفه بیات مستعلی بیگ یکی از طوایف ایل بزرگ بیات  است

بعد از ورود ایل  بزرگ بیات به غرب رودخانه جیحون(فلات قاره ایران)

در زمان سلجوقیان ایل بیات دچار پراکندگی شد و گروهی

رهسپار سرزمین شام(سوریه و لبنان امروزی) شدند 

ایلات ترکی که به منطقه شام رفتند به شاملو-شاملی مشهور گشتند

این گروه از بیاتها به شاملو بیات / شاملی بیات / شامبیاتی هم مشهور شدند

از زمان سلجوقیان به قبایل ترکمانی که در میان حلب وانتب(عینتاب) قشلاق

و در میان سیواس و گرون گمرق ییلاق می کردند ترکمان شام (شاملو – شاملی) می گفتند

و در میان مردم ترک و منابع ترکی شاملو اطلاق می گردیدند در منابع رسمی مربوط

به دوران عثمانی ، جمعیت های ساکن در میان حلب و انتب(عینتاب) به اسم ترکمان های حلب ،

به قبایل زیادی مانند بیات ، اینانلو ، بیگدلی ، افشار و خدا بنده لو تقسیم شدند(2)

در زمان عثمانی  آنان تابستان را در " اوزون یایلا "(اوزون یایلاق) 

واقع در جنوب سیواس و زمستان را در نواحی بین حلب  و غازی عینتاب میگذراندند(3)

(حلب شهر بزرگی در کشور سوریه امروزی است)

آنها در سرزمین شام(سوریه ولبنان امروزی) با ایل اینانلو متحد گشتند

بطوری که در منابع مختلف تاریخی متعلق به عثمانیان

از اتحاد " بیات و اینانلو " بارها سخن گفته شده است

آنها رابطه خوبی با سلاطین آق قویونلو داشتند که مرکزیت حکومت آنها

در منطقه دیاربکر در ترکیه امروزی است به همین لحاظ

در زمان آق قویونلوها از سرزمین شام(سوریه و لبنان امروزی) به دیاربکر کوچ کردند

و در زمان تشکیل حکومت صفویه به همراه ایل اینانلو

به حکومت صفویه ملحق شدند و در ردیف قزلباشان شاملو قرار گرفتند

ابتدا بیات ها در نزدیکی ارومیه تا منطقه قره داغ(ارسباران) قشلاق و ییلاق میکردند

حضور دیگر ایلات شاملو که تعدادی از آنها هنوز در منطقه آذربایجان غربی زندگی می کنند

مانند ایل اینانلو و بیگدلی موید این است که نخستین یورد بزرگ و مشترک

شاملوها استان آذربایجان غربی امروزی بوده است

چنانکه امروزه تعدادی اندکی از ایل بیگدلی در ارومیه و اطراف آن ،

بخشی از ایل اینانلو در خوی و مرند(قشلاق) و قره داغ(ییلاق)

و بیات ها در 18 آبادی در ارومیه زندگی می کنند(8)
از میان این روستاها می توان به روستای بیات واقع در 
دهستان باراندوزچای جنوبی اشاره کرد
همچنین تپه ای به اسم تپه بیات در بخش باراندوزچای قرار دارد

با جابجایی پایتخت به قزوین سلسله صفوی تصمیم گرفت به دلیل حملاتی

که ممکن بود از طرف غرب کشور به پایتخت صفویه شود

شاملوها را از منطقه آذربایجان غربی به فاصله نزدیکتری به پایتخت منتقل کند

ولی گروهایی از آنان را برای حفاظت از مرزهای غربی در آنجا باقی گذاشت

که بیات ها ، بیگدلی و اینانلوهایی که امروزه در منطقه آذربایجان غربی هستند

 از همان شاملوهایی می باشند که برای حراست از مرزهای غربی کشور 

در آنجا ماندگار شدند

با انتقال پایتخت به قزوین ، زنجانرود و اطرافش(زنجان امروز) 

به ییلاق مشترک شاملوها تبدیل شد

امروزه در استان زنجان ایلات بیات ، افشار ، بیگدلی ، خدابنده لو و اینانلو وجود دارد

که دقیقا همان ایلات شاملو در منطقه سوریه هستند زندگی می کنند

اما قشلاق ها به اینصورت تقسیم بندی شد که بیات ها به منطقه

منطقه کزاز و کرهرود ( اراک و غرب اراک امروزی) میرفتند

و دیگر شاملوها یعنی اینانلوها ، بیگدلی و خدابنده لوها برای قشلاق

به نقاط مختلف همدان میرفتند

اکثر جمعیت بیش از حد بیات ها قبل از شاه عباس اول صفوی در اطراف کزاز و کرهرود

(شامل جنوب شرق همدان - اراک و غرب اراک امروزی) سکونت داشتند 

و جمعیت آنها از ده هزار چادر تشکیل میشد(9)

در زمان شاه عباس اول به دستور او برای حراست از شهر اصفهان در مقابل حمله دشمنان

به اصفهان نقل مکان کردند و به هنگام دستور تشکیل شاهسون ها

توسط شاه عباس اول صفوی در زمره قزلباشان شاهسون قرار گرفتند

و به دو شعبه تقسیم شدند گروهی در شمال غرب اصفهان

منطقه فریدن و گروهی در جنوب غرب اصفهان سمیرم اصفهان منتقل شدند

و زمین هایی را از شاه عباس اول به عنوان تویول(هدیه) گرفتند که

بیات های طایفه مستعلی بیگ همان بیات هایی هستند

که به منطقه سمیرم منتقل شدند اما به دلیل اینکه سمیرم

منطقه مناسبی برای اقامت طولانی مدت نبود بر خلاف بیات هایی که به فریدن رفتند

و مقداری از آنها ساکن شدند و مقداری زندگی عشایری میکردند

همه افراد طایفه بیات که در سمیرم بودند نتوانستند به طور دایم در آنجا ساکن بمانند

از این لحاظ آنجا را برای ییلاق خویش در نظر گرفتند و برای قشلاق به مناطقی

در استان فارس امروزی می آمدند

(در زمان نادرشاه افشار ، مراد قلی آقا بیات فرزند خان احمد بیات

بزرگ طایفه بیات در منطقه سمیرم معاملاتی بر سر تعداد زیادی زمین

با خاندان چولمغانی(چوله ای) که حاکم شاهسون در منطقه سمیرم بود انجام داد

و تعدا زیادی زمین خریداری کرد و بر زمین های قبلی بیات ها در منطقه سمیرم

که تویول(هدیه) شاه عباسی به بیات ها بود اضافه نمود

اسناد این  زمین ها و معاملات در روستای باجگاه نزدیک شیراز موجود است)

مستعلی بیگ نام یکی از خان های معروف این طایفه بوده که هم اکنون اجاقی

از او در سمیرم در پشت روستای هوک به یادگار مانده است

که در میان ترکان منطقه سمیرم دارای حرمت زیادی است

در باب علت حرمت این اجاق در میان ترکان نقل های زیادی است

مهمترین آن این است که گویا در سالی افراد این طایفه هنگام حرکت به سمت

قشلاق بزرگ بیات ها

(منطقه وسیعی بوده است که یخشی از شامل کوه نمک در نزدیکی سیمکان جهرم بوده است)

به علت تاخیر در کوچ در منطقه سمیرم به ناگهان برف زیادی می بارد

و دام های ایشان در اثر سرمازدگی تلف میشوند

بعضی از طوایف ترک که آنجا بودند به خان وقت که مستعلی بیگ بوده

پیشنهاد می نمایند که هر کدام تعدادی از حیوانات خود را به آنها بدهند تا

گله دام ایشان بازسازی شود ولی او قبول نمی کند و بقیه طوایف ترک به

سمت قشلاقهایشان حرکت می کنند روزی افراد این طایفه به مستعلی بیگ خبر می دهند

که سگ ها در غاری رفته و در جایی جمع شده اند و صدا می دهند

مستعلی بیگ می گوید همان نقطه را بگردید و گفته می شود در آنجا گنجی پیدا می کنند

آنها با آن گنج از روستاهای اطراف دام و احشام می خرند و گله را بازسازی می کنند

و به سمت قشلاق حرکت می کنند و زودتر از دیگر طوایف به منطقه قشلاقی می رسند

دیگر طوایف که می دانستند مستعلی بیگ دامهایش را از دست داده بود

و دیرتر از آنها به سمت قشلاق حرکت کرده اما اکنون هم گله دامهایش را بازسازی کرده

و هم زودتر از آنها به منطقه قشلاقی رسیده است تعجب می نمایند

و مستعلی بیگ به آنها می گوید:

بایات گدنده یاتا گلنده یاتا

که این عبارت در مورد طایفه بیات مستعلی بیگ در میان ترکان به صورت ضرب المثل در می آید

همچنین در موردی دیگر گفته شده است که:

گویا در سالی افراد این طایفه که در نزدیکی اجاق نام برده اتراق کرده بودند در اثر

سرمای ناگهانی هوا و نبود آتشی گرم کننده اذیت می شوند و آتشزنه ای هم

نداشتند که از آن استفاده نمایند از مستعلی بیگ تقاضای چاره ای می نمایند که

مستعلی بیگ می گوید خاکسترهای مربوط به آتش بجای مانده از سال قبل را به

کناری بزنند آنها از این حرف مستعلی بیگ تعجب می کنند اما مستعلی بیگ دوباره

حرف خود را تکرار می نماید و آنها با ناباوری خاکسترهای مربوط به سال قبل را کنار

میزنند و می بینند هنوز مقداری آتش در خاکسترهای آن باقی است و با استفاده

از آن آتش بزرگی درست می نمایند

بیات های سمیرم بعد از مشهور شدن مستعلی بیگ بیات که

در میان ترکان که محبوبیت زیادی داشت و شناخته شده بود

 به "بیات مستعلی بیگ " شهره میشوند هم چنین به دلیل داشتن اجاق و

شهرت اجاقشان در میان ترکان به" بیات اجاق "هم شناخته می شوند

آنچه ما امروز به عنوان طایفه بیات مستعلی بیگ می شناسیم در واقع

بخش کوچکی از طایفه بیات مستعلی بیگ است

زمانی که آقا محمدخان قاجار به عنوان گروگان در شیراز و دربار زندیه بود

شناخت خوبی از ایلات جنوب ایران پیدا کرد بعد از هرج و مرج ناشی از مرگ کریمخان زند

او فرصت را برای سرنگونی زندیه و تشکیل دولت قاجار مناسب دید

لذا به محل زندگی ایل قاجار در شمال ایران فرار کرد و با سپاهی به سمت جنوب ایران حرکت کرد

او در اولین جنگهایش تصمیم به سرکوبی ایلات ترک جنوب ایران را گرفت

و از این کار دو هدف را دنبال می کرد :

1- ایلات ترک جنوب رابطه خوبی با زندیه داشتند و از متحدین کریمخان زند شده بودند

با سرکوب ایلات ترک در واقع راه برای سقوط زندیه فراهم می گشت

2- ایلات ترک جنوب رقبای مهمی برای ایل قاجار بودند و ممکن بود بعد از سقوط

زندیه به دنبال تشکیل حکومت باشند

لذا در مسیر حرکت نیروی نظامی ایل قاجار به جنوب ایران و هرج و مرج ناشی

از اختلافات داخلی زندیه که بعد از مرگ کریمخان زن ایجاد شده بود

و از آنجا که آقا محمدخان قاجار میدانست ایلات ترک جنوب آنچنان به سلاح گرم

مسلح نیستند و در مناطق ییلاقیشان با همراه داشتن زن و فرزند و بدون اطلاع قبلی

از جنگ آسیب پذیر هستند

با سپاه مجهز قاجار به مناطق ییلاقی ایلات ترک جنوب که در اطراف اصفهان

و چهارمحال بود حمله کردند و قتل و عام زیادی از ایلات ترک جنوب کردند

که باعث پخش شدن آنها در نقاط مختلف شد

در این میان آقا محمدخان قاجار سپاهی از قاجارها را به فرماندهی

برادرزاده اش فتحعلی خان قاجاد در سال 1204 هجری قمری راهی کهرویه

در سمیرم کرد کهرویه که یکی از مهمترین ییلاقات طایفه بیات مستعلی بیگ است

و به جنگ " کهرویه یا سمیرم " در تاریخ قاجار معروف است

متاسفانه تعداد زیادی از بیات ها کشته شدند و عده زیادی هم برای همیشه

منطقه سمیرم را ترک کردند و به نقاطی مانند :

چهارمحال و بختیاری ، منطقه  لایبید و لنجان ،
روستاهای منطقه کردعلیا ومیر آباد در تیران و کرون

در اصفهان ، روستای فشن کنگاور و سنقر در کرمانشاه ،

منطقه اسدآباد در همدان ، دشت قزوین ، کمره نزدیک اراک کوچ کردند

بسیاری از آنان امروزه از قتل و عام سال 1204 هجری قمری بی خبرند

ولی بسیاری از آنان هنوز داستان اوجاق بیات را نقل می کنند

بی آنکه بدانند در کجاست ! اما خیلی از آنها نقل می کنند

از پدر بزرگهاشان سینه به سینه شنیده اند که زمانی

در منطقه فارس بوده اند (اشاره به منطقه قشلاقی طایفه بیات مستعلی بیگ دارد)

بعضی خانوارهای بیات مستعلی بیگ با حفظ مناطق قشلاقی خود

مناطق ییلاقی خویش را برای همیشه تغییر دادند

و برای ییلاق دیگر به سمت سمیرم نرفتند و برای ییلاق مناطق مرودشت

و شمالی استان فارس را انتخاب کردند و بعضی هم تغییراتی

در منطق قشلاقی و ییلاقی خود در منطقه فارس دادند

 بیات های اطراف آباده ، بیات اینانلو در فسا و داراب

همگی از بیات های طایفه بزرگ بیات سمیرم مشهور به بیات مستعلی بیگ هستند

که از سال 1204 هجری قمری برای ییلاق دیگر به سمیرم برنگشتند

بخشی از طایفه بیات مستعلی بیگ نیز به طایفه قرایی ملحق شده

که به بیات قرایی شناخته می شوند

امروزه در روستای بیدزرد در نزدیکی شیراز ، روستای گشنکن در شمال دریاچه مهارلو ،

کوچه بیات در منطقه باسکول حاج قنبر در شیراز ، آباده طشک ، نی ریز و بوانات ساکن اند

بیات مسیح بیگلو مشهور که به بیات کشکولی مشهورند و به طایفه کشکولی قشقایی  پیوستند

هم جزوی از بیات مستعلی بیگ بودند که از سال 1204 هجری قمری به بعد

دیگر به سمیرم بر نگشتند متاسفانه اکثرشان از اینکه جزویی از طایفه بزرگ بیات

در منطقه سمیرم مشهور به بیات مستعلی بیگ بودند بی اطلاع هستند

همچنین بنکوه هایی از طایفه بیات مستعلی بیگ به تیره شبانکاره ، تیره صفی خانی ،

تیره سکیز و ایل سرخی و گروهی به ایل بختیاری ملحق شدند

گروهی نیز به طایفه دره شوری قشقایی ملحق شدند

که به دلیل اینکه از روسری سنتی ترکانی زنانشان استفاده میکردند

که به قارا باغلوق معروف است و از جنس ابریشم(ایپک) بوده است

که با روسری زنان دره شوری متفاوت بوده است به ایپکلو مشهور شدند

اکثرا از قتل و عام بیات ها در سال 1204 هجری قمری که توسط ارتش قاجار ها

در کهرویه و سمیرم اتفاق افتاد و باعث پراکنده شدنشان شد بی اطلاع هستند

قاجارها تا مدت ها که در کشاکش جنگ با زندیه بودند همچنان به سرکوب

ایلات ترک در جنوب ادامه دادند

مدت ها بعد از قتل و عام سال 1204 هجری قمری و آرام شدن اوضاع

گروه کوچکی از بیات های مستعلی بیگ دوباره به منطقه ییلاقی بیات ها در سمیرم

بر می گردند و به ییلاق و قشلاق در مسیر قبلی ادامه می دهند

بیات های اندکی که به ییلاق بزرگ بیات ها در سمیرم بازگشته بودند

سالها بعد به دو شاخه تقسیم می شوند عده ای به سمیرم برای

ییلاق می رفتند

اما محل قشلاق خود را تغییر دادند و برای قشلاق به منطقه باشت در

نزدیکی گچساران می رفتند هم اکنون آنها در منطقه باشت در روستاهای بیدزرد و

سربیشه که ترک نشین هستند ساکن می باشند و عمدتا دارای نام خانوادگی

احمدی می باشند

اما شاخه دیگر این طایفه به محل قشلاق اصلی این طایفه می رفتند که در منطقه

سیمکان بوده است اما برای ییلاق محل ییلاقی را تغییر داده و به منطقه باجگاه و

منطقه بیضا در نزدیکی شیراز برای ییلاق می رفتند که هم اکنون آنها هم ساکن شده اند

و عمدتا در روستای باجگاه در نزدیکی شیراز و شهرک رکن آباد (اکبر آباد دروازه قرآن) 

ساکن می باشند البته عده محدودی از آنها در شهرک سعدی شیراز

و همچنین منطقه باغ ناری شیراز ساکن شده اند

عمده آن ها دارای نام خانوادگی اسفندیاری بیات هستند ولی تعدادی هم

نام های خانوادگی زیر را برحسب محل سکونت خویش گرفته اند شامل :

کرمی/ بیات اکبر آبادی/ بیاتی اکبر آبادی/ خان احمدی/ خان احمدی سعدی

/ احمدی سعدی(فرزندان راه خدا ترک)/ بیات سعدی/ غلامی نبی زاده/ بیات
آنطور که بزرگان طایفه بیات می گویند علت این که چرا بیات های سمیرم
ییلاقشان در سمیرم را تغییر دادند و باجگاه و بیضا در نزدیکی شیراز را
به عنوان ییلاق جدید انتخاب کردند مربوط می شود به درگیری بیات ها
با طایفه ای از قشقایی ها به اسم قرمزی که منجر به کشته شدن تعدادی شد
و زمین های مهرگرد سمیرم که متعلق به بیات ها بود به تصرف قرمزی ها در آمد
اما تعداد اندکی از بیات ها که در سمیرم باقی ماندند زمین های روستای هوک
از جمله دشت اوجاق را که اجاق مشهور مستعلی بیگ بیات در آن قرار دارد
را در اختیار داشتند آنطور که دوست عزیزی به اسم آقای علی الهیاری از اهالی روستای
قصرچم به من گفتند بیات های مستعلی بیگ محدودی که در سمیرم بودند
با طایفه ای از قشقایی ها به اسم نره ای دچار درگیری می شوند
که تعدادی هم کشته می شوند و زمین های روستای هوک به تصرف نره ای ها در می آید
که بعدا نره ای ها زمین های دشت اوجاق را به طایفه ای از قشقایی ها به اسم
عشوری می فروشند که هم اکنون اجاق مستعلی بیگ بیات
در زمین های عشوری ها قرار دارد
علت اصلی شکست بیات ها در درگیری با قرمزی ها و نره ای ها به کم جمعیت بودن
بیات ها مربوط می شود
در اثر جنگ بیات ها با قاجارها در سال 1204 هجری قمری
که در کهرویه و سمیرم  ارتش قاجار به فرماندهی فتحعلی خان قاجار
برادرزاده آقامحمدخان قاجار به بیات ها حمله کردند تعداد زیادی از بیات ها کشته شدند
و عمده جمعیت بیات های سمیرم در نقاط مختلف پراکنده گردیدند
که این کشتار قاجارها باعث تضعیف جمعیت و قدرت نظامی بیات ها در سمیرم
برای همیشه شد
در واقع بیات های منطقه سمیرم از زمان زندیه تا اواخر دولت قاجار
درگیر سه جنگ و نبرد شدند :
1_ جنگ با قاجارها در سال 1204 هجری قمری
در این جنگ که در ییلاق بیات ها در کهرویه و سمیرم اتفاق افتاد
ارتش ایل قاجار به فرماندهی فتحعلی خان قاجار به بیات ها
که زن و فرزند همراهشان بود حمله کردند و تعداد زیادی را کشتند
و باعث پراکندگی بیات های سمیرم در نقاط مختلف گردید
که در بالا به آن اشاره شد و باعث تضعیف جمعیتی و نظامی
مقدار بیات های باقی مانده   سمیرم در سالهای بعد شد
2_ جنگ بیات ها با طایفه ای از قشقایی ها به اسم قرمزی
با تضعیف بیات ها در سمیرم و تضعیف اینانلوها که متحد بیات ها بودند
که در اثر جنگ و سرکوب قاجارها بود اتحادیه ایلیاتی تازه تاسیس قشقایی
که هسته های اولیه آن در زمان اسماعیل خان اول قشقایی در زمان زندیه ریخته شده بود
و در زمان داراب خان در تضعیف ایلات ریشه داری مانند اینانلوها قدرتمند و پرجمعیت شد
و طوایف مختلفی جذب آن شد بیات ها که زمین های بسیاری در سمیرم در اختیار داشتند
به علت کمبود جمعیت و تضعیف قدرت نظامی دیگر قادر به حفظ ییلاقات خود
مقابل قشقایی ها در سمیرم نبودند از جمله در اواسط دوره قاجار
طایفه بیات مستعلی بیگ با طایفه ای از قشقایی ها به اسم قرمزی
دچار درگیری شدند که تعدادی کشته شده و زمین های منطقه مهرگرد
که از ییلاقات مهم بیات ها بود به تصرف قرمزی ها در آمد
و عمده بیات های مستعلی بیگ سمیرم را برای همیشه ترک کرده
و باجگاه و بیضا در نزدیکی شیراز را به عنوان ییلاق جدید انتخاب نمودند
3_ جنگ با طایفه ای از قشقایی ها به اسم نره ای
بعد از جنگ با قرمزی ها تعداد اندکی از بیات ها در ییلاقات سمیرم باقی ماندند
که آنطور که دوست عزیز آقای علی الهیاری از روستای قصر چم نقل کردند
بیات ها با طایفه ای از قشقایی ها به اسم نره ای در اواخر دوره قاجار
درگیر می شوند که تعدادی هم کشته می شوند زمین بیات ها در
روستای هوک به تصرف نره ای ها در می آید
بعد از تصرف زمینهای روستای هوک و دشت اوجاق که اوجاق مستعلی بیگ بیات
در آن قرار دارد اسدبگ بیات آخرین کلانتر طایفه بیات مستعلی بیگ در شیراز
به ایلخان وقت قشقایی ها یعنی صولت الدوله قشقایی مراجعه می کند
از آنجا که دختر صولت الدوله قشقایی یعنی خانم ملکی بی بی قشقایی
عروس بیات های شهرک اراک بود
صولت الدوله قشقایی با بیات ها رابطه حسنه ای داشت لذا نامه ای می نویسد
و خواستار بازگشت زمین های روستای هوک به بیات ها می گردد
که تصویر این نامه در وبلاگ موجود است و اصل نامه هم در  روستای باجگاه وجود دارد
ولی متاسفانه این نامه بی فایده بود و زمین ها در تصرف نره ای ها باقی ماند
که زمینها را به طایفه ای دیگر از قشقایی ها به اسم عشوری فروختند
امروزه بیات های باقی مانده در سمیرم در شهرضا و منظریه و در روستاهای
جرم افشار ، قصرچم ، کهرویه و مهیار در جوار ایل نفر زندگی می کنند
و به طایفه عراقی از ایل نفر ملحق شدند که به بیات نفر شناخته می شوند
انها نیز هم مستعلی بیگ بیات را میشناسند 
و هم داستان اوجاق مستعلی بیگ بیات را می دانند
و جالب است از حضور بیات های مستعلی بیگ در شیراز و اطراف شیراز
بی اطلاع هستند
بنکوهی از طایفه بیات مستعلی بیگ از نسل خان احمد بیات نیز
برای حفظ زمینشان مجبور می شوند  به طایفه نره ای ملحق شوند
که بنکوهی از نره ای شدند
که در شهرضا ساکن هستند
بزرگان طایفه بیات مستعلی بیگ قبل از جنگ با قاجارها
(قبل از سال 1204 هجری قمری) :
مستعلی بیگ بیات :
از تاریخ حدودی زندگی او اطلاع دقیقی نیست اما قطعا در دوره صفویه بوده است
و قبل از احمدخان بیات یا معاصر با او میزیسته است
خان احمد بیات :
او یکی از قدرتمندترین خان های طایفه بیات مستعلی بیگ بود که
در حدود سالهای 1100 هجری قمری یعنی معاصر با دوره شاه سلطان حسین صفوی
می زیسته است
مرادقلی آقا بیات :
فرزند خان احمد بیات بود که بعد از خان احمد بیات به مقام خانی
طایفه بیات مستعلی بیگ رسید او بر طبق اسناد موجود که مربوط
به زمین های سمیرم است در حدود سالهای 1150 هجری قمری
می زیسته است و معاصر با نادرشاه افشار بوده است
بسیاری از اسناد مربوط به زمین های سمیرم به اسم او ثبت شده است
بزرگان بیات های مستعلی بیگ در هنگام جنگ با قاجارها ( در سال 1204 هجری قمری) :
همانطور که گفتیم بعد از جنگ  بیات های سمیرم با قاجارها و کشتاری که
قاجارها از بیات ها کردند بسیاری از بیات ها به نقاط مختلف رفتند و دیگر به سمیرم
بر نگشتند

بزرگان طایفه بیات مستعلی بیگ در سال 1204 هجری قمری

(زمان حمله قاجار به طایفه بیات مستعلی بیگ در کهرویه و سمیرم)

رحیم خان بیات :

رحیم خان بیات به همراه گروهی از بیات های مستعلی بیگ

به قشلاق بزرگ بیات ها برگشتند و دیگر به سمیرم برنگشتند

او معاصر با دوران آقا محمدخان قاجار میزیست

از آنجا که طایفه بیات مستعلی بیگ چندین قرن با ایل اینانلو

متحد بود رحیم خان بیات و بیات های همراهش که جمعیتشان

هم زیاد بود با تضعیف قدرت نظامی بیات های مستعلی بیگ

که در اثر حمله قاجار و پراکند شدن بیات ها اتفاق افتاده بود

بطور کامل در ایل اینانلو ادغام شدند

و در سال 1820 میلادی معاصر با سلطنت فتحعلیشاه قاجار

ایلخان و رئیس کل ایل اینانلو در منطقه فارس شد

او اولین ایلخان ایل اینانلو از طایفه بیات مستعلی بیگ بود

بعد از او فرزندش معصوم خان بیات و نوه اش عباسقلی خان بیات

و نجفقلی خان بیات به ترتیب پس از او رئیس و ایلخان ایل اینانلو در

منطقه فارس شدند ایلخانی ایل اینانلو برای تقریبا یک قرن

از زمان فتحعیلشاه قاجار تا ناصرالدین شاه قاجار در اختیار

طایفه بیات مستعلی بیگ بود

علی اکبرخان بیات :

علی اکبرخان بیات که از نسل داش تپه بیات و میرقایا بیات است

به همراه زنش که باردارد بود و تعداد از بیات های مستعلی بیگ

از کشتار قاجارها جان سالم بدربرده و در منطقه لنجان اصفهان

ساکن شدند علی اکبرخان بیات و همسرش در روستای لایبید

در لنجان پناه گرفتند و تا آخر عمر در آنجا ماندند

نوادگان او در روستای لایبید دارای نام خانوادگی ایزدی هستند

و به اوجاق بیات مستعلی بیگ در سمیرم علاقه خاصی دارند

در سالهای اخیر قبر جد اعلی خویش یعنی علی اکبرخان بیات

را ترمیم کردند تمام بیاتهای منطقه لنجان از طایفه بزرگ

بیات مستعلی بیگ هستند اما بجز از اوجاق بیات مستعلی بیگ که در

سمیرم است اکثرا در مورد گذشته خویش و طایفه بیات مستعلی بیگ

بی اطلاع هستند

حبیب خان بیات :

گفته می شود حبیب خان بیات به همراه دو برادرش و

خانواده هایشان که از کشتار قاجارها جان سالم بدر برده بودند

به غرب شهرکرد رفتند و در انجا ساکن شدند

حبیب خان بیات و همسرش به روستای خوی در غرب

شهرکرد رفتند که نوادگان او در آنجا زندگی می کنند و دارای نام خانوادگی

حبیبی خویی هستند جالب است هنوز مراسم اوجاق بیات را در

عروسی هایشان اجرا می کنند

آنها سینه به سینه از اجدادشان شنیده اند که زمانی در

منطقه فارس بوده اند جالب است بدانید منطقه سمیرم و شهرضا

در زمان قاجار جزو ولایت فارس به حساب می آمدند

به علاوه اینها قشلاق بزرگ طایفه بیات مستعلی بیگ هم که

در نزدیکی شیراز است

دو برادر او همراه با خانوادهایشان در روستاهای

اشکفتک و چالشتر در غرب شهرکرد ساکن هستند

که هنوز به بیات اوجاق مشهورند

جالب است بیات های روستای اشکفتک داستان

اوجاق بیات مستعلی بیگ را نقل می کنند

ولی از اینکه این اوجاق در سمیرم بوده و داستانش در آنجا

اتفاق افتاده بی اطلاع هستند و همینطور نمیدانند

که به علت جنگ قاجارها با بیات ها در سال 1204 هجری قمری

که در کهرویه و سمیرم بوده است به آنجا پناه برده اند

علی صالح خان بیات :

علی صالح خان بیات به همراه گروهی از بیات های مستعلی بیگ

که از جنگ قاجارها با بیات ها در سمیرم جان سالم بدربرده بودند

به منطقه لردگان در چهار محال و بختیاری رفته و در روستایی به

اسم ترکان جوانمردی پناه گرفتند انها نیز از گذشته خویش بی اطلاع هستند

و ظاهرا دیگر به زبان ترکی تکلم نمی کنند

به علاوه اینها تعدادی از بیات ها در منطقه سامان در چهار محال و بختیاری

و دیگر نقاط چهار محال و بختیاری پراکنده هستند

تمام بیات های منطقه چهار محال و بختیاری از طایفه بزرگ بیات مستعلی بیگ

هستند که از سال 1204 هجری قمری و در اثر حمله قاجار ها

به طایفه بزرگ بیات مستعلی بیگ که در سمیرم و کهرویه اتفاق افتاد

در این مناطق پناه گرفته اند و از گذشته خویش و تعلقشان به طایف بزرگ

بیات مستعلی بیگ بی اطلاع هستند

بزرگان طایفه بیات مستعلی بیگ بعد از حمله قاجار ها

به بیات ها(بعد از سال 1204 هجری قمری) :

معصوم خان بیات :

معصوم خان بیات فرزند رحیم خان بیات دومین ایلخان ایل اینانلو

از طایفه بزرگ بیات مستعلی بیگ بود

عباسقلی خان بیات :

عباسقلی خان بیات نوه رحیم خان بیات سومین ایلخان ایل اینانلو

در منطقه فارس از طایفه بزرگ بیات مستعلی بیگ بود

نجفقلی خان بیات :

نجفقلی خان بیات فرزند عباسقلی خان بیات آخرین ایلخان ایل اینانلو

در منطقه فارس  از طایفه بزرگ بیات مستعلی بیگ بود

که معاصر با سلطنت ناصرالدین شاه قاجار بود

لازم به ذکر است برای یک قرن یعنی از زمان فتحعلیشاه قاجار

تا زمان ناصرالدین شاه قاجار ریاست و ایلخانی ایل اینانلو در منطقه فارس

در اختیار طایفه بزرگ بیات مستعلی بیگ بود

مسیح بیگ بیات :

سالها بعد نوادگانش به طایفه کشکولی از ایل قشقایی می پیوندند

که به بیات کشکولی یا بیات مسیح بیگلو مشهورند

(رجوع شود به کتاب تاریخ قوم بیات نوشته نادر بیات)

آنها نیز از از اینکه زمانی در سمیرم بودند و شاخه ای از بیات مستعلی بیگ هستند

بی اطلاع می باشند

خداوردی بیگ بیات :

بخشی از بیات مستعلی بیگ وارد قشقایی شده

که در طایفه عمله قرار گرفتند و به بیات عمله مشهور شدند

یکی از بزرگان آنها خداوردی بیگ بیات است

که به همین دلیل به بیات خداوردی بیگ مشهور شدند

از آنجا که بطور از تامغای مخصوص طایفه بیات مستعلی بیگ در قبورشان استفاده می کنند

نشان میدهد که بیات عمله نیز بخشی از طایفه بیات مستعلی بیگ بوده است

غلامرضاخان بیات شاهپرست :

یکی از بزرگان طایفه بیات عمله است که بعد از خداوردی بیگ

زندگی میکرده است به دلیل شهرت او به طایفه بیات عمله ،

بیات شاهپرست هم می گویند

ندرقلی خان بیات :

او از خوانین طایفه بزرگ بیات مستعلی بیگ بود و معاصر با

دوران احمد شاه قاجار میزیست

اسدبگ بیات :

او از خوانین طایفه بزرگ بیات مستعلی بیگ بود و معاصر با

دوران احمد شاه قاجار میزیست

اسفندیار خان بیات :

آخرین خان از طایفه بیات مستعلی بیگ در شیراز ،

که معاصر با دوران پهلوی اول بود

به علاوه گروهی از بیات های مستعلی بیگ

از زمان ناصرالدین شاه قاجار در منطقه شیب بازار

نزدیک به نارنجستان قوام در شیراز ساکن شدند

عده ای هم در مناطق چون روستای قره خان در شمال فتح آباد مرودشت ،

روستای بیات آباد در اطراف آباده  ، روستای آب باریک چهاردانگه

از توابع شهر اقلید که از ملاکین بزرگ آنجا بودند ساکن شدند

همه آنها از گذشته خویش که شاخه ای از طایفه بیات مستعلی بیگ هستند

و زمانی ییلاقشان در سمیرم بوده است و در اثر جنگ با قاجارها

پراکنده شده اند بی اطلاعند

تعدادی از طایفه بیات مستعلی بیگ هم بعد از کشتاری که قاجارها از بیات ها

کردند و باعث شد بیاتها در سمیرم بسیار ضعیف شوند

دیگر به سمیرم برنگشته و به طایفه صفی خانی ملحق شدند

که امروزه در شهرک صفی خانی واقع در دشت بکان اقلید زندگی می کنند

جالب است از تعلقشان به طایفه بیات مستعلی بیگ مطلع هستند

و به روستای باجگاه به عنوان مرکز طایفه بیات مستعلی بیگ رفت و آمد دارند

برفی بیات :
همانطور که قبلا توضیح دادم بعد از قتل و عامی که ایل قاجار در
سال 1204 هجری قمری در منطقه کهرویه و سمیرم از ترکان بیات کردند
گروهی از بیات ها به چهار محال و بختیاری رفتند و در آنجا ساکن شدند
امروزه اکثر بیات های طایفه مستعلی بیگ که در چهار محال و بختیاری
زندگی می کنند به زبان ترکی که زبان اجدادیشان است تکمل می کنند
اما تعداد اندکی از آنها دچار تغییر زبان شده فارس زبان
و تعدادی هم لر زبان شدند گروهی از بیات های طایفه بیات مستعلی بیگ
به ایل بختیاری پیوسند و در طایفه ای به اسم طایفه کورکور ادغام شدند
آنها از گذشته خویش بی اطلاع هستند و قادر به تکلم به زبان اجدادی
خویش نشده و لر زبان گشته اند برفی بیات آخرین خان آنها بود
که در زمان پهلوی می زیسته است
بخشی از طایفه کورکور امروزه در چهار محال و بختیاری و مقداریشان
در استان خوزستان زندگی می کنند
طایفه کورکور از سه تیره تشکیل شده است

1: آرلی 2: بیات 3: شاسه

  تیره بیات آن که از بیات های مستعلی بیگ است ، همچنین شاسه به شاهسوند

مشهور است

و از ترکان شاهسونی بوده اند که همراه با بیات ها از حمله قاجارها جان سالم بدر برده و

به ایل بختیاری پیوسته اند آنها نیز مانند بیات ها دیگر قادر به تکلم به زبان ترکی نیستند

طایفه کورکور یکی از زیر شاخه های ایل هفت لنگ بختیاری و زراسوند میباشد.

همچنین جزء ایل دینارونی هم هست و در چهارمحال بختیاری در دیناران روستاهای عباس آباد

، گرده پینه ، روپینه و خوزستان در ایذه تخت کاشان و برآفتاب کاشکلی

و سرانبار و چهارقاش( روستای شهید سلحشور)

همچنین چند خانوار از این طایفه در تلخ آب نوترکی زندگی میکنند.

 

طبق نوشته های باقی مانده محل زندگی پیشینیان طایفه کورکور ایوه بوده
و به علت نامعلومی به منطقه کوهستانی تخت کاشان کوچ میکند و در نزدیکی چشمه تخت کاشان ، برآفتاب کاشکلی،
آب انبار یا سر انبار، دوبلوطان، چهارقاش، دره دزدان، چزرگی، خیمه گاه و لاگلزار سکونت میکند
و چون به دامداری مشغول بوده زمین کشاورزی و کوه برای کشت و علوفه خریداری میکند.
در طی سالیان تخت کاشان به چند روستا به نام های گردن طاقا، دم آب، سرتنگ، گله میشی، برد گپی، شره و چال بردر تقسیم شده است
همچنین گویا گروهی کوچک دیگری از طایفه بیات مستعلی بیگ در سال 1204 هجری قمری
به طایفه سرلک از ایل بختیاری می پیوندند و اکنون لر زبان شده و قادر به تکلم
به زبان ترکی نیستند آنان نیز از گذشته خویش کاملا بی خبر هستند
و چون اصالتا ترک هستند در طایفه سر لک بختیاری به " بیات وابسته " مشهور شده اند
احتمالا در روستاهای دهنوسرلکها و قلعه آشناخور زندگی می کنند

لازم به ذکر است تعدادی از خانوارهای بیات مستعلی بیگ ساکن در

روستاهای بیدزرد و سربیشه منطقه باشت گچساران طی سالهای

اخیر به شهر علامه مجلسی در استان اصفهان نیز مهاجرت نموده اند

و عمدتا دارای نام خانوادگی احمدی عمله می باشند

علاوه بر مناطق بالا که محل استقرار بخش عمده طایفه بیات مستعلی بیگ می باشد

در مناطق زیر نیز ساکن شده اند

/ اقلید در دشت بکان در شهرک صفی خانی/ چندین روستا در سیمکان

/ منطقه میمند در روستاهای چنار سوخته ، زنجیران (شهرک زنجیران) ،

دهستان خواجه ای ، موک ( شهرک موک ) و چندین روستای دیگر

 همچنین در شهرضا و دهاقان

دانستن این نکته نیز جالب است که بدانید بجز بیات های مستعلی بیگی

که در همین اواخر در روستای موک ساکن شده اند بقیه بیات های

منطقه میمند اولین گروه از بیات های مستعلی بیگ هستند که

ساکن شده اند بنظر میرسد از سال 1204 هجری قمری در آنجا ساکن هستند

آنها از نوادگان رضا بیات هستند که فرزند همت و نوه مستعلی بیگ بوده است

با آنکه از جنگ بیات ها با قاجارها در سال 1204 هجری قمری

در سمیرم و کهرویه بی اطلاع هستند اما میدانند

که از طایفه بزرگ بیات مستعلی بیگ می باشند

در مورد شعرای طایفه بیات مستعلی بیگ نقل است که :

مستعلی بیگ بیات اشعاری به زبان ترکی و در قالب دو بیتی دارد

که در زبان ترکی به این نوع شعر بایاتی گفته می شود

شعرهای او در میان بیات های منطقه شهرضا و قصرچم در استان اصفهان

بصورت شفاهی نقل می گردد و در اشعارش دارای تخلص " مسی " است

متاسفانه اشعارش چون به صورت مکتوب در نیامده به مرور در حال از بین رفتن هستند

بیات های شهرضا و منطقه قصر چم اشعار زیادی را از اجداد بیات خود حفظ هستند 

که متاسفانه جمع آوری نشده است

همچنین نجف قلی بیات از طایفه بیات مستعلی بیگ و از شاعران زبان ترکی بوده است 

متاسفانه اشعار او از بین رفته اند

از دیگر چهره های شناخته شده طایفه بیات مستعلی بیگ می توان

به افراد زیر اشاره کرد :

حسینعلی بیگ بیات :

او در شعرش از مناطق ییلاقی طایفه بیات مستعلی بیگ که در سمیرم است

نام می برد

شاه رضا نونگ قره قویونی

ای آقالر گلنگ تعریف ایلایم / قافله ایلدیگ گدگ طاقانه

شاهرضا ده قره قویون واریده / ورده علیخانه اون بش قران

جانم سنه قربان گوزم شاهرضا /  انشاالله سفردن گلنگ بی قضا

.......

اصفهانن نچه قوطی گز گتر /هونگانن نچه ارشین بز گتر

سوپر گانن  کشمشنن قوز گتر / نچه مدت آجیل و راگ دندان

خسروشیرینده بیزم المز / چشمه در دانیه دوشده یولمز

جر کانن آشنادا یول لار بیابان / یازوس کفه در گیاهی یوشان

حق دمیشم خراب اولسن هونگان / مگر چوبداران سالام زندانه

......

محمدعلی قره قویون دردن /  آب باریکده توکده دو پا سیچانه

(هونگان ییلاق اختصاصی طایفه بیات مستعلی بیگ در سمیرم است)

(کتاب دیوان میرزا ماذون قشقایی نوشته حاج منوچهر هنرور از طایفه زنگنه

ساکن قریه حسن آباد رامجرد/ صفحه 111-112)

آقای  سرفراز غزنی :

آقای سرفراز غزنی از بیات های مستعلی بیگ در  روستای قره خان در شمال فتح آباد

از توابع شهر مرودشت در استان فارس هستند

دارای دکترای مهندسی ساختمان های فلزی از کشور انگلستان هستند 

و سال ها عضو انجمن تحقیقات نجومی انگلستان بوده اند

از فعالیتهای علمی ایشان می توان به موارد زیر اشاره کرد:

1- تالیف حدود 200 مقاله علمی- فنی- فضائی در مجلات و روزنامه های

مختلف و تالیف و ترجمه تعداد زیادی کتب

2- صاحب 4 نظریه علمی در فیزیک نجومی- متافیزیک- حیات آدمی و

تکامل دگرگونش و تکامل جانداران و زلزله و طبقه بندی کهکشان

روی نظریه هبل

خانم پروین اسفندیاری بیات :

نویسنده کتاب هنرهای رزمی در دو جلد

محل زندگی طایفه بزرگ بیات مستعلی بیگ به تفکیک استانها :

استان فارس :

محل زندگی : شهرک رکن آباد شیراز (اکبر آباد دروازه قرآن) ، روستای شیخ عبود در بیضا

شهرک سعدی شیراز/ روستای باجگاه نزدیک شیراز/ محله باغناری شیراز

/ اقلید در دشت بکان در شهرک صفی خانی/ چندین روستا در سیمکان

/ منطقه میمند در روستاهای چنار سوخته ، زنجیران (شهرک زنجیران) ،

دهستان خواجه ای ، موک ( شهرک موک ) و چندین روستای دیگر

به علاوه بیات هایی که در زیر نام برده می شوند از بیات های مستعلی بیگ

بوده اند که در زمان حمله سپاه قاجار به سمیرم و جنگ در کهرویه در سال 1204 هجری قمری

برای حفظ جان پراکنده شده اند متاسفانه اکثرا اطلاعی ندارند از

طایفه بیات مستعلی بیگ هستند                                                                                                                         

 ـ بیات کشکولی :

این طایفه از بیات مستعلی بیگ به طایفه کشکولی ملحق شدند

بزرگشان مسیح بیگلو بیات بود که از طایفه بیات مستعلی بیگ است

از روستای تل خالی متعلق به دهستان کاکان در استان

کهگیوله و بویر احمد تا نزدیکی شهر اردکان(سپیدان) در استان فارس

بصورت پراکنده زندگی می کنند که ییلاقشان می باشد

(به نقل از کتاب تاریخ قوم بیات نوشته نادر بیات)

و تعدادی از آن ها در روستای میشان بخش ماهور میلاتی

شهرستان نور آباد ساکن هستند که ظاهرا قشلاقشان می باشد

ـ در روستای قره خان در منطقه شمال فتح آباد در

مرودشت گروهی از بیات های مستعلی بیگ ساکن می باشند 

بخشی از آن ها نیز در روستای میان قلعه مرودشت ساکن هستند

تعدادی از بیات های روستای میان قلعه بعدا به روستای

بنی یکه واقع در بخش درودزن شهر مرودشت مهاجرت نموده اند

لازم به ذکر است در منابع تاریخی عشایر استان فارس از کوچ گروهی

از بیات های مستعلی بیگ سخن به میان آمده است که ییلاق را در دشت مرودشت

و رامجرد می گذرانده اند و قشلاق را در منطقه جره یا به نقلی دیگر

در اطراف فسا و از طایفه بیات مستعلی بیگ هستند

_ روستای آب باریک از توابع شهر اقلید که به آب باریک چهاردانگه

سرحد هم معروف است و روستای نظام آباد از محلهای استقرار 

بخشی از طایفه بیات مستعلی بیگ بوده است و مالک این روستاها بوده اند 

گویا از این روستاها مهاجرت نموده اند و در تهران ساکن شده اند

_  بخشی ازطایفه بیات مستعلی بیگ در مرکز شیراز ساکن هستند و

به بیات شی بازاری یا بیات شیب بازاری مشهورند آن ها

در محله نارنجستان قوام در جایی به اسم شیب بازار ساکن گردیدند

که به این لحاظ به بیات شیب بازاری مشهورند

_ گروهی نیز در روستای قره بولاغ فسا ، شهر فسا و روستای فسارود در

اطراف شهر داراب و چندین روستای دیگر ساکن هستند

_ روستای بیات آباد : در حوالی آباده و صغاد قرار دارد و از ترکان

طایفه بیات مستعلی بیگ هستند

استان کهگیوله و بویر احمد :

محل زندگی : منطقه باشت گچساران در روستاهای بیدزرد و سربیشه

دارای نام خانوادگی احدی عمله ، محمدی هستند
بخشی از طایفه بیات مستعلی بیگ به طایفه کشکولی پیوستند
از روستای تل خالی متعلق به دهستان کاکان در استان
کهگیوله و بویر احمد تا نزدیکی شهر اردکان(سپیدان) در استان فارس
بصورت پراکنده زندگی می کنند که ییلاقشان می باشد
(به نقل از کتاب تاریخ قوم بیات نوشته نادر بیات)
و تعدادی از آن ها در روستای میشان بخش ماهور میلاتی
شهرستان نور آباد ساکن هستند که ظاهرا قشلاقشان می باشد

استان اصفهان :
 محل زندگی : شهر علامه مجلسی در نزدیکی اصفهان ، شهرضا ، دهاقان و شهر منظریه

گروهی از بیات های مستعلی بیگ در اواسط دوره قاجر در روستاهایی چون کهرویه ،

مهیار ،جرم افشار ،قصر چم باقی ماندند و چون در جوار ایل نفر زندگی می کنند

متاسفانه به اشتباه به بیات نفر معروف شده اند

و خودشان هم بی اطلاع هستند که از طایفه بیات مستعلی بیگ هستند

_ بیات های روستای لایبید و مناطق اطراف آن در بخش باغ بهادران از
منطقه لنجان اصفهان که دارای نام خانوادگی ایزدی می باشند

 وهمینطور بیات های روستاهای منطقه کردعلیا و میر آباد در تیران و کرون

از طایفه بیات مستعلی بیگ هستند

در سال 1204 هجری قمری بخشی از بیات های مستعلی بیگ از سمیرم اصفهان

استان چهار محال و بختیاری :

تماما از طایفه بیات مستعلی بیگ هستند

که در سال 1204 هجری قمری از سمیرم اصفهان به این مناطق آمدند
_ شهرکرد : در منطقه غرب شهرکرد تعدادی از بیاتهای مستعلی بیگ
ساکن می باشند که دارای نام خانوادگی بیات و بیاتی می باشند
_ روستای خوی : گروهی از بیات های مستعلی بیگ در این روستا زندگی می کنند که
از فرزندان حبیب خان بیات می باشند و دارای نام خانوادگی حبیبی خویی می باشند
_ روستای اشکفتک یا اشگفتک : گروهی از بیاتهای طایفه بیات مستعلی بیگ در
این روستا ساکن می باشند که داری نام خانوادگی بیاتی می باشند
_ روستای ترکان جوانمردی منطقه لردگان :
 از طایفه بیات مستعلی بیگ و از نوادگان علی صالح خان بیات هستند
_  روستای چالش تر (چالشتر) :
این روستا در شش کیلومتری غرب شهرکرد قرار دارد و تعدادی از طایفه بیات مستعلی بیگ
با نام  های خانوادگی بیات و بیاتی و اجاق بیات در آنجا ساکن می باشند

_ منطقه سامان : تعدادی از بیات های طایفه بیات مستعلی بیگ در منطقه سامان

زندگی می کنند 

_ ترکان بیات از طایفه بیات مستعلی بیگ که به ایل بختیاری پیوسته اند :

همانطور که قبلا توضیح دادم بعد از قتل و عامی که ایل قاجار در

سال 1204 هجری قمری در منطقه کهرویه و سمیرم از ترکان بیات کردند

گروهی از بیات ها به چهار محال و بختیاری رفتند و در آنجا ساکن شدند

امروزه اکثر بیات های طایفه مستعلی بیگ که در چهار محال و بختیاری

زندگی می کنند به زبان ترکی که زبان اجدادیشان است تکمل می کنند

اما تعداد اندکی از آنها دچار تغییر زبان شده فارس زبان

و تعدادی هم لر زبان شدند گروهی از بیات های طایفه بیات مستعلی بیگ

به ایل بختیاری پیوسند و در طایفه ای به اسم طایفه کورکور ادغام شدند

آنها از گذشته خویش بی اطلاع هستند و قادر به تکلم به زبان اجدادی

خویش نشده و لر زبان گشته اند برفی بیات آخرین خان آنها بود

که در زمان پهلوی می زیسته است

بخشی از طایفه کورکور امروزه در چهار محال و بختیاری و مقداریشان

در استان خوزستان زندگی می کنند
طایفه کورکور از سه تیره تشکیل شده است

1: آرلی 2: بیات 3: شاسه

  تیره بیات آن که از بیات های مستعلی بیگ است ، همچنین شاسه به شاهسوند

مشهور است

و از ترکان شاهسونی بوده اند که همراه با بیات ها از حمله قاجارها جان سالم بدر برده و

به ایل بختیاری پیوسته اند آنها نیز مانند بیات ها دیگر قادر به تکلم به زبان ترکی نیستند

طایفه کورکور یکی از زیر شاخه های ایل هفت لنگ بختیاری و زراسوند میباشد.

همچنین جزء ایل دینارونی هم هست و در چهارمحال بختیاری در دیناران روستاهای عباس آباد

، گرده پینه ، روپینه و خوزستان در ایذه تخت کاشان و برآفتاب کاشکلی

و سرانبار و چهارقاش( روستای شهید سلحشور)

همچنین چند خانوار از این طایفه در تلخ آب نوترکی زندگی میکنند.

 طبق نوشته های باقی مانده محل زندگی پیشینیان طایفه کورکور ایوه بوده

و به علت نامعلومی به منطقه کوهستانی تخت کاشان کوچ میکند و در نزدیکی چشمه تخت کاشان ، برآفتاب کاشکلی،

آب انبار یا سر انبار، دوبلوطان، چهارقاش، دره دزدان، چزرگی، خیمه گاه و لاگلزار سکونت میکند

و چون به دامداری مشغول بوده زمین کشاورزی و کوه برای کشت و علوفه خریداری میکند.

در طی سالیان تخت کاشان به چند روستا به نام های گردن طاقا، دم آب، سرتنگ، گله میشی، برد گپی، شره و چال بردر تقسیم شده است

_ همچنین گویا گروهی کوچک دیگری از طایفه بیات مستعلی بیگ در سال 1204 هجری قمری

به طایفه سرلک از ایل بختیاری می پیوندند و اکنون لر زبان شده و قادر به تکلم

به زبان ترکی نیستند آنان نیز از گذشته خویش کاملا بی خبر هستند

و چون اصالتا ترک هستند در طایفه سر لک بختیاری به " بیات وابسته " مشهور شده اند

احتمالا در روستاهای دهنوسرلکها و قلعه آشناخور زندگی می کنند

استان همدان :
_ در روستای سیراوند و بعضی مناطق اسدآباد افشار تعدادی

از بیات های طایفه بیات مستعلی بیگ

که در سال 1204 هجری قمری از سمیرم اصفهان به این مناطق آمدند زندگی می کنند

استان قزوین :
در روستای نهب و روستای قوزلو از توابع بوئین زهرا تعدادی از

بیات های طایفه بیات مستعلی بیگ زندگی می کنند

که در سال 1204 هجری قمری ابتدا به اسدآباد همدان رفتند و از آنجا به قزوین آمدند

تمام بیات های قزوین از طایفه بیات مستعلی بیگ هستند

خوزستان :

ترکان بیات از طایفه  بیات مستعلی بیگ که به ایل بختیاری پیوسته اند :

همانطور که قبلا توضیح دادم بعد از قتل و عامی که ایل قاجار در

سال 1204 هجری قمری در منطقه کهرویه و سمیرم از ترکان بیات کردند

گروهی از بیات ها به چهار محال و بختیاری رفتند و در آنجا ساکن شدند

امروزه اکثر بیات های طایفه مستعلی بیگ که در چهار محال و بختیاری

زندگی می کنند به زبان ترکی که زبان اجدادیشان است تکمل می کنند

اما تعداد اندکی از آنها دچار تغییر زبان شده فارس زبان

و تعدادی هم لر زبان شدند گروهی از بیات های طایفه بیات مستعلی بیگ

به ایل بختیاری پیوسند و در طایفه ای به اسم طایفه کورکور ادغام شدند

آنها از گذشته خویش بی اطلاع هستند و قادر به تکلم به زبان اجدادی

خویش نشده و لر زبان گشته اند برفی بیات آخرین خان آنها بود

که در زمان پهلوی می زیسته است

بخشی از طایفه کورکور امروزه در چهار محال و بختیاری و مقداریشان

در استان خوزستان زندگی می کنند
طایفه کورکور از سه تیره تشکیل شده است

1: آرلی 2: بیات 3: شاسه

  تیره بیات آن که از بیات های مستعلی بیگ است ، همچنین شاسه به شاهسوند

مشهور است

و از ترکان شاهسونی بوده اند که همراه با بیات ها از حمله قاجارها جان سالم بدر برده و

به ایل بختیاری پیوسته اند آنها نیز مانند بیات ها دیگر قادر به تکلم به زبان ترکی نیستند

طایفه کورکور یکی از زیر شاخه های ایل هفت لنگ بختیاری و زراسوند میباشد.

همچنین جزء ایل دینارونی هم هست و در چهارمحال بختیاری در دیناران روستاهای عباس آباد

، گرده پینه ، روپینه و خوزستان در ایذه تخت کاشان و برآفتاب کاشکلی

و سرانبار و چهارقاش( روستای شهید سلحشور)

همچنین چند خانوار از این طایفه در تلخ آب نوترکی زندگی میکنند. 

طبق نوشته های باقی مانده محل زندگی پیشینیان طایفه کورکور ایوه بوده

و به علت نامعلومی به منطقه کوهستانی تخت کاشان کوچ میکند و در نزدیکی چشمه تخت کاشان ، برآفتاب کاشکلی،

آب انبار یا سر انبار، دوبلوطان، چهارقاش، دره دزدان، چزرگی، خیمه گاه و لاگلزار سکونت میکند

و چون به دامداری مشغول بوده زمین کشاورزی و کوه برای کشت و علوفه خریداری میکند.

در طی سالیان تخت کاشان به چند روستا به نام های گردن طاقا، دم آب، سرتنگ، گله میشی، برد گپی، شره و چال بردر تقسیم شده است

همچنین گویا گروهی کوچک دیگری از طایفه بیات مستعلی بیگ در سال 1204 هجری قمری

به طایفه سرلک از ایل بختیاری می پیوندند و اکنون لر زبان شده و قادر به تکلم

به زبان ترکی نیستند آنان نیز از گذشته خویش کاملا بی خبر هستند

و چون اصالتا ترک هستند در طایفه سر لک بختیاری به " بیات وابسته " مشهور شده اند

احتمالا در روستاهای دهنوسرلکها و قلعه آشناخور زندگی می کنند

استان کرمانشاه :
در شهرستان کنگاور در استان کرمانشاه نیز تعدادی از خانوارهای
طایفه بیات زندگی می کنند
همچنین شهر سنقر نیز جمعیتی از بیات ها را دارد
بیات های منطقه فش کنگاور و سنقر خوشبختانه هنوز به زبان ترکی 
که زبان اجدادیشان است صحبت می کنند

بیات های سنقر و کنگاور از طایفه بیات مستعلی بیگ هستند

که در سال 1204 هجری قمری از سمیرم اصفهان به این مناطق آمدند

ایلات و طوایف منشعب شده از قوم بیات


ایلات و طوایف منشعب شده از قوم بیات

همانطور که قبلا اشاره نمودم طایفه بیات یکی از 24 طایفه ترک اوغوز می باشد

که در زمان سلجوقیان به همراه دیگر طوایف ترک اوغوزتبار به غرب رودخانه

جیحون و فلات قاره ایران وارد شد و بنا به دلایلی این طایفه دچار پراکندگی شد

و در نقاط مختلف پراکنده گردیدند اغلت تیره های طایفه بیات

به صورت مستقل به حیات خویش ادامه دادند مانند بیات های منطقه ماکو ،

الیگودرز ، منطقه همدان ، اراک ، خراسان و کرمان یا بیات های کشور

آذربایجان ، ترکیه ، شمال کشور عراق (کرکوک) و افغانستان

اما گروه اندکی از طوایف بیات در دیگر طوایف و اتحادیه های ایلیاتی

جدید التاسیسی ادغام شدند که در ادامه به معرفی آن ها خواهیم پرداخت

ایل قارا قویونلو :

ایل قره قویونلو یکی از اتحادیه های ایلیاتی بود که از طوایف مختلف ترک

تشکیل شده بود و موفق شد برای نزدیک به یک قرن

تشکیل حکومت دهد امروزه ایل قره قویونلو یا قارا قویونلو دیگر وجود ندارد

در منابع تاریخی آمده است که گروهی از ترکان بیات

که در شرق آناطولی بودند به این ایل ملحق شده بودند
همچنین گفته شده که جمعی از آنان (که بیاضی و بیات خوانده شده‌اند) در

قراچه‌داغ (ارسباران) می‌زیستند و در 861ق/1457م در جنگ میان قراقویونلوها و

آق‌قویونلوها شرکت داشتند(همو، 263، 265، 273؛ سومر، اغوزلار، 225)

گروهی از بیات ها در منطقه تالن(تالین) که امروزه جزو ارمنستان است

زندگی می کردند که متحد با ایل قره قویونلو بودند

ایل آغ قویونلو :

اتحادیه ایلیاتی آغ قویونلو که موفق شد به مدت یک قرن و نیم

تشکیل حکومت دهد از طوایف مختلف ترک تشکیل شده بود

امروزه این اتحادیه ایلیاتی دیگر وجود ندارد

بیات ها از طوایف مهم تشکیل دهنده این اتحادیه ایلیاتی بودند

جمعی از بیاتها به قره عثمان فرمانروای آغ قویونلو پیوستند

و در جنگ وی با امیر چکم والی شام شرکت کردند

(طهرانی ص 60ـ64ـ65/روملو ج 11 ص 27ـ30)

(کتاب دیار بکریه/صفحه 60/حوادث سال 820 قمری)

پس از انقراض سلسله آغ قویونلو بسیاری از طوایف تشکیل دهنده 

این اتحادیه از جمله بیات ها به دولت صفوی پیوستند

(تاریخ قزلباشان ص21ـ28ـ29/هینتس ص 96)

همچنین گفته شده است علاوه بر بیاتهایی که در دوره قره عثمان 

به آغ قویونلوها پیوسته بودند

گروه دیگری از بیات ها پس از غلبه اوزون حسن 

بر قره قویونلوها به آغ قویونلوها پیوستند(1)

همچنین اوزون حسن آغ قویون لو در نامه ای به 

شاهزاده بایزید در سال 1470م/874 قمری می نویسد :

" بیات ها و اوغوزهای ساکن حدود تالن به دولت ، پناه آورده و نجات یافتند " (2)

(تالن(تالین) منطقه ای در کشور ارمنستان است)

همچنین اوزون حسن بیگ آغ قویون لو در نامه ای به

سلطان محمد فاتح می نویسد :

" به جهت تلاش و اغتشاشاتی که در طول زمان رخ می دهد تمامی قوم بایندر

به همراه قبیله بیات و قوم اوغوز که در خوارزم و ترکستان اسکان داشتند به حضور وی آمده اند "

( کتاب اوغوزها/نوشته فاروق سومر/صفحه 298/ترجمه آنادردی عنصری/ چاپ سال1380)

آنچه در نامه اوزون حسن جلب توجه می کند این است که با توجه به این که شاخه اصلی

و هسته اصلی اتحادیه ایلیاتی آغ قویون لو را قوم ترک بایندر تشکیل می دهد

و خود اوزون حسن از قوم بایندر است در نامه خویش قبیله بیات را متحد قوم بایندر

در تاسیس اتحادیه آغ قوینلو میداند

همچنین به خواستگاه اولیه ترکان اوغوز که ترکستان باستانی بوده است اشاره می نماید

منابع :

1- Yınanç M.X. Ağqoyunlular, İslam ensik-si, c.I, s. 253; Toğan Z.V.
Ümumi türk tarixinə giriş, c.I, s.367;Çay Ə. , s. 139-140; İsmayıl Aka.
Diyarbəkrdə Ağqoyunlu hakimiyyəti, s.42-45.

2 - Woods J.E. The Aqquyunlu clan, Confederation, empire -Chicago,
1976, p. 39-40.

ایل قشقایی :

گروهی از بیات ها به ایل قشقایی پیوستند

و تیره هایی از ایل قشقایی شدند

مانند : بیات مسیح بیگلو (بیات کشکولی) و

بیات خداوردی بیگ (بیات شاهپرست _ بیات عمله)

در واقع  طایفه بیات  مسیح بیگلو(کشکولی) قبلا جزو طایفه بزرگ بیات متحد با ایل اینانلو بود

 که بعد از سرکوب بیات و اینانلو توسط آقا محمدخان قاجار به ایل قشقایی ملحق شدند

قابل ذکر است که ایل اینانلو دارای سابقه تاریخی بسیار بیشتری نسبت به

ایل قشقایی است

ایل اینانلو :

ایل اینانلو هم مانند ایل قشقایی یک اتحادیه ایلیاتی می باشد که

از طوایف مختلف ترک تشکیل شده است که چندین طایفه بیات دارد

مانند بیات مستعلی بیگ ( بیات های شیب بازار ، بیات های اینانلو ساکن در مرودشت و داراب

 ،بیات اسلاملو) بیات های اینانلو در قره داغ آذربایجان 

و بیات های منطقه چادگان ، بر باور بعضی محققین ترک بخش اعظم

طایفه ینگی جکلو ایل اینانلو از ترک های بیات هستند

ایل شاهسون :

ایل شاهسون که در واقع طوایفی هستند که پس از اختلافی که بین سران قزلباش

و شاه عباس اول صفوی اتفاق افتاد به او اعلام وفاداری کردند به این دلیل به شاهسون ها

معروف گشتند جالب است بدانید تمام بیات هایی که

متحد با ایل اینانلو بودند یا جزو ایل اینانلو هستند

جزو ایل شاهسون هم به حساب می آیند مانند :

بیات مستعلی بیگ ( بیات های شیب بازار ، بیات های اینانلو ساکن در مرودشت و داراب

بیات اسلاملو) و بیات های منطقه چادگان ، بر باور بعضی محققین ترک

بخش اعظم طایفه ینگی جکلو ایل اینانلو از ترک های بیات شاهسون هستند

همچنین  طایفه بیات مسیح بیگلو(بیات کشکولی) که سابقا جزو بیات های مستعلی بیگ بود

و در همین اواخر به قشقایی ها ملحق شد جزو بیات های شاهسون نیز به حساب می آیند

ایل قاجار :

تعداد اندکی از بیات های شاملو به  ایل قاجار در آذربایجان پیوسته 
و از طوایف اصلی قاجار گشتند

و جزو دوازده طایفه ایل قاجار شدند بزرگان این طایفه از جمله امرای دربار

فتحعلی شاه قاجار بشمار می آمدند"(شیبانی ، 37)(خورموجی ص 3)(قائم مقام ص 403-404)

ولی فاروق سومر محقق بزرگ تاریخ و فرهنگ ترکها معتقد است ایل قاجار

که بصورت اتحادیه ایلیاتی بوده از پنج طایفه اصلی(یا پنج اوبه اصلی)

تشکیل شده که شامبیاتی یکی از  پنج طایفه اصلی تشکیل دهنده قاجارها بوده است

(نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی نوشته فاروق سومر

ترجمه دکتر اشراقی و دکتر امامی / صفحات 220 الی 225)

طایفه قوجابیگلو :

 این طایفه  از ترک های بیات هستند که به مرور زمان

دچار تغییر نام شده اند بخشی از این طایفه در میان ایل قشقایی

بخشی هم در میان ایل شاهسون بخشی نیز در میان ایل افشار کرمان(تابع ایل افشار کرمان)

و بخشی هم بصورت مستقل در منطقه فریدن حضور دارند

(در منابعی که مربوط به آن بخش از طایفه قوجابیگلو است

که در فریدن استان اصفهان ساکن شده اند به تبار بیات این طایفه اشاره شده است)
قوجابیگ‌لو  از طایفه بیات که شاه عباس بزرگ با گرجیها از قفقاز به ایران آورده است

(تاریخ سرگذشت مسعودی زندگی‌نامه و خاطرات شاهزاده مسعودمیرزا ظل‌السلطان

همراه با سفرنامه فرنگستان، مسعودمیرزا ظل‌السلطان، صفحات ۲۴۵ و ۲۴۶،

انتشارات بابک، 1362) همچنین تعدادی از آنها در استان هرمزگان ساکن هستند

از آنجا که طایفه قوجابیگلو از طوایف قزلباش صفوی بودند محققین

قدمت حضور طایفه قوجابیگلو را در هرمزگان مربوط به دوران شاه عباس اول

و جنگ با پرتغالی ها می دانند که برای حراست از جنوب ایران به دستور

شاه عباس اول صفوی ساکن گردیدند

لازم به ذکر است بخشی از طایفه قوجا بیگلو که در استان کرمان ساکن هستند

 تابع ایل افشار کرمان(تحت عنوان قوجا بیگلو افشار) شده اند

هنوز بعد از قرن ها به اجاق بیات قسم میخورند و در نزد آنان اجاق اجدادیشان دارای

احترام خاصی است

طایفه اجیرلو (اجرلو) :

طایفه اجیرلو (اجرلو) امروزه یکی از طوایف اتحادیه ایلیاتی شاهسون می باشد

البته زمانی که درقلمرو عثمانی بود یک طایفه مستقل بودند

نقلی شفاهی بین شاهسون ها وجود دارد که طایفه قوجا بیگلو و اجیرلو

از یک ریشه هستند البته من سندی در این مورد نیافتم و

اگرنقل قول شاهسون ها صحیح باشد باتوجه به این که

طایفه قوجا بیگلو از طوایف بیات است در نتیجه

طایفه اجرلو یکی از طوایف قوم ترک بیات است

طایفه موصللو :

در ایل قشقایی نام یکی از تیره ها موصللو می باشد

با توجه به این که نام آنها نشان می دهد قبل از

ملحق شدن به اتحادیه ایلیاتی قشقایی مدتی در موصل عراق بودند

و از آنجا که جمعیت بیشتر ترکمانان عراق(ترکهای عراق) را

ترکمانان بیات تشکیل می دهند بعضی از محققین احتمال میدهند

که آنان نیز به احتمال زیاد از بیات ها هستند

ایل استاجلو :

ایل استاجلو جزو هفت ایل اصلی تشکیل دهنده قزلباش ها بودند(1)

ایل استاجلو از چند طایفه با تبار متفاوت تشکیل شده است

از جمله طوایفی از ایل بیات مانند :

 توخماق لو ، کنگرلو ، گزی بیک لو(گزی بیوک لو) و چاوشلو 

این طوایف بیات به مرور زمان دچارتغییر نام شده اند

طایفه تخماقلو :  از ایل بیات که شاه عباس بزرگ با گرجیها از قفقاز به ایران آورده است(2)

طایفه کنگرلو(کنگرلو بیات) :

بخشی از طایفه کنگرلو امروزه جزو ایل قزلباش استاجلو هستند

که از زمان صفویه به خراسان آمدند

درکتاب عالم آرای عباسی آمده است :

محمدبیگ کنگرلو ، حسب الاعلی به حکومت تون(فردوس) و طبس منصوب شد

و با طایفه خود برای جلوگیری ازبکان در آن مناطق اسکان یافتند

ازبکان به آن محدوده تاختند و قلعه تون را به تصرف در آوردند

مصطفی بیگ کنگرلو با دویست و پنجاه نفر از جنگجویان استاجلو و کنگرلو

از طبس به تون رفت و با ازبکان به نبرد پرداخت

برای ازبکان نیروی کمکی به فرماندهی یتیم سلطان رسید

مصطفی بیگ در جنگ با ازبکان کشته شد ، شاه عباس کبیر

حکومت تون و طبس را به تیمور سلطان کنگرلو و قوم او تفویض کرد(3)(4)

احمد سلطان کنگرلو به نوشته فضلى خوزانى در افضل التواریخ، 

در سال 933ق/1527م حاکم رى بوده است.(5)

به ‏نوشته تاریخ ایلچى‏ نظام‏شاه ، حاکم اسفراین در سال935ق/1527م پیرقلى کنگرلو بوده‏ است(6)

پیرقلى ‏سلطان کنگرلو (یا شاملو)، حاکم سمنان و خوار، آن‏گونه که از افضل التواریخ برمى‏آید.

به نوشته تاریخ ایلچى‏ نظام‏شاه، وى در جنگ جام حضور داشته است.(7)

شاید نامبرده همان پیرى‏سلطان باشد

که خواندمیر از وى به عنوان یکى از مدافعان هرات در جریان محاصره سال 927ق/1521م یاد کرده است.(8)

و اما در مورد تبار طایفه کنگرلو باید به کتاب " تاریخ عباسی

یا روزنامه ملاجلال " مراجعه نمود در این کتاب آمده است :

" خان یکصد تفنگچی و سیصد سوار نیزه دار به سرداری 

بوداق بیگ قاجار و گداعلی بیات کنگرلو و نقی قلی بیگ قاجار

و امام وردی بیگ افشار و شاه قلی بیگ همراه نمود و روانه چارجو نمودند "(9)

در این متن به تبار طایفه کنگرلو که از ایل بیات است اشاره می شود

در نتیجه کنگرلوها نیز یکی از طوایف ایل بیات است

 خوانین کنگرلو قرن ۱۱ق تا میانۀ قرن ۱۳ق حاکم نخجوان بودند. اینان از تشکیل دولت صفویه، به آن دولت پیوستند و برخی در ملازمت حکام بزرگ استاجلو به نقاط مختلف رفتند. مصطفی بیگ و تیمور سلطان کنگرلو در اوایل سلطنت شاه‌عباس حاکم تون و طبس بودند. مقصود سلطان کنگرلو، از ۱۰۱۳ تا ۱۰۳۷ق حاکم نخجوان بود. مراد‌خان سلطان کنگرلو در اواسط سلطنت شاه‌عباس دوم درگذشت و برادرش علی‌قلی‌خان جانشین او شد. محمدرضاخان کنگرلو در اواخر دورۀ شاه سلطان حسین، به مقام خلیفةالخلفایی رسید و بعدها به نادرشاه پیوست. حیدرقلی‌خان کنگرلو به‌همراه گروه کثیری از کنگرلوها در جنگ با آزادخان افغان کشته شد.  در ۱۲۴۳ق کریم‌خان کنگرلو، حاکم نخجوان بود پس از انعقاد قرارداد ترکمان‌چای، کریم‌خان کنگرلو از کلیۀ حقوق و امتیازات موروثی و اکتسابی خود محروم شد و همۀ املاک و اموال او به‌تصرّف دولت روسیه درآمد. فهرست تقریبی حکام موروثی کنگرلو بدین قرار است: مقصود سلطان، مراد‌خان سلطان، علی‌قلی سلطان، محمدرضاخان، حیدرقلی‌خان، حاجی‌خان، عباس‌قلی‌خان، کلب‌علی‌خان، نظرعلی‌خان، کریم‌خان.

حیران خانم(۱۷۹۰، نخجوان- ۱۸۴۸، تبریز) شاعر معروف در قرن ۱۸ میلادی و نیمه اول قرن ۱۹ میلادی در شهرهای تبریز و خوی بود. این شاعر آذربایجانی از طایفه بزرگ کنگرلو است. 

حیران خانم دختر کریمخان کنگرلوی دنبلی حاکم نخجوان از خاندان کنگرلو ، 

شاعر نامدار قرن سیزدهم هجری قمری است

ظاهرا بعد از تصرف اموال کریمخان کنگرلو توسط قوای روس وی با خانواده مجبور به ترک

نخجوان و ورود به قلمرو ایران شده و در ناحیه خوی و سلماس 

در نزد خوانین طایفه کرد دنبلی ساکن شوند

به این دلیل به اشتباه حیران خانم را شاعری از طایفه کرد دنبلی معرفی می کنند

که این یک اشتباه تاریخی است

منابع :

1_ فاروق سومر ، نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی ،

1371 ، ص 12 ، 90 ، 209

2_ (تاریخ سرگذشت مسعودی زندگی‌نامه و خاطرات شاهزاده مسعودمیرزا ظل‌السلطان

همراه با سفرنامه فرنگستان، مسعودمیرزا ظل‌السلطان، صفحات ۲۴۵ و ۲۴۶،

انتشارات بابک، 1362)

3_ اسکندر بیگ ترکمن-عالم آرای عباسی-ج2-ص340 و 366

(اسکندر بیگ ترکمن؛ عالم آرای عباسی. شاهرودی. تهران ۱۳۶۴)

4_ میرنیا، علی، ایلها و طایفه‌های عشایری خراسان، تهران، ص95

(میرنیا، علی؛ ایل‌ها و طایفه‌های عشایری خراسان، تهران، ۱۳۶۹)

5_ Op. cit., p. 102, note 1

(فهرستی از امرای شورشی استاجلو/تاریخ پژوهان 1384شماره 3)

6_ M. B. Dickson, op. cit., p. 102, note l

(فهرستی از امرای شورشی استاجلو/تاریخ پژوهان 1384شماره 3)

7_ Op. et loc. cit. et p.134.

(فهرستی از امرای شورشی استاجلو/تاریخ پژوهان 1384شماره 3)

8_ خواند میر، همان، ص 579

(فهرستی از امرای شورشی استاجلو/تاریخ پژوهان 1384شماره 3)

9_ تاریخ عباسی یا روزنامه ملاجلال چاپ انتشارات وحید

چاپ اول سال 1366 صفحه 446

طایفه گزی بیک لو(گزی بیوک لو ) :
یک از طوایف ایل بیات است که بعدا به دو شاخه تقسیم میگردد
گروهی به ایل تازه تاسیس " ینی ایل " در آناطولی ملحق می شوند
که یک خاندان از آنها هم اکنون در قیصریه(Kayseri) در کشور ترکیه زندگی می کنند
و شاخه دیگر آن به ایل استاجلو ملحق می شوند و جزو قزلباشان می شوند(1)
 انتساب طایفه گزی بیک لو(گزی بیوک لو) به ایل بیات
از طریق شخصی از این طایفه به اسم
قنبربیگ گزی بیک لو بیات(قنبر بیگ گزی بیوک لو بیات) به اثبات می رسد(2)
قنبر بیگ گزی بیوک لو بیات بعدها با لقب " سلطان " از نزدیکان علیقلی خان مشهور
که حاکمیت دولت را در دست داشت محسوب می شد و با پیوستگی
با شاه عباس اول صفوی سلاحدار باشی او گردید
قنبر بیگ گزی بیوک لو بیات یکی از امرای شجاع و کاردان استاجلوها بوده است
و شاه عباس اول صفوی در کارهای مهم مملکتی از وجود او استفاده میکرد
از ان جمله در نبرد با چغال اوغلی سنان پاشا در حوالی تبریز ، به اتفاق قرچقای بیگ
با او به مقابله پرداختند بعدها در فتح قره باغ و شیروان شرکت کرد
و به سال 1014 هجری قمری/6-1605 میلادی از طرف شاه عباس اول صفوی
برای تعمیر و تحکیم دمیر قاپو مامور گردید(3)
(قلعه معروف دمیر قاپو در بین اعراب به باب الابواب معروف است
و در شهر دربند در جنوب کشور روسیه فعلی قرار دارد)(4)
نوشته محمدرضا احمدی
منابع :
1_(نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی
نوشته پروفسور فاروق سومر، نشر گستره ، مترجم دکتر اشراقی و دکتر امامی ،
چاپ اول زمستان 1371،نسخه الکترونیک ، ص 203-204)
2_ (نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی
نوشته پروفسور فاروق سومر، نشر گستره ، مترجم دکتر اشراقی و دکتر امامی ،
چاپ اول زمستان 1371،نسخه الکترونیک ، ص 169)
3_  (نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی
نوشته پروفسور فاروق سومر، نشر گستره ، مترجم دکتر اشراقی و دکتر امامی ،
چاپ اول زمستان 1371،نسخه الکترونیک ، ص 203-204)
4_ کتاب دون ژوئن  ،تالیف اروج بیک بیات ، ترجمه مسعود رجب نیا ،
بنگاه ترجمه و نشر کتاب ، تهران 1338 ، صفحه 39 ، 180 ،211

ایل ذوالقدر :

ایل ترک ذوالقدر یک اتحادیه ایلیاتی است که از طوایف مختلفی تشکیل شده است

فاروق سومر پژوهشگر بزرگ تاریخ ترک ها معتقد است پایه و شاخه اصلی

ایل ذوالقدر از بیات ها تشکیل شده است

(کتاب اوغوزها نوشته فاروق سومر/ترجمه آنادردی عنصری صفحه 244

/چاپ سال 1380)

همچنین در منابع ترک های عراق(ترکمان های عراق)

ذوالقدر ها به عنوان طایفه ای از بیات ها معرفی شده اند

حدس زده می شود نام اولیه آنها ذوالقدر بیات بوده است که به مرور

به ذوالقدر خلاصه گردیده است

در زمان تشکیل حکومت صفویه از جنوب شرق آناطولی

به ایران وارد شدند و در ردیف طوایف قزلباش قرار گرفتند

محمد خان ذوالقدر اوغلى، در سکسنجق، خرزویل، و آرپه‏چاى، دوشادوش دیوسلطان جنگید.(2) وى مى‏بایست پسر کور شاهرخ بن‏علاءالدوله باشد و به گفته اسکندرمنشى با شجاعت با استاجلوها که در سال 914ق/1508م پدرش را شکست داده و به قتل رساندند، جنگیده بود.(3) او که در جنگ جام نیز حضور داشت، در آن هنگام احتمالاً حکومت اصفهان را در دست داشت.(4)

2 . حسن روملو، همان، ص 192، 194، 199.
3 . اسکندربیگ منشى، همان، ص 48 : «ذوالقدراوغلى به انتقام وقایع دیاربکر که طائفه ذوالقدر مغلوب استاجلو شده کور شاهرخ پدر او با برادرش به قتل آورده بودند، در این معرکه تقصیر کرده است.»
     4 . M. B. Dickson, op. cit., p. 134.


طایفه قره ناز :

در شمال کشور عراق طایفه ای از ترکمان های عراق

(ترک های عراق) ساکن هستند به اسم طایفه قره ناز

بر طبق آنچه بصورت شفاهی نسل به نسل بین آنها

نقل شده است این طایفه هم از ترک های بیات هستند 

که به مرور زمان دچار تغییر نام شده اند

لازم به ذکر است جمعیت زیادی از ترکمانهای عراق را ترک های بیات تشکیل می دهند

طایفه قره ناز در روستاهایی مانند روستای قره ناز در نزدیکی شهر آمرلی ساکن هستند

لازم به ذکر است در کشور ایران هم روستاهایی

به اسم قره ناز در نزدیکی مراغه ، توابع جلفا ، در بخش تخت سلیمان شهرستان تکاب و

در بخش پلدشت شهرستان ماکو قرار دارند

بنده اطلاع دقیقی ندارم که آیا ساکنین این روستاها در کشور ایران 

با طایفه ترکمان قره ناز در شمال کشور عراق نسبت خویشاوندی دارند یا خیر

طایفه عربگیرلو :

عربگیرلو اسم یکی از بخش های امروزی ملطیه در کشور ترکیه می باشد

که تعدادی از ترکان بیات در آنجا زندگی میکردند

ترکان بیاتی که در منطقه عربگیرلو زندگی می کردند

به بیات عربگیرلو یا به اختصار به عربگیرلو معروف شدند

گروهی از آنها به ایران مهاجرت کرده و در ردیف قزلباشان قرار گرفتند

در سال 929 هجری قمری/1523 میلادی در راس این طایفه شخصی به نام

امیرعلی قلی بیگ وجود داشت(1)

همچنین محمدآقا از این طایفه در سال 940 هجری قمری/

1533-34 میلادی دارای مقام اوجی باشی شاه طهماسب بود

طایفه عربگیرلو در زمان شاه عباس اول صفوی در بین شاملوها مستحیل شدند(2)(3)

به هنگام مرگ شاه عباس اول صفوی از میان امرای آذربایجان

حق وردی سلطان(4) ، محمد قلی بیگ (5)، کمال بیگ (6)

و اسفندیار بیگ(7)(8) از این طایفه بودند

به اعتبار کتاب تاریخ عباسی(9)

که از شخصی به اسم اسفندیار بیات عربگیرلو نام می آورد

انتساب طایفه عربگیرلو به ایل ترک بیات را اثبات می کند

شرفخان بدلیسی کرد در کتابش شرفنامه که

به معرفی ایلات و طوایف کرد پرداخته است

به صرف داشتن پسوند عربگیرلو و اینکه در آن منطقه علاوه بر ترکها

کوردها نیز حضور داشتند طایفه عربگیرلو را در حالی که نه کرد زبان بودند

بلکه ترکی هم صحبت می کردند به غلط جزو کردها معرفی می کند !

که این هم یک اشتباه تاریخی است و هم اعتبار کتاب وی را زیر سوال میبرد !

در نتیجه انتساب طایفه عربگیرلو(بیات عربگیرلو) به ایل ترک بیات

عربگیرلوها ترک می باشند

نوشته محمدرضا احمدی

منابع :

1- (نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی

نوشته پروفسور فاروق سومر ، مترجمین دکتر اشراقی و دکتر امامی ،

نشر گستره نسخه الکترونیکی/ص 63-64)

2-(نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی

نوشته پروفسور فاروق سومر ، مترجمین دکتر اشراقی و دکتر امامی ،

نشر گستره نسخه الکترونیکی/ص128)

3-

(تذکره شاه طهماسب صفوی ص 45 ؛غفاری ، جهان آرا ،ص 289 ؛

حسن روملو ، احسن التواریخ ،ص296)

4- اسکندربیگ ص 1084

5- اسکندربیگ ص 444 ، 529

6- اسکندربیگ ص 1022

7- اسکندر بیگ ص 814،881،889،891،892،978،1022

8- (نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی

نوشته پروفسور فاروق سومر ، مترجمین دکتر اشراقی و دکتر امامی ،

نشر گستره نسخه الکترونیکی/ص213-214)

9-(تاریخ عباسی یا روزنامه ملاجلال تالیف ملاجلال الدین منجم ،
انتشارات وحید چاپ اول 1366 ، ص 296)
ایلات شاملو :

بخشی از قوم بیات که به همراه سلجوقیان تا شام(سوریه) پیش روی

کرده اند به بیات شامی معروف شده اند گروهی از بیات های شامی

در زمان صفویه به ایران وارد شدند و در صفوف قزلباش ها قرار گرفتند

در زمان عثمانی ، اسم عمومی قبایل ترکمان حلب شاملو بود

آنان تابستان را در " اوزون یایلا "(اوزون یایلاق) 

واقع در جنوب سیواس و زمستان را در نواحی بین حلب  و غازی عینتاب میگذراندند

(نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی/ نوشته فاروق سومر

ترجمه دکتر اشراقی و دکتر امامی/ص 59)

از زمان سلجوقیان به قبایل ترکمانی که در میان حلب وانتب(عینتاب) قشلاق

و در میان سیواس و گرون گمرق ییلاق می کردند ترکمان شام می گفتند

و در میان مردم ترک و منابع ترکی شاملو اطلاق می گردیدند

در منابع رسمی مربوط به دوران عثمانی ، جمعیت های ساکن

در میان حلب و انتب(عینتاب) به اسم ترکمان های حلب به

قبایل زیادی تقسیم شدند که در میان آنها بیات ها نیز حضور داشتند

(نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی/ نوشته فاروق سومر

ترجمه دکتر اشراقی و دکتر امامی/ص 208)

شامبیاتی در مناطق گدوک بوزوق سکونت داشتند

(نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی/ نوشته فاروق سومر

ترجمه دکتر اشراقی و دکتر امامی/ص 224)

(اوغوزها نوشته فاروق سومر ص230-232 ، 236_237)

گروهی از شاملوها که بیات ها ی شاملو نیز شامل آنان بودند

از اوایل قرن پانزدهم میلادی  به شمال آناطولی

 در منطقه آماسیه رفتند و درمعادلات سیاسی نظامی منطقه آماسیه شرکت کردند

گروهی از شاملوها که بیات ها شامل آنان هستند

از قرن چهاردهم و پانزدم میلادی در بسیاری از نقاط آناطولی مسکن گزیده بودند

(نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی/ نوشته فاروق سومر

ترجمه دکتر اشراقی و دکتر امامی/ص 210)

هم اکنون تعدادی از آن ها در کشور ترکیه در شهر شام بایاتی

در استان غازی عینتاب ترکیه زندگی می کنند

هنوز هم در سوریه و لبنان تعداد زیادی از بیات زندگی می کنند

همچنین در منابع تاریخی آمده است که گروهی از بیات های شامی

به ایل قاجار ملحق گردیدند و جزو دوازده تیره ایل قاجار شدند

(شیبانی ، 37)(خورموجی ص 3)

همچنین تعدادی از افراد طایفه بیات های شام در دوره قاجار

در محله عولادجان تهران ساکن گردیدند که هنوز کوچه شام بیاتی

در آن محله وجود دارد افراد این طایفه از بیاتها از متحدین ایل قاجار بودند

لازم به ذکر است به اشتباه در منابع تاریخی مربوط به دوره صفویه

در مورد طوایف تشکیل دهنده قزلباشان ایل شاملو نوشته اند

که صحیح آن ایلات شاملو هست چون شاملوها از ایلات ترکمان متفاوت

تشکیل شده بودند که بیات های شاملو یک ایل از ایلات شاملو را تشکیل میداده است

ایلات روملو :

بخشی از قوم بیات که به همراه سلجوقیان تا آناطولی پیش روی کردند

به بیات روملو معروف شدند گروهی از بیات های روملو

در زمان صفویه به ایران وارد شده و در صفوف قزلباش ها قرار گرفتند

(به دلیل این که آناطولی جزو امپراطوری روم شرق بود تا مدت ها

بعد از انقراض آن ها به سرزمین آناطولی " روم " هم گفته می شد)

به جز منابع تاریخی که مربوط به اوایل دوران صفویه است

در دیگر منابع تاریخی بعد از آن زمان نامی از بیات های روملو نمی بینیم

لازم به ذکر است به اشتباه در منابع تاریخی مربوط به دوره صفویه

در مورد طوایف تشکیل دهنده قزلباشان ایل روملو نوشته اند

که صحیح آن ایلات روملو هست چون روملوها از ایلات ترکمان متفاوت

تشکیل شده بودند که بیات های روملو یک ایل از ایلات روملو را تشکیل میداده است

ایل بزچلو(بوزچلو) :

بزچلوها(بوزچلو) یکی از تیره های ایل بیات ساکن در مناطق شمال سوریه و

جنوب آناطولی بودند که با فعالیت های تبلیغاتی صفویان به قزلباش ها پیوسته

و سپس به ایران مهاجرت نمودند

بزچلوها که ابتدا در عراق عجم ناحیه ای مابین همدان و اراک امروزی

ساکن شده بودند  در زمان شاه عباس صفوی به قفقاز کوچ داده شدند

(باکیخانف 1383:179/اوبن 1362:108)

آن ها از جمله سی و دو قبیله قزلباش در آن دوره بوده اند

(اروج بیگ 1338:68/دلاواله 1381:277)

آن ها در عصر قاجار نیز نقش بسزایی در جنگ های ایران و روس ایفا نمودند

(سپهر1337:1/110)

نام ایل بزچلو برای اولین بار در منابع مصری و در عهد ممالیک(مملوکیان)

در قرن نهم ذکر گردیده است بر طبق گزارشات تاریخی مورخین مصری

مربوط به عهد ممالیک ، بوزجه (بوزچه) فرمانده بیات هایی بوده است

که در دهه های آغازین قرن نهم در کشمکش های ممالیک داخل شده

و در حمایت از سلطان فرج پادشاه چرکسی ممالک وارد نبرد با 

مدعیان قدرت و تاج و تلخ از جمله شیخ المحمودی حاکم حلب می گردد

در یکی از جنگ هایی که در آخرین ماه سال 811 هجری قمری در

ساحل رودخانه عاصی مابین نیروهای سلطان فرج وشیخ المحمودی

اتفاق افتاد بوزجه بیگ (بوزچه بیگ) که در راس بیات های طرفدار

سلطان فرج قرار داشت در حین جنگ به رودخانه افتاد و غرق شد(سومر 1390:328)

از این تاریخ به بعد در منابع مصری به بیات هایی که بوزجه(بوزچه) 

و فرزندش خلیل بیگ فرمانده آنها بوده اند

جماعت آل بوزجه یا بوزجه لو لقب می دهند(همان:329)

خلیل بیگ بوزجه اوغلی جزو امرایی بوده که در سال 875 هجری قمری

به حضور یشبگ فرمانده مملوک ها که در صدد جنگ با 

شهسوار بیگ ذوالقدر اوغلی بود رسیده است(همان : 331)

بعدها برخی از امرای خاندان بوزجه اوغلی با قدرت گیری

اوزون حسن به آغ قویونلوها پیوستند(طهرانی 1978:148)

در قدیمی ترین دفاتر مالیاتی عصر سلطان سلیمان عثمانی

معروف به سلطان سلیمان قانونی قبیله بیات سومین قبیله ای است

که از آن نام برده شده است و از 20 شاخه(تیره) تشکیل می گردیده است

در راس این بیست تیره از تیره " جماعت اردوی خلیل بیگ بن بوزجه "

نام برده شده است

در واقع نام ایل بیات تحت فرمان بوزجه(بوزچه) تحت الشعاع نام او قرار می گیرد

همچنین نویسنده گمنام کتاب تاریخ قزلباشان در زمان شاه عباس اول صفوی

به هنگام معرفی ایلات قزلباش ، بیات و بزچلو را در کنار هم قرار داده و

در ذیل آن توضیحاتی داده است(بی نا ، 1361 :24)

اما علی رغم جدایی ظاهری بزچلو از بیات ها کماکان بزچلوها 

رابطه خود را از ایل مادر یعنی ایل بیات جدا نکردند و بعدها با مهاجرت 

به ایران در نزدیکی ایل بیات ساکن گردیدند

به عنوان نمونه شمال و جنوب منطقه بزچلوی عراق عجم در استان مرکزی

تیول بیات ها بوده است لازم به ذکر است که شمال منطقه بزچلو در گذشته

به بلوک بیات معروف بوده و امروزه با عنوان دهستان بیات جزو شهر ساوه است

همچنین محال کزاز و کرهرود در جنوب منطقه بزچلو در شهر شازند امروزی

از قدیمی ترین مناطق مسکونی ایل بیات در زمان صفویه بوده است

(اسکندر بیگ 1364:13/2 و 440/2،196/2،134/2،472/2)

این ارتباطات حاکی از آشنایی بزرگان آنها از ریشه مشترکشان است

به غیر از این سکونتگاه بزچلوها در قره باغ ، ایروان و گنجه نیز در کنار

بیات ها قرار داشته است(باکیخانف 1383 : 179)

ایل بزچلو علاوه بر ایران در کشورهای مجاور همچون آذربایجان ،

ترکیه ، داغستان روسیه ، ارمنستان و گرجستان نیز ساکن هستند

منبع : مقاله بررسی نقش ایل بزچلو در عصر صفویه

علی ابوالقاسمی/تاریخنامه خوارزمی/شماره بیستم/ زمستان 1396

علاوه بر مناطق اشاره شده تعدادی از بزچلوها در منطقه بویین زهرا سکونت دارند

همچنین شنیده شده که منطقه قشلاقی به اسم قشلاق بزچلو در نزدیکی

سرعین در استان اردبیل قرار دارد

جالب است بدانید پنج اثر از ایل بزچلوبیات در فهرست ناملموس ملی ایران

به ثبت رسیده است

1_ قالی بزچلو با قدمت 150ساله از داشته های فرهنگی این شهرستان است

که سبقه صادرات به کشورهای اروپایی و همسایه را دارد و نمونه ای از آن

در موزه های عظیم بین المللی نیز نگهداری می گردد.

یکی از برندهای شناخته‌شده قالی ایران در بازارهای داخلی و خارجی، برند بُرچَلو یا بُزچَلو است که در نشست  کمیته ملی ثبت آثار فرهنگی ناملموس در تاریخ ۱۱ بهمن ۱۳۹۹ با عنوان «مهارت بافت قالی برچلو (بزچلو

به ثبت ملی رسید

2_ داستان گورجو قیزی و بالاممد در ساز عاشیق های بزچلو است که روایتی عاشقانه بوده و در قرن های متمادی توسط عاشیق های شهرستان کمیجان نقل می شده است و روایت آن تا لحظه کنونی نیز ادامه دارد.رستمی شرح داد: روایت عاشقی فردی از دیار بزچلو یا شهرستان کمیجان با دختری اهل گرجستان است که در بخش های مختلف آن صحنه های غم و شادی و وصال و فراق را به تصویر می کشد و با درونمایه طنز خود خنده به لبان مخاطبان خود می نشاند که این داستان زمستان سال 96 به ثبت ملی رسیده است

3_ آیین مونجوق سالماق در شهر کمیجان که در سال 1396 به ثبت ملی رسیده است
مراسم «منجوق سالماق» مراسمی آیینی است که در منطقه بزچلو شهرستان کمیجان در عید قربان انجام می‌شود
«مونجوق سالماق» مراسمی است عمدتاً زنانه که در واقع نوعی فال‌گیری با شعر محسوب می‌شود. این مراسم با تفاوت‌های جزئی در تمامی روستاها و شهرهای شهرستان کمیجان برگزار می‌شود.
روش اجرای این مراسم بدین شکل است که در شب عید قربان، زنان در خانه یک داوطلب که با غذای گرم تهیه شده از گوشت قربانی از آنها پذیرایی می‌کند، جمع می شوند. هر فرد یک منجوق یا جسمی در اندازه‌های منجوق ( یا دکمه) انتخاب می‌کند و این منجوق‌ها به داخل ظرفی سفالی که محتوی آب است انداخته می‌شوند و روی آن را با پارچه‌ای می پوشانند و تا روز آینده همه به خانه‌های خود رفته و برای نیات خود دعا می‌کنند

در روز بعد، فردی با تجربه که تعداد زیادی دوبیتی‌ فولکلوریک ترکی موسوم به بایاتی می‌داند شروع به خواندن یک دو بیتی می‌کند و دختری خردسال دست در داخل ظرف سفالی نموده و یک منجوق را خارج می‌کند. بدلیل مشخص بودن شکل هر مونجوق تنها برای صاحب آن، بدون اینکه دیگران بدانند منظور کیست هر بایاتی که خوانده می‌شود به مثابه فال شخص در نظر گرفته می‌شود و فرد با توجه به نیتی که در دل داشته، تفسیر شعر خوانده شده را با آرزوی خود مطابقت می‌دهد.

4_ مراسم سوت آشی در منطقه فرهنگی بزچلو نیز از دیگر آثار ثبت ملی این خطه است که مراسم سوت آشی در شهرستان کمیجان هرسال در نیمه دوم اردیبهشت یا نیمه اول خرداد برگزار می گردد این مراسم مفرح مربوط به تعطیلات آدینه است که خانواده های این منطقه در کنار آب های جاری گرد هم آمده و دیگ های سوت آشی یا آش شیر را که مرکب از بلغور گندم و شیر تازه دام است برپا می نمایند و این مراسم که سال 97 به ثبت ملی رسیده از جهات گوناگون بسیار مورد توجه است، به صورتی که در این روز توجه ویژه ای به افراد تهی دست می گردد و تعاون و همکاری و سرزندگی از ویژگی های شاخص آن است

5_ ماماتَک در طب سنتی منطقه بزچلو نیز یکی دیگر از آثار ناملموس ثبت شده این شهرستان در فهرست آثار ملی کشور است و ماماتک ضماد یا خمیر تشنه سفتی است که از ترکیب آرد گندم، خاکه قند و بزاق دهان حاصل می گردد و در شهرستان کمیجان از آن برای سربازکردن دمل های دردناک زیرپوستی و تخلیه عفونت آن استفاده می گردد، به شکلی که بعد از تهیه ضماد آن را با پارچه بر روی محل عفونت می بندند و این ضماد به علت تشنه بودن، به صورت آرام آرام آغاز به مکیدن عفونت کرده و منجر به سربازکردن و تخلیه عفونت می گردد.وی اضافه کرد: این شیوه کاربردی ماماتک در طب سنتی منطقه بزچلو در سال 98 به ثبت ملی رسیده است

صحیح این است که از آن ها تحت عنوان " بوزچه لو بیات " نام برده شود

ایل قارا پاپاق :

این ایل بخشی از طایفه بزچلو(بوزچلو) بوده است همانطور که در بالا توضیح داده شد

طایفه بزچلو بخشی از قوم ترک بیات است بخشی از این طایفه 

در جریان مهاجرت تغییر نام یافته و به قارا پاپاق مشهور شده است

آنها هنگام اقامت در عثمانی به خاطر نوع پوشش و کلاه سیاه مردان

که داشتند به این نام معروف شدند (اوبن 1362:78/رضوی 1370:21)

همچنین گفته شده است که این نام بعد از مهاجرت به ایران در زمان قاجار

به آنها اطلاق شده است

منبع : مقاله بررسی نقش ایل بزچلو در عصر صفویه

علی ابوالقاسمی/تاریخنامه خوارزمی/شماره بیستم/ زمستان 1396

طایفه آیروملو :

این طایفه که در منطقه آذربایجان زندگی می کنند بخشی از آنها

در منطقه آواجیق ساکن هستند بنابر اسناد انشعابی از ایل قارا پاپاق هستند

که دچار تغییر نام شده اند از آنجا که گفتیم ایل قارا پاپاق خود انشعابی از

ایل بزچلو هست و بزچلوها یکی از طوایف قوم بیات هست

پس در نتیجه آیروملوها از قوم ترک بیات هستند

طایفه پهلوانلو :

این طایفه که امروزه در کشور ترکیه زندگی می کنند یکی از طوایف

قوم ترک بیات است که به مرور زمان دچار تغییر نام شده است

(صفحه ی 333 تاریخ غزها نوشته فاروق سومر)

طایفه گادیکلو :

یکی از طوایف بیات است که به علت تن در ندادن به اسکان و ترک زندگی ایلیاتی

توسط دولت عثمانی به قبرس شمالی تبعید شدند و اکنون در قبرس شمالی

زندگی می کنند
(جهت جزئیات میتوان به کتاب تورکیش سیپروئیت، جلد دوم مراجعه کرد)
(مقاله ترک های قبرس ، ترکمنهایی که اسب سواری را فراموش کرده اند
نوشته دکتر ناظیم براتلی ترجمه دکتر رحمت قاضیانی)
طایفه آغچه قویونلو :
یکی از طوایف بیات است که دچار تغییر نام شده است بعدا
به ایل قاجار ملحق گردید و درتشکیل دولت قاجارنقش بسزایی داشتند
(کتاب ایل اینانلو در گذر زمان جلد دوم / ص 495)
طایفه آغچه :
یکی از طوایف بیات است که دچار تغییر نام شده است بعدا
به ایل قاجار ملحق گردید و در تشکیل دولت قاجار نقش بسزایی داشتند
(کتاب ایل اینانلو در گذر زمان جلد دوم / ص 495)
لازم به ذکر است علاوه بر طوایف آغچه قویونلو و قوینلو که از طوایف بیات هستند
طایفه ای از بیات ها به اسم طایفه شامبیاتی هم به ایل قاجار پیوسته اند
(شیبانی ، 37)(خورموجی ص 3)
به عبارتی در ایل قاجار سه طایفه از قوم ترک بیات حضور دارد

در پایان گفتن این نکته ضروری است که تعداد طوایف منشعب شده

از قوم ترک بیات که به مرور زمان دچار انشعاب و تغییر نام شده اند

از موارد گفته شده در این مطلب بیشتر است 

بطور مثال در دفاتر مالیاتی مربوط به سلطان سلیمان عثمانی

معروف به سلیمان قانونی برای قوم ترک بیات موجود در قلمرو عثمانی 

بیست طایفه(شاخه) ثبت شده است

متاسفانه به دلیل تغییر نام و کمبود منابع تاریخی 

بیشتر این طایفه ها(شاخه ها) قابل شناسایی نمی باشند

در پایین به تعدادی از بزرگان ایلات و طوایف اشاره شده در این مقاله

که از قوم ترک بیات و از طوایف و ایلات منشعب شده از این قوم هستند

اشاره می نمایم

بزرگان طایفه بوزچه لو :

1_ بوزچه(بوزجه) بیات :

بوزجه (بوزچه) فرمانده بیات هایی بوده است

که در دهه های آغازین قرن نهم در کشمکش های ممالیک داخل شده

و در حمایت از سلطان فرج پادشاه چرکسی ممالک وارد نبرد با 

مدعیان قدرت و تاج و تلخ از جمله شیخ المحمودی حاکم حلب می گردد

در یکی از جنگ هایی که در آخرین ماه سال 811 هجری قمری در

ساحل رودخانه عاصی مابین نیروهای سلطان فرج وشیخ المحمودی

اتفاق افتاد بوزجه بیگ (بوزچه بیگ) که در راس بیات های طرفدار

سلطان فرج قرار داشت در حین جنگ به رودخانه افتاد و غرق شد(سومر 1390:328)

از این تاریخ به بعد در منابع مصری به بیات هایی که بوزجه(بوزچه) 

و فرزندش خلیل بیگ فرمانده آنها بوده اند

جماعت آل بوزجه یا بوزجه لو لقب می دهند(همان:329)

2_ خلیل بیگ بوزچه اوغلی :

او فرزند بوزچه بیات بود که بعد از پدر ریاست افراد تیره خویش را به

عهده داشته است 

3_ عزیز آقا بوزچه لو :

عزیز آقا از فرماندهان شاه اسماعیل اول صفوی بود که بعد از شکست

شیبیک خان ازبک و کشته شدن او در جنگ سر او را بریده و به شاه اسماعیل

هدیه می دهد نقل است که شاه اسماعیل اول صفوی با گفتن جمله

" بو چوخ بهادور " از این هدیه ابراز خوشحالی کرده بعد از این واقعه

به لقب " آدی بهادور " مشهور می گردد و شاه اسماعیل منطقه شمال فراهان

یعنی جنوب کهستان درگزین که امروزه شهر کمیجان می باشد را به

عنوان تیول به او و طایفه بوزچلو می بخشد لازم به ذکر است

منطقه کمیجان تا پیش از این به عنوان بلوک بوزچه لو شناحته می شد

(اسکندر منشی/ج1/ص33)

4_ سلطان علی بیگ یوزباشی بوزچلو :

از فرماندها شاه عباس صفوی در جنگ با ملک جهانگیر حاکم کجور در

سال 1006(منجم یزدی ص 160_161)

5_ عیسی خان سلطان بوزچلو :

در سال 1048 حاکم طایفه بوزچلو و مناطق لوری و پنبک و آقچه قلعه بود

(حسینی استر آبادی ، ص 258/ خواجگی اصفهانی ، ص 279)

6_ عباس قلی خان سرهنگ بوزچلو :

فرمانده بوزچلوها در جنگ هرات در زمان محمد شاه قاجار

7_ محمد خان سرتیپ بوزچلو :

فرمانده بوزچلوها که در سال 1296 قشونش بیشتر از 800 نفر بودند

(همان ، ج 1،ص 730/ج 3 ، ص 284_285/ناصرالدین قاجار ص 111/

اعتماد السلطنه ، ج 4،ص 2383)

8_ عاصم السلطنه بوزچلو :

فرزند محمد خان سرتیپ بود که بعد از پدرش در سال 1315

جانشین او شد(دفتر فرامین القاب و عطایا ، ج 1 ، ص 532)

9_ نقی بیگ بوزچلو :

در زمان فتحعلی شاه قاجار(1212_1250) رییس طایفه بوزچلو

نقی بیگ یا نقی خان بود که عباس میرزا را در جنگ با روسها همراهی کرد

(مفتون دنبلی ، ص 219_220 / سپهر ،ج 1 ، ص 110 ، 194 ، 217 )

این گروه از طایفه بوزچه لو ظاعرا پیش از اتمام جنگ های ایران و روس

و قرار داد ترکمن چای از منطقه ایروان وارد آناطولی شدند و پس از چندی

به ایران آمدند و به دستور مرحوم عباس میرزا ولیعهد در منطقه سولدوز

مستقر شدند این طایفه در جریان مهاجرت دچار تغییر نام شدند و به

قارا پاپاق یا قارا پاپاخ مشهور گشتند

بزرگان طایفه ذوالقدر :

1_ قره جه بیگ : از او به عنوان موسس خاندان ذوالقدر یاد می شود

2_ زین الدین قره جه اوغلی : 

ترکمنهای ساکن در بوز اوقساکن مرعش به فرماندهی او تا 

حوالی ملطیه پیش رفتند(دمیر ص 376_377)

او در راس پنج هزار سوار در بهار 735 به ارمنستان صغیر

در کیلیکیه حمله کرده و غنایم بسیار گرفته بود

(اینانچ،1989،ص8_9/د.ا.ترک،جلد3،ص654)

او بعدا بیگ نشین ذوالقدر را تاسیس نمود(د.ا.ترک،جلد3،ص655)

لازم به ذکر است بیگ نشین ذوالقدر در منطقه آناطولی جایی به اسم مرعش

قرار داشته است که در زمان سلطان سلیم اول عثمانی از بین رفت

3_ خلیل بیگ ذوالقدر :

او فرزند زین الدین قره جه اوغلی ذوالقدر بود که پس از پدرش

بیگ نشین ذوالقدر را اداره می کرد(اوزون چارشیلی)

4_ ده ده ابدال بیگ ذوالقدر :

بعد از تشکیل دولت صفوی به مقام قورچی باشی رسید

و سپس به حکومت ساوجبلاغ ری و مرو برگزیده شد

(سومر،1992،ص 48-49)

5_ الیاس بیگ ذوالقدر :

معروف به کچل بیگ در سال 909 پس از فتح منطقه فارس

به وسیله شاه اسماعیل اول صفوی به حکومت آنجا برگزیده شد

(منشی قمی،ج1،ص80/فسایی،ج1،ص370)

6_ سلیمان بیگ ذوالقدر : والی منطقه فارس در عهد صفویه

7_ امت بیگ ذوالقدر : ملقب به خلیل سلطان والی منطقه فارس بود

لازم به ذکر است که والیان منطقه فارس در سلسله صفویه

تا زمان به سلطنت رسیدن شاه عباس اول همگی از طایفه ذوالقدر بودند

به گفته حسن فسایی(ج 2 ، ص 1280) حکومت آنان بر منطقه فارس

تا عهد صفویه تا سال 998 ادامه یافت

در دوره صفوی 17 نفر از امرای ذوالقدر بر منطقه فارس حکمرانی کردند

که فسایی در کتاب خویش اسم تمام آنها را آورده است

آخرین آنها امیربنیادخان ذوالقدر بود پس از او خکومت ذوالقدرها

در بخش هایی از منطقه فارس از جمله در  جهرم و فسا 

تا اواسط دوره قاجار طول کشید(همان ، ج2 ، ص 1280_1281)

اسکندر منشی پایان حکومت ذوالقدریان در منطقه فارس را

در سده یازده می داند (اسکندر منشی،ج1،ص458)

باید اشاره نمایم که تعداد امرای بیگ نشین ذوالقدر بیشتر

از موارد اشاره شده در این مقاله است که به دلیل محدویت

در نوشتن به افراد نام برده شده در این مقاله بسنده کردم


 

دده قورقود


دده قورقود

دده قورقود نام مجموعه ای از چندین قصه مربوط به ایلات ترک غزتبار

مثل ایل بیات است که در محل اولیه آن ها (حدود کشور قزاقستان امروزی)

اتفاق افتاده است نام این مجموعه از سراینده آن دده قورقود گرفته شده است

دده قورقود را در واقع یک پیر غیب گو و روحانی ترک غز تبار دانسته اند

در قرون بعد به خصوص بعد از فتح آناطولی و استانبول گویا به این مجموعه

مطالبی اضافه گردیده است اما جان مایه اصلی این مجموعه مربوط به دوران

باستان و زمانی است که ترکان غزتبار در محل اولیه خویش حضور داشته اند

در سال 2000 میلادی هزار و سیصدمین سالگرد نوشته شدن

ده ده قورقود جشن گرفته شد

به روایت رشیدالدین فضل‌الله دده قورقوت( قورقود)، حکیم و قصه‌گوی

افسانه‌ای اغوزان از قبیله بیات بوده است (نسخۀ خطی، 397)
همچنین مطلع کتاب دده قورقود چنین آغاز می شود :

«محمد پیغمبرین زامانینا یاخین بایات بویوندا قورقود آتا

دئییلن بیر کیشی وار ایدی»

که به تعلق دده قورقود به ایل ترک بایات(بیات) اشاره دارد

قبلا در مطلبی که تحت عنوان " محدوه زندگی ایل بایات قبل از ورود

به فلات قاره ایران " نوشتم و در وبلاگ قرار دادم در مورد مناطقی که

ترکان غزتبار در گذشته در آنجا زندگی می کردند توضیح دادم که مطابق

با محل هایی است که داستان های دده قورقود در آنجا اتفاق افتاده است

شهری به اسم قورقود به نام او نامگذاری شده که در مسیر راه آهن شهر غزالی به

قیزیل اوردا واقع در 150 مایلی شرق دریاچه آرال در کشور قزاقستان می باشد

در مجاورت این شهر قبری منتسب به قورقود وجود دارد

علامت روبرو را که مشاهده می کنید  در کتاب سلجوق نامه ( تاریخ آل سلجوق )

که در عهد سلجوقی توسط علی یازیچی اوغلو نوشته شده

به عنوان علامت ایل  بیات آمده است با توجه به انتساب دده قورقود به ایل بیات

از این علامت در معماری مقبره دده قورقود و شهر قورقود استفاده گردیده است

عکس پایین متعلق به مقبره دده قورقود می باشد

عکسی را که در پایین مشاهده می نمایید مربوط به گورستانی باستانی در کشور

قزاقستان است که آثاری از تدفین افراد قوم بیات را در آنجا بدست آورده اند



اسکناس 50 منات ترکمنستان

اسکناس 50 منات ترکمنستان
این اسکناس در تاریخ 1 ژانویه 2009 معرفی و در همان سال
به صورت گسترده چاپ و توزیع شد و هم چنان معتبر است.
روی این اسکناس تصویر دده قورقود در کنار نشان ملی ترکمنستان نقش بسته است

منبع عکس :

https://turkcetarih.com/kazakistan-ustyurttaki-turk-tarzi-mezar-yapilari-3/

برای دریافت اطلاعات کامل تر در مورد ایل ترک بیات می توانید به لینک زیر بروید





ایل بیات و معنی بایات

ایل بیات و معنی بایات

 

ایل بیات یکی از ایلات ترک اوغوز است که نام آن در کتاب دیوان لغات الترک

نوشته محمود کاشغری که منبعی تاریخی برای تاریخ ترکهای آسیای میانه و ترکهای اوغوز

می باشد به عنوان یکی از طوایف ترک اوغوز آمده است همچنین معنی کلمه

بیات که به صورت " بایات " هم ذکر شده است به معنی با دولت و پرنعمت است

متنی که گذاشته شده است از سایت دانشنامه جهان اسلام است

که اطلاعات خوبی ارائه داده است

گویا نویسنده آن آقای علی پورصفر قصابی نژاد می باشد

بیات قبیله ترک از قبایل بیست و دوگانه اغز یاغز پراکنده در

ایران افغانستان ترکمنستان ازبکستان جمهوری آذربایجان ارمنستان ترکیه سوریه و عراق .

کلمه بیات که به صورت بایات هم ضبط شده به معنای با دولت و پرنعمت است . اصل این

قبیله در نسبنامه‌های افسانه‌ای ترکان به «بایآت » پسر دوم گون خان پسر اغوزخان

می‌رسد

به سبب انتساب ترکان خاتون مادر سلطان محمد خوارزمشاه و انتساب مادر ازلغ

(اوزلاغ)شاه ولیعهد سلطان محمد به طایفه بیات امرای این طایفه در دربار

خوارزمشاه صاحب نفوذ و قدرت شدند  مجتبی مینوی در تعلیقات خود بر سیرت

جلال الدین مینکبرنی (ص ۳۲۹ـ۳۳۰) تنها به طرح این سؤال قناعت کرده که آیا

ارتباطی بین بیات و بیاووت هست یا نه . بعضی از پژوهشگران در سالهای اخیر

تصریح کرده اند که «بایاوت »ها نه از قبایل مغول که همان بیاتهای ترک اند

(قفس اوغلی ص ۱۶۵ پانویس ۲۱) تاریخ ورود قبیله بیات به فلات قاره ایران

چندان روشن نیست اما از برخی منابع تاریخی برمی آید

که این مردم ظاهرا در اوایل قرن پنجم و مقارن حملات غزان و سلجوقیان در فلات

ایران پراکنده شده و در مسیر کوچ نظامی خود تا صحرای شام و سواحل مدیترانه

پیش رفته اند. در این پیشرویهای پرماجرا گروههایی از این قبیله بتدریج در بعضی

نواحی خراسان بزرگ عراق عجم کردستان و لرستان استقرار یافتند. چنانکه خبر

انتصاب امیرسنقر بیاتی (مقتول ۵۱۱) به نیابت حکومت بصره از جانب امیر آق سنقر

بخاری اقطاع دار این ولایت از سابقه دراز حضور بیاتها در ایران و عراق عرب حکایت

می‌کند (ابن خلدون ج ۴ ص ۹۳). استقرار قبیله بیات در بعضی نواحی غربی ایران

پس از چندی به تشکیل دولت محلی کوچکی در اراضی میان لرستان کوچک و عراق

عرب انجامید اما خصومت حاکمان بیات و اتابکان لر سرانجام به انقراض حکومت بیات

منجر شد و اتابک شجاع الدین خورشید شاه حاکم لرستان که از دست اندازیهای

مکرر ترکان بیات به متصرفات خویش خشمگین بود بر سر آنان تاخت . در نتیجه

آخرین حاکم بیات هزیمت یافت و قلمرو او که به ولایت بیات مشهور بود به تصرف

سپاه خورشیدشاه درآمد (حمدالله مستوفی ۱۳۶۲ش الف ص ۵۵۳ معین الدین

نطنزی ص ۵۴ ـ ۵۵ بدلیسی ص ۶۰). نام ولایت بیات در قرون بعد نیز در منابع دیده

می‌شود. عطاملک جوینی در نیمه دوم قرن هفتم در گزارش کوتاهی راجع به

اشتغالات دیوانی خود در تاریخ جهانگشای از برانداختن باجهای قدیم بلاد تستر و

بیات سخن گفته است (ج ۱ ص ۲۵). نام ولایت بیات در اواخر قرن هشتم در ردیف

نامهای ولایات معتبری چون بغداد عراق عرب خوزستان و لرستان قرار گرفت (شمس

منشی ج ۲ ص ۱۷۰ـ۱۷۱). در قرون بعد نام این ولایت بر حوزه محدودی اطلاق

می‌شد که مشهورترین ناحیه آن قلعه بیات بر سر راه دزفول و عراق عرب بود (نویدی

ص ۱۰۱). نادرشاه هنگامی که از عراق عرب به سوی خوزستان می‌رفت تا شورش

محمدخان بلوچ را سرکوب کند بر سر راه خود در این قلعه توقف کرد (استرآبادی ص

۲۲۳). ویرانه این قلعه امروزه در کشور عراق برجاست (لسترنج ص ۶۹ـ۷۰).

مشیرالدوله تبریزی (متوفی ۱۲۷۹) در شرح مأموریتش برای تشخیص و تعیین

مرزهای ایران و عثمانی «قریه بیات » را از توابع پشتکوه لرستان دانسته و از

پراکندگی بیاتها در توابع شوشتر و دزفول خبر داده است (ص ۱۰۲).

میدان فعالیت سیاسی طوایف بیات در تاریخ ایران محدود به پشتکوه لرستان نبود

گروههایی از اینان در جنگهای شیخ ابواسحاق اینجو (متوفی ۷۵۸) و امیر مبارزالدین

محمد مظفری (ح ۷۰۰ـ ۷۶۵) شرکت داشتند (وزیری کرمانی ص ۳۸۴ـ۳۸۵). در

حکومت زندیه نیز بیاتها صاحب نفوذ بودند و مهر علی خان بیات اسلاملو از جمله

بزرگان شیراز در زمان کریم خان زند و علی مرادخان زند بود (غفاری کاشانی ص ۱۶۵

۱۸۸ ۱۹۱ ۴۷۶). بیاتهای شیراز که تا اوایل قرن چهاردهم در یکی از گذرهای محله

اسحاق بیگ به خریدوفروش اسب اشتغال داشتند(فسائی ج ۲ ص ۹۱۹).

جمعی از بیاتها که در پایان مهاجرت طولانی خود به آناطولی و شام رسیده بودند در

اواخر قرن هشتم و اوایل قرن نهم به قره عثمان فرمانروای آق قوینلوها پیوستند و

ظاهرا در جنگ وی با امیر چکم والی شام شرکت کردند (طهرانی ص ۶۰ ۶۴ ۶۵

روملو ج ۱۱ ص ۲۷ـ۳۰). پس از انقراض سلسله آق قوینلو بسیاری از طوایف تشکیل

دهنده آن اتحادیه از جمله طایفه بیات به دولت صفوی پیوستند ( تاریخ قزلباشان ص

۸ ۲۱ـ۲۹ هینتس ص ۹۶). احتمالا بسیاری از طوایف خاک آناطولی را ترک گفته و به

ایران آمده اند اما آثار آنان هنوز در بعضی روستاهای آناطولی و شام برقرار است (

ایرانیکا ذیل ماده ). این گروه از طوایف بیات را بعدها قره بیات نامیدند تا از بیاتهایی

که از قبل در ایران می زیستند متمایز شوند. بر همین اساس طوایف بیات ایران را آق

بیات یا بیات مطلق می خواندند (قائم مقام ص ۴۰۳ـ۴۰۴). ظاهرا تیره شام بیاتی از

تیره‌های تشکیل دهنده ایل قاجار (خورموجی ص ۳) و از بیاتهای شام یا قره بیاتها

بوده که پس از استقرار در آذربایجان به طوایف قاجار پیوسته است . بزرگان این طایفه

از جمله امرای دربار فتحعلی شاه به شمار می‌آمدند (قائم مقام همانجا).

پیش از تشکیل دولت صفویه چندین طایفه چادرنشین ترک و مغول در دشتهای

قزوین و ری و شهریار به سر می‌بردند (فریومدی ص ۳۴۴ اولیاءالله ص ۱۹۲ـ۱۹۴

مرعشی ص ۴۴). هر چند نام طوایف بیات در منابع اخیر نیامده است اما به نظر

می‌رسد که این طوایف پیش از دولت صفوی در قسمتهایی از لرستان و عراق عجم

سکونت داشته اند. این احتمال از آنجا تقویت می‌شود که شاه اسماعیل اول (حک :

۹۰۵ـ۹۳۰) در همان سالهای نخست سلطنت خود پس از آنکه آذربایجان و شیروان را

از تصرف دولت عثمانی خارج کرد و آن نواحی را تحت حکومت خود درآورد جمعی از

این طوایف را از عراق ] عجم [ به شابران و دربند تبعید کرد (باکیخانوف ص ۹۳).

بعدها بزرگان این طوایف با دربار روسیه پیوند یافتند و در جلب حمایت روسها

کوشیدند (همان ص ۱۶۵)

روء سا ی طوایف بیات عراق عجم که ظاهرا بزرگترین گروه از طوایف بیات مطلق یا

آق بیات به شمار می‌آمدند در سالهای سلطنت شاه طهماسب اول (۹۳۰ـ۹۸۴) از

جمله بزرگان دولت صفوی محسوب می‌شدند. سلیمان بیگ و برادرش حسن بیگ

یوزباشی قورچیان بیات پیش از اینکه به سبب رفاقت با اسماعیل میرزا پسر شاه

طهماسب اول مغضوب شوند از امرای بزرگ و مقرب شاه صفوی بودند (نویدی ص

۱۱۱ تاریخ قزلباشان ص ۲۴). حتی صدماتی که شاه صفوی بر این طوایف وارد آورد

مانع از اطاعت و خدمتگزاری آنان نشد. هنگامی که القاص میرزا برادر شورشی شاه

طهماسب با حمایت سلیمان قانونی پادشاه عثمانی از عراق عرب تا قم پیش آمد

جمعی از طوایف بیات عراق عجم که در حدود قم می زیستند به مقابله با القاص

میرزا شتافتند. جنگجویان این طایفه در جنگ مغلوب و به دستور القاص میرزا کلیه

اسرای طایفه بیات اعدام شدند ( عالم آرای شاه طهماسب ص ۱۰۹). طوایف بیات

عراق عجم همچنین مدتی در ملازمت و خدمتگزاری سلطان مصطفی میرزا پسر

شاه طهماسب بودند. سلطان مصطفی میرزا که از دوستداران سلطنت برادر خود

سلطان حیدر میرزا بود پس از قتل برادر به دست هواداران اسماعیل میرزا برادر دیگر

خود به امیدنجات به میان طایفه بیات گریخت . حاجی اویس بیگ بیات حاکم طایفه

که در ظاهر پذیرای شاهزاده متواری شده بود بازداشت محترمانه او را به قزوین

اطلاع داد و پس از ورود شاه اسماعیل دوم (حک : ۹۸۴ـ ۹۸۵) به قزوین او را به

حضور شاه رسانید (اسکندرمنشی ص ۱۴۳ منجم یزدی ص ۲۹ـ۳۰ حسینی

استرآبادی ص ۵۵). در اوایل سلطنت شاه عباس اول (۹۹۵ـ ۱۰۳۷) که حکومت

قلمرو علیشکر ـ همدان ـ به محمد باقر میرزا پسر خردسال شاه عباس تفویض شد

اغورلو سلطان بیات حاکم طایفه بیات و نواحی کزاز و کرهرود به نیابت از او به

حکومت همدان رفت . اما شاهوردی خان لر حاکم لرستان کوچک که از مدتها قبل

قصد تصرف بعضی مناطق تابعه همدان را داشت قلت یاران اغورلوسلطان را مغتنم

شمرد و به بروجرد مقر او حمله برد. در این جنگ اغورلو سلطان کشته شد و

لشکریان بیات متفرق شدند. تا اینکه شاه عباس خود به جنگ شاهوردی خان رفت و

پس از شکست دادن او متوجه ایل بیات شد و کلیه مناصب موروثی اغورلو سلطان را

به برادر او شاهقلی سلطان بیات تفویض کرد. وی که از تأخیر ایل بیات در امداد به

اغورلو سلطان خشمگین بود به خواهش شاهقلی سلطان از مجازات ایل بیات

درگذشت و پس از دریافت سه هزار تومان پول و سه هزار کره اسب بیاتی نژاد که

همواره مورد توجه قزلباشان بود به قزوین بازگشت (اسکندرمنشی ص ۳۵۲ـ

۳۵۳ بدلیسی ص ۸۱ـ۸۲ تاریخ قزلباشان همانجا).

گروهی از طوایف بیات دو قرن بعد به آقامحمدخان قاجار (حک : ۱۲۱۰ـ۱۲۱۱)

پیوستند و سرانشان در زمره بزرگان دربار قاجار درآمدند (سپهر ص ۲۶ وکیلی

طباطبائی تبریزی ص ۳۷۳). یکی از مشهورترین بزرگان این طایفه که در عهد

ناصرالدین شاه (۱۲۶۴ـ۱۳۱۳) می زیست علینقی خان بیات ملقب به نظام لشکر و

صمصام الملک است که از مالکان بزرگ ایران و سرکرده یکی از افواج نظامی آن

روزگار بود. فرزندانش به نامهای ذوالفقارخان (صمصام الملک ) و عباسقلی خان

(سهم الملک ) همانند پدرشان از بزرگان آن سامان به شمار می‌آمدند

(اعتمادالسلطنه ۱۳۶۷ ش ج ۲ ص ۱۶۱۵ وکیلی طباطبائی تبریزی ص ۳۸۸ ۴۵۳).

مرتضی قلی خان بیات * ملقب به سهام السلطان که بارها به وکالت مجلس

شورای ملی و یکی دو بار به وزارت و صدارت رسید پسر عباسقلی خان است

(بامداد ج ۴ ص ۶۹). امروزه تمامی طوایف بیات عراق عجم در محال کزاز و کرهرود و

بعضی دیگر از روستاهای اراک سکونت دارند و به زراعت و دامداری روزگار می‌گذرانند

(وکیلی طباطبائی تبریزی ص ۳۸۸). گروهی دیگر از طوایف بیات که در ماکو به سر

می‌برند از اواخر سلطنت شاه عباس اول در این سامان استقرار یافته اند

(اسکندرمنشی ص ۷۹۳ فرامین فارسی ماتناداران ج ۲ ص ۵۰۷) و یا اینکه در اوایل

سلطنت شاه عباس دوم (۱۰۵۲ـ۱۰۷۷) از ایروان به ماکو آمده اند. ریاست این مردم

با مصطفی بیگ بیات جد حکام موروثی ماکو بود (نصرت ماکوئی ص ۳ـ۴۸).

فرزندزادگان مصطفی بیگ در سلطنت قاجاریه و بویژه در صدارت حاج میرزا آقاسی

(متوفی ۱۲۶۵) که خود از اعضای طایفه بیات ایروان بود حکومت چندین ناحیه از ایران

را در دست گرفتند ( رجوع کنید به همان ص ۱۶ـ ۱۸). شاه عباس دوم در اواخ

ر سلطنت گروههایی از طوایف ترک بیات منطقه قره باغ را به همراه طوایف دیگر به

گرجستان انتقال داد. اینان اغلب در اطراف قلعه‌های اسلام آباد و شاه آباد و نصرت

آباد که خود بنا کرده بودند اسکان یافتند. خصومت مذهبی و ستیزه جویی ترکان

مهاجر سرانجام سبب جنگ میان آنان و گرجیان شد که در پی آن جمع کثیری از

مهاجران ترک به قتل رسیدند (وحید قزوینی ص ۲۸۸ـ۲۸۹).

گروهی دیگر از طوایف بیات در کردستان عراق عرب سکونت داشتند که شاه

طهماسب دوم (حک : ۱۱۳۵ـ ۱۱۴۵) بسیاری از آنان را به حوالی تهران و ساوجبلاغ

کرج تبعید کرد (حکیم ص ۷۵۷). در ۱۱۴۴ نیز نادرشاه که هنوز وکیل السلطنه شاه

طهماسب دوم بود پس از اینکه کرکوک را به تصرف در آورد گروهی دیگر از این مردم

را به خراسان تبعید کرد. اینان به روایتی به هرات رفتند و به روایت دیگر به طوایف

بیات نیشابور پیوستند (استرآبادی ص ۱۹۳ مروی ج ۱ ص ۲۵۴). طوایف بیات منطقه

کرکوک در اوایل قرن حاضر مشتمل بر هفت طایفه بودند که در بیست و چند روستا

نزدیک جبل حمرین و قره تپه به سر می‌بردند (ادموندز ص ۳۰۳). نادرشاه همچنین

در دوره سلطنت خود گروههایی از طوایف بیات و افشار و جوانشیر و شاهسون و

بختیاری را به افغانستان تبعید کرد. اغلب اینان که در کابل اسکان یافتند با عنوان

عمومی قزلباش نامیده می‌شدند. بزرگان این مردم تا سالهای سلطنت امیر

عبدالرحمان خان عهده دار بعضی مناصب و مقامات مهم اداری و لشکری افغانستان

بودند (فیض محمد ص ۱۴۳ـ۱۴۴). محله قزلباش کابل یادگاری از همین مردم است .

 گروه دیگر از طوایف بیات ایران که قدمت و سابقه حضور آنان در ایران به قبل از قرن

دهم می‌رسد طوایف بیات نیشابورند که به قره بیات شهرت داشتند. وجه تسمیه

قره بیاتها و تاریخ دقیق ورود آنها به خراسان روشن نیست . تشابه عنوان این طوایف

با قره بیاتهای شامی این گمان را تقویت می‌کند که اینان احتمالا شعبه‌ای از قره

بیاتهای شام بوده اند که پیش از قرن دهم به خراسان مهاجرت کرده اند. اما دلیل

روشنی برصحت این مدعا در دست نیست تنها احتمال قابل اعتنا اخبار مهاجرت

اجباری قره تاتارهای آناطولی است که در آغاز قرن نهم به دستور تیمور لنگ به

سوی خراسان و ترکستان حرکت کرده بودند. گروههایی از این مردم هنگام مهاجرت

از صفوف مهاجران گریختند و در گوشه و کنار مسیر مهاجرت پنهان شدند. اگر چه

درباره تاریخ ورود این طوایف به خراسان خبری در دست نیست اما از آنجا که اسکندر

منشی این طوایف را در شمار طوایف جغتایی آورده است (ص ۷۹۴) می‌توان گمان

کرد که اینان نیز همانند گرایلیها و جلایرها و جمشیدیها پس از حملات مغولان به

خراسان آمده باشند. شهرت و اعتبار این طایفه از سالهای آخر قرن دهم و مقارن

اوایل سلطنت شاه عباس آغاز شد و تا اوایل قرن سیزدهم ادامه یافت . در سال

۱۰۰۰ قره بیاتها که از دو سه سال قبل پیشرویهای ازبکان را متوقف کرده و مانع

سقوط تعدادی از شهرهای خراسان شده بودند سرانجام تسلیم قوای عبدالمؤمن

خان ازبک شدند و بسیاری از بزرگانشان از جمله محمود سلطان پسر باباالیاس به

قتل رسیدند اما سال بعد صفویان نواحی اشغالی خراسان را از دست ازبکان خارج

ساختند. شاه عباس در ازای خدمات قره بیاتها املاک بزرگان بیات نیشابور را از جمیع

مالیاتها معاف کرد و محمد سلطان پسر دیگر بابا الیاس را به حکومت اسفراین

گماشت . حکومت اولاد باباالیاس به نیشابور هم کشیده شد و تا پایان سلطنت شاه

عباس اول ادامه یافت (همان ص ۳۳۳ ۳۳۷ـ۳۳۹ ۷۹۴). طوایف بیات نیشابور در

سالهای قدرت نمایی و سلطنت نادرشاه افشار (۱۱۴۸ـ۱۱۶۰) در اغلب جنگهای او

شرکت داشتند و حکومت موروثی خوانین بیات بر نیشابور که تا اواسط سلطنت

فتحعلی شاه (۱۲۱۲ـ ۱۲۵۰) ادامه یافت در همین سالها شکل گرفت (مروی ج ۱ ص

۸۱ ۱۰۹ ج ۳ ص ۹۶۱ ۱۱۳۴). پس از قتل نادرشاه بعضی از رؤسای طوایف قره بیات

نیشابور با استفاده از فرصت به دست آمده به قدرت نمایی پرداختند و به مقامات و

مناصب عالی اداری و لشکری دست یافتند از جمله آنان صالح خان بیات بود که در

۱۱۶۰ از سوی عادلشاه افشار به حکومت فارس منصوب شده بود. وی تا ۱۱۶۸ که

به دست شیخعلی خان زند کشته شد به همراه هاشم خان بیات سرکرده فوج بیات

شیراز و حاکم فارس تا استقرار قطعی دولت کریم خان زند از جمله عوامل اصلی

بحران و ناآرامی اوضاع و احوال فارس بود (مرعشی صفوی ص ۱۲۱ کلانتر ص ۴۸

فسائی ج ۱ ص ۵۸۳ ـ۵۹۶). در سلطنت کوتاه مدت سید محمد صفوی متولی آستان

قدس رضوی طایفه قره بیات نیشابور متحد او بود و صالح خان بیات با حفظ سمت

عهده دار قورچی باشیگری و حاجی سیف الدین خان بیات نایب او بود (مرعشی

صفوی ص ۱۳۱). این طایفه در دفع حملات احمدخان ابدالی پادشاه افغانستان به

نیشابور کوشید اما سرانجام در ۱۱۶۴ احمدخان بر نیشابور دست یافت و گروهی از

طوایف بیات را به غزنه تبعید کرد (غبار ص ۳۶۳). بازماندگان این مردم دست کم تا

سالهای پایانی سده سیزدهم در آن نواحی به سر می‌بردند (ریاضی ص ۶۷ ۱۳۹).

حکومت منطقه نیشابور در طول سلطنت شاهرخ افشار و آقامحمدخان و فتحعلی

شاه قاجار در اختیار اولاد حسن خان بیات سردار معروف نادرشاه بود. عباسقلی خان

بیات مختاری پسر حسن خان و جعفرخان پسر عباسقلی خان و علیقلی خان

پسرجعفرخان تا اوایل سلطنت فتحعلی شاه به ترتیب حاکم نیشابور بودند. پس از

شکست شورش علیقلی خان بیات و استقرار قدرت فتحعلی شاه در خراسان

حکومت نیشابور از دست این خاندان خارج شد و پس از آن نفوذ و قدرت طایفه بیات

نیشابور رو به کاستی نهاد و بتدریج از صحنه سیاسی و نظامی خراسان حذف شد.

طوایف بیات نیشابور در قرنهای دوازدهم سیزدهم و چهاردهم بتدریج در روستاهای

بلوک سرولایت و خرو اسکان یافتند و به زراعت و دامداری مشغول شدند (گلستانه

ص ۶۹ ـ۷۱ ۷۵ طرب نایینی ص ۱۰۷ـ ۱۰۸ حکیم ص ۷۵۷ـ ۷۵۸ اعتمادالسلطنه

۱۳۶۲ـ۱۳۶۳ ش ج ۳ ص ۹۱ بامداد ج ۱ ص ۲۳۳ـ۲۳۴ ج ۵ ص ۱۳۲ـ ۱۳۵ ییت ص

۳۴۳ـ۳۴۴). یکی از آخرین قدرت نماییهای بزرگان بیات نیشابور شورش امام وردی

خان بیات و پسرانش بود. وی که در آغاز سلطنت ناصرالدین شاه به حکومت نیشابور

منصوب شده بود به حسن خان سالار بار پیوست و در جنگهای او با قوای دولتی

شرکت جست . پس از پیروزیهای سلطان مراد میرزا حسام السلطنه بر قوای حسن

خان سالار بار امام وردی خان از حسن خان جدا شد و شهر نیشابور را تسلیم

حسام السلطنه کرد. وی در ۱۲۶۷ بر حاکم شهر یاغی شد و به اتفاق پسرانش در

قلعه‌های حسین آباد و توزنده جان متحصن گردید اما شورش وی در هم شکست و

قلاع حسین آباد و توزنده جان ویران شد (سپهر ج ۳ ص ۴۷ ۱۳۸).

 تا همین اواخر چندین تیره و طایفه چادرنشین بیات در میان ایلات شاهسون و

قشقایی و همچنین در میان ترکمنهای شمال ایران به سر می‌بردند (فیلد ص  256

۲۶۴ کیهان ج ۳ ص ۸۰ ۳۷۶ پیمان ص ۲۲۱ ۲۲۴ ۲۳۳ کتابچه نفوس استرآباد ص

۲۳۸). غیر از این مردم هزاران خاندان شهری و روستایی دیگر در زنجان و تهران و

همدان و تویسر کان (قلعه آقابیک) بنام آقابیک بزرگ قبیله بیات که از باز ماندگا ن وبزر

گا نشان بنام محمد جعفر  و  محمد صادق وحاجی آقا(قباد)که همگی دوستداراهل

بیت (ع)حامی مستضعفان وستیز با ستمگران وعمران وآبادی منطقه ازجمله مبتکران

صنعت رنگ رزی و اهل علم دانش و امین مردمان منطقه وگره گشا درمرکز شهر ان

زمان بنام (رودآوردرغرب حیقوی نبی  وتعدادی دیگر در  تهران  وکرج و شیراز و زرند و

کرمان و مشهد و نیشابور و زنجان و اراک و نهاوند وکنگاورو دیگر شهرهای ایران به

سر می‌برند که با عنوان خانوادگی بیات شناخته می‌شوند.

منبع :

http://rch.ac.ir/article/Details/12540




یا ابا صالح المهدی(عج) ادرکنا

 ابا صالح المهدی(عج) ادرکنا

«حضرت مهدی(عج)»:
اَکثِروا الدُّعاءَ بِتَعجِیل الفَرَجِ فَاِنَّ ذلِکَ فَرَجُکُم
(کمال‌الدین، ج ٢، ص ٤٨٥)

حضرت مهدی(عج) :
ظهورون تعجیلی نده ایچین چوخ دعا ادیز
که اوز فرجیز دیر

حضرت ابا صالح المهدی(عج) ظهورو
حضرت امام حسین(ع) قیامی امتدادی دیر

یا اَباعَبْدِاللَّهِ اِنّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ اِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ 

أین الطالب بدم المقتول بکربلاء؟

آقا جانیم ، منیم امامیم
یا قائم آل محمد (عج) یا حجة ابن الحسن العسکری (عج)
فدایین اولام ، هاچان گلیرنگ؟

بقیع اسارت ده دیر